روزنامه هممیهن: جداسازی مباحث درسی دختران و پسران، موضوعی که از سوی وزیر آموزش و پرورش اعلام شد، مسئلهای است که با واکنشهای متعددی همراه بوده است. هرچند او در اصلاح اظهارنظر خود به تفاوت نیازهای اجتماعی دختران و پسران با پرداختن بر کتب دینی و تربیتی تاکید کرده است. رویکردی که این روزها وزیر آموزش و پرورش به آن پرداخته، مسئلهای است که سالهاست نظام آموزشی کشور با آن دستوپنجه نرم میکند. کارشناسان در گفتوگو با هممیهن ضمن آسیبزا خواندن و محکوم به شکست دانستن این رویکرد تاکید میکنند که نسلهای بعد از انقلاب به دلیل این تفکیکها و جداسازیهای جنسیتی در زندگی بزرگسالی و بهویژه در روابط خانوادگی خود با معضلات قابلتوجهی مواجه شدهاند.
رضا مرادصحرایی، وزیر آموزش و پرورش در یک اظهارنظر بحثبرانگیز تاکید کرد:«سند تحول بنیادین آموزش و پرورش به ما میگوید که باید کتابهای درسیمان را متناسب با جنسیت دختران و پسران متفاوت کنیم.» این سخن وزیر آموزش و پرورش این سوال را ایجاد کرد که اساساً محتوای درسی متناسب با جنسیت حاوی چه مطالبی است و چرا باید دروس مورد تفکیکسازی جنسیتی قرار گیرند و این اقدام قرار است چه هدفی را دنبال کند. مثلاً تفکیک دروس ادبیات یا علوم پایه چگونه میتوانند بر مبنای جنسیت مورد تفکیک قرار گیرند. سخنان مرادصحرایی واکنش ابراهیم سحرخیز، معاون پیشین متوسطه وزارت آموزش و پرورش را برانگیخت. او گفت: «گاهی اوقات صحبت کردن و انتقال پیام مسئولین بهگونهای است که سوءتفاهم پیش میآورد؛ مگر علم زنانه و مردانه دارد؟ در سند تحول چنین چیزی نداریم این کار نیز امکانپذیر نیست. در آموزش و پرورش قائل به تفاوت جنسیتی میان دختر و پسر هستند، اما باید بجا و به حسب ضرورت اعمال شود. مثلاً اگر قرار است اخلاق جنسی را مطرح کنیم، محتوای دختران و پسران متفاوت است.» او همچنین تاکید کرد:«اولویتهای آموزش و پرورش خیلی چیزهای دیگر است که باید مدنظر قرار بگیرد. وزیر باید مسئله کمبود معلم و کیفیتبخشی به محتوا را حل کند. الان ۳۲ درصد دانشآموزان ابتدایی ما طبق آزمونهای بینالمللی و استاندارد توان درستی برای خواندن و نوشتن ندارند. ما ۳۰۰ هزار معلم کم داریم که باید اول این مشکل را حل کنیم بعد سراغ مسائل جنسیتی دانشآموزان برویم.» با توجه به واکنشهای منفی ابراز شده از سوی جامعه و متخصصین روز گذشته مرادصحرایی بار دیگر به موضوع تالیف کتب درسی با توجه به تفاوت جنسیتی پرداخت و در توضیح اظهارنظر روز قبل خود گفت:«نیازهای اجتماعی دختران و پسران با یکدیگر فرق دارد و کتابهای دینی و تربیتی در مواردی با یکدیگر متفاوت است؛ همچنین نیازهای مدارس دخترانه و پسرانه نیز متفاوت است. این موضوع یک امر کاملاً تعلیمی و تربیتی است و ارتباطی به نگرش و مسائلی از این دست ندارد.»
