به گزارش مشرق، مرگ سه زن در یک روز زیر تیغ جراحی زیبایی در تهران خبری بود که رسانهها بیستم آبانماه منتشر کردند و همزمان اعلام جانشین رئیس پلیس فضای تولید و تبادل اطلاعات فراجا در زمینه برخورد پلیس با صفحاتی که به نام پیکرتراشی و جراحی زیبایی، اقداماتی غیرقانونی دارند بار دیگر نگاه بسیاری را به پیامدهای تب تندِ گرایش به این پدیده جلب کرد؛ تبعاتی که علاوه بر گرفتن جان و فرسایش روان، اقتصاد بسیاری از خانوارها را زیر فشار قرار میدهد و پیامدهای پرشمار اجتماعی و فرهنگی آن نیز قابلانکار نیست.
اهمیت این موضوع موجب شد تا با دو تن استادان جامعهشناسی در دانشگاه به گفتوگو بنشیند.
نبوی: عوامل اقتصادی در گسترش جراحیهای زیبایی بسیار اهمیت دارد و در کنار این عوامل، باید به دلایل سیاسی نیز اشاره کرد؛ به این معنا که ممکن است انسانها منزلت اجتماعی خود را در تقابل با معیارهای ترویجی جستوجو کنند و چه چیزی راحتتر از اینکه انسانها از ابزار اندام و بدن بهره بگیرند
دلایل گرایش به عملهای زیبایی؛ از نظر «دیگران مهم» تا تقابل مدنی-سیاسی
دکتر «محمدمهدی لبیبی» پژوهشگر اجتماعی و عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی در پاسخ به این پرسش که «در جامعه امروز ریشه اصلی گرایش به عملهای زیبایی و تغییر ظاهر چیست؟» میگوید: در بیشتر موارد، افراد به خاطر خود به عملهای جراحی زیبایی روی نمیآورند، بلکه علت دیگران هستند یا در رقابت با دیگران. در جامعهشناسی به این دیگران «دیگران مهم» یا «Significant Others» گفته میشود؛ کسانی که ما فکر میکنیم مهم هستند و از این رو باید در نگاه آنها خوب جلوه کنیم.
به گفته لبیبی افراط در این پدیده نشاندهنده نوعی بیماری است. یعنی به هیچ عنوان در این شرایط نمیتوان چنین تصور داشت که یک امر طبیعی در حال روی دادن است بلکه کاملا یک امر غیرطبیعی و خطرناک است و اگر در جامعه این روند گسترش یابد، افراد بسیاری در تله آن خواهند افتاد و در نهایت این زنجیره طولانیتر میشود.
دکتر «سیدحسین نبوی» عضو هیات علمی گروه جامعهشناسی دانشگاه خوارزمی به این پرسش چنین پاسخ میدهد: اگر فرض را بر این بگذاریم که ایران جزو ۲۰ کشور نخست در جراحی زیبایی است، یقینا دلایل مختلف فرهنگی، اقتصادی و سیاسی در آن مهم است.
از جمله دلایل فرهنگی میتوان به کسب منزلت، جایگاه و پرستیژ اشاره کرد که افراد به نحوی از طریق زیباتر شدن و زیباتر به نظر رسیدن درصدد دستیابی به آن هستند.
همچنین درآمدهای قابل توجهی که پزشکان و غیرپزشکان از این فرایند بهدست میآورند، از جمله دلایل اقتصادی بسیار مهم است و در کنار این عوامل، باید به دلایل سیاسی نیز اشاره کرد؛ به این معنا که ممکن است انسانها منزلت اجتماعی خود را در تقابل با معیارهای ترویجی جستوجو کنند و چه چیزی راحتتر از اینکه انسانها از ابزار اندام و بدن بهره بگیرند. این دلایل دست به دست هم میدهند تا با افزایش تعداد جراحیهای زیبایی روبرو باشیم.
همه دنیا آسمان همین رنگ است؟
«وضعیتی که امروزه در کشور ما از نظر گرایش به عملهای زیبایی وجود دارد، آیا تابعی از روندهای جهانی است؟»؛ لبیبی در پاسخ میگوید: جراحی زیبایی یک پدیده فراگیر است که در تمام دنیا دیده میشود، اما بیشتر در کشورهایی شایع است که افراد از نیازهای اولیه خود عبور کرده باشند؛ همان طور که مازلو در هرم معروف خود به آن اشاره میکند.
در کشورهای آفریقایی که در قحطی به سر میبرند، کسی به فکر عمل جراحی زیبایی نیست؛ یعنی نه به فکر جراحی زیبایی است و نه اینکه توان انجام آن را دارد، اما متاسفانه در برخی مواقع، شاهد هستیم افرادی با قرض یا وام و با وجود گرفتاری های دیگر، زیبایی را در اولویت خود قرار میدهند.