اما سند تحول بنیادین چیست که وزیر آموزش و پرورش اظهارنظر خود را بر آن مستند میکند و معاون پیشین متوسطه وزارت آموزش و پرورش وجود چنین راهبردی را در این سند مردود اعلام میکند. مبانی نظری سند ملی آموزش و پرورش شامل فلسفه تعلیم و تربیت در جمهوری اسلامی ایران، فلسفه تعلیم و تربیت رسمی عمومی در جمهوری اسلامی ایران و راهنامه نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی در جمهوری اسلامی ایران در جلسه 826 شورایعالی آموزش و پرورش، 2 مرداد 1389 تایید کلی شد و مبنای تمامی سیاستگذاریها، برنامهریزیها و تولید اسناد تحولی در نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی جمهوری اسلامی ایران قرار گرفت.
در بخشی از مطلع این سند آمده است:«در تهیه سند ملی تحول بنیادین آموزش و پرورش کوشش شده است تا با الهامگیری از اسناد بالادستی و بهرهگیری از ارزشهای بنیادین آنها و توجه به اهداف راهبردی نظام جمهوری اسلامی ایران، چشمانداز و اهداف تعلیم و تربیت در افق 1404 هجری شمسی تبیین شود. تحول بنیادین در نظام آموزش و پرورش مبتنی بر آرمانهای بلند نظام اسلامی باید معطوف به چشماندازی باشد که در افق روشن 1404، ترسیمگر ایرانی توسعهیافته با جایگاه اول اقتصادی، علمی و فناوری در سطح منطقه با هویتی اسلامی-انقلابی، الهامبخش جهان اسلام همراه با تعاملی سازنده و مؤثر در عرصه روابط بینالمللی است.» اما در بند 16 این سند بر عدالت کیفی و عدالت تربیتی تاکید شده و آمده است:«عدالت تربیتی در ابعاد کمی، همگانی و الزامی و عدالت کیفی با رعایت تفاوتهای فردی، جنسیتی، فرهنگی و جغرافیایی.» اما آنچه در این سند مشخص نیست آن است که مقصود از عدالت کیفی با رعایت تفاوتهای فردی و جنسیتی چیست؟ و این میزان تاکید بر تفاوتهای جنسیتی آیا رویکردی مثبت با نتایج سازنده در آموزش و پرورش است یا اینکه رویکردی افراطی است که از گذشته تا امروز نتایج مثبتی به دنبال نداشته است. با توجه با اهمیت موضوع با دو تن ازکارشناسان آموزش گفتوگو کردیم.
محمد داوری، سخنگوی سازمان معلمان ایران و کارشناس حوزه آموزش در واکنش به اظهارات وزیر آموزش و پرورش مبنی بر تالیف کتب درسی با توجه به جنسیت دانشآموزان به هممیهن گفت:« وزیر میبایست دستاورد تفکیک جنسیتی انجامشده بعد از انقلاب در مدارس و تا حدودی در دانشگاهها را بررسی و مطالعه میکرد تا اگر دستاورد آن قابل دفاع بود، نسبت به تفکیک محتوای جنسیتی کتابهای درسی اظهارنظر میکرد. تفکیک جنسیتی و تعمیم آن به محتوای آموزشی ریشه در نگرش غلط در روانشناسی کودک و نوجوان دارد. ضعف فلسفه آموزش و پرورش نگاه غلط به فلسفه آن و انسانشناسی مبتنی بر فلسفه تعلیم و تربیت است. دیدگاه مطرحشده با تکیه بر فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی در سند تحول است که در این سند به تفاوت و تفکیک جنسیتی تاکید شده است درحالیکه میان تفاوت و تفکیک باید تمایز قائل شویم.»
او ادامه داد: «زن و مرد و دختر و پسر تفاوت دارند اما تفاوت بودن، تفکیک را تجویز نمیکند و تجربه بشری نیز این را نشان میدهد. در نظامهای آموزشی مختلف تفکیک جنسیتی دختر و پسر که دارای مبنای علمی مورد تایید روانشناسان، جامعهشناسان و صاحبنظران علوم تربیتی باشد، وجود ندارد. بنابراین، این رویکردها، متاسفانه محکوم به شکست است و قربانیان آن نیز کودکان و نوجوانان این سرزمین بودند و هستند؛ قربانیانی که آسیبهای آن را لمس کردهاند و هماکنون والدین دانشآموزان کنونی هستند. در دنیای جدید این امکانناپذیر است که در محیط مدرسه تفکیک جنسیتی وجود داشته باشد، زیرا با توجه به شبکههای اجتماعی و رسانهها، این تفکیک قابل توجیه نیست.»
داوری درباره آسیبهای تفکیک جنسیتی عنوان کرد: «بخش اعظمی از آموزش دختران و پسران قابل تفکیک نیست. در بعد روانشناختی تفاوت دختر و پسر وجود دارد و ضروریست دانشآموزان این تفاوتها را بشناسند زیرا در آینده براساس این تفاوتها ازدواج میکنند. اولین آسیب دیوار کشیدن بین دختر و پسر این است که شناخت آنها از خود و جنس مخالف دچار ضعف میشود و نگرش و باورهای غلط در آنها ایجاد میکند؛ بهطوریکه احساسات نابجایی در فرایند احساسی آنها ایجاد میشود.» او تصریح کرد:«در این فضا فرایند تربیت و رشد در ابعاد شناختی، اجتماعی، عاطفی و روانی و حتی بدنی و اخلاقی دچار نواقص شدید میشود و کودکان و نوجوانان را به سطح مناسبی از بلوغ شناختی، اجتماعی و عاطفی متناسب با روانشناسی کودک و نوجوان نمیرساند از این رو آنها در بزرگسالی در روابط اجتماعی، در محیط کارشان و در ابعاد فردی و اجتماعی دچار مشکل میشوند.»
این کارشناس حوزه آموزشی با اشاره به اینکه مسئله اصلی این است که وزیر آموزش و پرورش در این حوزه صاحبنظر نیست و تسلطی به نظام آموزشی یکپارجه ندارد، تاکید کرد: «او به خوبی به اولویتهای آموزشی واقف نیست، بنابراین پیشنهاد میکنم در این حوزه از مشاوران، صاحبنظران، کنشگران و اندیشمندان حوزه علوم تربیتی بهره بگیرد. نظام آموزشی دچار خلأهای بزرگی است و این رویکرد وزیر آموزش و پرورش نیز بسیار نگرانکننده است.»
محمدرضا نیکنژاد، عضو کانون صنفی معلمان درباره سخنان تفکیک محتوایی کتب آموزشی بر اساس جنسیت به هممیهن گفت:«به نظر میرسد اظهارات اخیر وزیر را میتوان در زمره مواضع افرادی دانست که «کاتولیکتر از پاپ» شدهاند. به این معنا که حتی از بعد دینی نیز کتاب توضیحالمسائل مراجع دینی زنانه و مردانه نیست این کتاب قرنهاست در کتاب افراد معتقد به دین و مذهب وجود داشته است. اگرچه برخی احکام برای زنان و برخی برای مردان است اما به این معنا نیست که یک جنس از جنس دیگر خبر نداشته باشد. بنابراین دلیلی برای زنانه و مردانه کردن کتب درسی دینی و تربیتی هم وجود ندارد. متاسفانه پایه وزیر آموزش و پرورش در امر آموزش چندان قوی نیست.»
او با تاکید براینکه چنین اظهارنظرهایی مبتنی بر اصول آموزشی نیست، ادامه داد:«سوال این است که آیا جداسازیهایی که در اوائل انقلاب رخ داد به نتایج مثبتی منجر شد؟ متاسفانه حتی پژوهشی هم در این خصوص صورت نمیگیرد. شاید ما توان تغییر این نوع دیدگاهها را نداریم اما مدیریت کشور برای ادامه کار خود ضروری است که بازبینی و پژوهشی انجام داده و بررسی کند که رفتارهای افراطی چه نتایجی به دنبال داشته و نقاط قوت و ضعف آن، چه بوده است. حتی این امکان وجود دارد که افرادی از حوزه علمیه با همکاری دانشگاهها در این زمینه تحقیق کرده و نتایج حاصل از تفکیکهای جنسیتی را در مدارس و دانشگاهها احصاء کنند.»
نیکنژاد با طرح این سوال که مگر میتوان علم را زنانه و مردانه کرد؟ افزود: «در کجای جهان چنین اقدامی انجام شده است؟ دروسی مانند فیزیک، شیمی یا زیستشناسی قابل تفکیک جنسیتی نیستند. امروز ادعای ما این است که آموزش و پرورش قصد دارد زندگی آینده شهروندان آینده را بسازد. بنابراین باید اطلاعاتی در اختیار آنها قرار دهد که برای زندگی آینده آنها مفید باشد. در این میان زن و مرد تفاوتی نمیکند. دانشآموزان امروز باید توان تعامل سازنده با جنس مخالف خود اعم از خواهر یا برادر، زن یا شوهر و فرزند دختر یا پسر خود را داشته باشند. این اطلاعات چه در سطح علمی و چه در سطح ایدئولوژی مدنظر مدیران فعلی، مهم است. مثلاً اگر من یک مرد هستم و پدر یک دختر چنانچه با ویژگیهای روحی، جسمی و جنسی دخترم آشنا باشم با او میتوانم برخورد بهتری داشته باشم. همچنین برای زندگی با همسرم باید با ویژگیهای زنانه او آشنا باشم تا زندگی به خوبی تداوم پیدا کند. بنابراین تفاوت جنسیتی در محتوای آموزشی هیچگونه پایگاه علمی ندارد.» او با تاکید براینکه اینگونه اظهارنظر بیشتر پایه سیاسی دارد و تلاشی برای به دست آوردن قدرت سیاسی است، بیان کرد:«به نظر میآید هرکس که چنین سخنانی را بیان میکند پایگاه اجتماعی خود را در میان شهروندان از جمله دانشآموزان از دست میدهد. تربیت جنسی به شیوهای که تنها برای آموزش پسر یا دختر مناسب باشد، وجود ندارد.
اگر دو جنس از ویژگیها و شرایط یکدیگر آگاهی داشته باشند در زندگی آینده خود با همسر برخورد مناسبتری خواهند داشت و در زندگی از شرایط مناسب روحی و جسمی و آرامش برخوردار خواهند شد.» عضو کانون صنفی معلمان با بیان اینکه جداسازی جنسیتی رفتاری آسیبزاست، عنوان کرد:«متولدین دهه 50 و 60 تحت تاثیر فضای انقلابیگری و جداسازیهای جنسیتی از اطلاعات ضروری برای برخورد با جنس مخالف محروم ماندهاند و در نتیجه امروز که در جایگاه همسر یا پدر و مادر قرار گرفتهاند، به دلیل همین عدم اطلاعات در زندگی خانوادگی خود با مشکلاتی مواجه شدهاند.» او تاکید کرد:«این رفتارهای افراطی در مواجهه با نسل امروز در واقع آب در هاون کوبیدن است و تنها تاثیر آن گریزان شدن این نسل از ایدئولوژی مورد نظرشان است. جهان امروز جهان اطلاعات و اینترنت است باید با بچهها به شیوهای برخورد کرد که نیازی به فضای مجازی ولنگار نداشته باشند. نه اینکه انقدر محدود شوند که ولعشان برای طرف دیگر بیشتر شود. بنابراین، این رفتارها نهتنها به نسل انقلاب آسیبزدند که به نسلهای جدید نیز آسیب میرساند. این نگاه نشسته بر شاخ و بن میبرد.»