به گفته عضو هیات علمی دانشگاه آزاد، وظیفه پزشکان در چنین شرایطی بسیار مهم است زیرا بخش مهمی از مسئولیت این موضوع با پزشکان جراحی زیبایی است.
پزشک باید تشخیص دهد که آیا فرد در حال حاضر نیاز به جراحی زیبایی دارد یا خیر و اگر نیازی نیست، بیمار را منصرف کند. اما اگر پزشک به دلیل منافع مادی دست به چنین عملی بزند دور از شان و اخلاقیات خواهد بود. در این مرحله است که خلایی را در جامعه احساس میکنیم یعنی افراد خود تصمیم میگیرند، عمل میکنند و وارد یک چرخه معیوب میشوند و متاسفانه دچار مشکلات جبران ناپذیر میشوند.
وی میافزاید: در دنیای امروز امکاناتی فراهم شده که افراد میتوانند از طریق آن بر جسمشان تاثیر بگذارند، چهرهشان را تغییر دهند و یا اندمشان را زیباتر کنند. نفس این امر به دلیل فناوریهای جدید یک تحول منفی نیست، اما با این حال نکاتی وجود دارد که به لحاظ روانشناختی و اجتماعی باید به آنها توجه کرد.
لبیبی: پزشک باید تشخیص دهد که آیا فرد در حال حاضر نیاز به جراحی زیبایی دارد یا خیر و اگر نیازی نیست، بیمار را منصرف کند. اما اگر پزشک به دلیل منافع مادی دست به چنین عملی بزند دور از شان و اخلاقیات خواهد بود
نکته نخست این است که برخی از افراد دارای نواقصی هستند که یا به صورت مادرزادی یا بر اثر سانحهای برای آنها رخ داده است.
در این شرایط انجام عمل جراحی زیبایی یک عمل الزامی است و حتی میتواند برای بهبود شرایط روحی آنها کمککننده باشد.
دسته دوم افرادی هستند که برای آنها مشکل خاصی به وجود نیامده، اما امکانات روز جامعه به آنها اجازه داشتن شرایط بهتر را میدهد. برای مثال برخی از این عملها ممکن است به افراد کمک کند تا رگهایشان باز شود و یا برخی از ارگانهای بدنشان فعال شود. این امر یک امکان مثبت است.
به گفته این جامعهشناس، البته وقتی عملهای جراحی در حالت طبیعی خود سیر کند به مرور تبدیل به یک وسواس یا بیماری میشود.
برای مثال زنانی را میبینیم که چندین بار عمل جراحی زیبایی بینی انجام دادهاند یا سالی چند بار به منظور تزریق بوتاکس یا ژل به پزشک مراجعه میکنند. بنابراین میتوانیم به افراد توصیه کنیم که زیبایی خوب است اما در حد تعادل و نه تازمانی که سلامتی فرد را به خطر بیاندازد. برای مثال لاغری فینفسه چیز بدی نیست، اما به شرط اینکه با رژیم غذایی و ورزش انجاد شود نه با عملهایی که میتواند زندگی فرد را به خطر بیاندازد یا عوارضی را در بدن فرد ایجاد کند.
بنابراین باید به مردم این اطلاعرسانی انجام شود که ممکن است عملهای جراحی تبعات دیگری هم داشته باشد.
رسانههای جدید و تولید تقاضا از طریق سلبریتیها
بسیاری میگویند تب عملهای زیبایی در رسانههای جدید تندتر میشود. لبیبی به این پرسش که «رسانهها و شبکههای اجتماعی در برساخت سبک زندگی که جز جداییناپذیر آن زیبایی زنانه است، چه نقش و تاثیری دارند؟» چنین پاسخ میدهد: وقتی فیلمی یا سریالی برای مثال از هالیوود یا کمپانیهایی این چنینی مشاهده میکنیم، آن شخصیت محبوب بسیار در کانون توجه افرادی قرار میگیرد و به عبارتی به گروه مرجع (reference group) آنها تبدیل میشود و به مرور آن افراد ویژگیهای ظاهری خود را شبیه آن گروه مرجع میسازند.
برای مثال اگر آن فرد محبوب یا مرجع لاغر باشد یا ظاهری خاص داشته باشد، به ملاکی برای عمل و رفتار آن افراد تبدیل میشود. بنابراین همیشه رسانه به صورت مستقیم به افراد نمیگوید چه کارهایی برای داشتن بدن ایدهآل انجام دهند، بلکه گاهی به صورت غیرمستقیم این کار را انجام میدهد و نوعی بیهویتی و از خودبیگانگی را برای افراد به وجود میآورد.
وی ادامه میدهد: دیوید رایزمن (جامعهشناس و استاد ارتباطات آمریکایی) میگوید ما در دوران متفاوتی زندگی کردهایم. در دوران اولیه افراد با درک و فهم خود عمل میکردند. این دوران، دوره طولانی بود که سنتمحور هم بود.
در این دوران افراد و انسانها از گذشتگان خود تقلید میکردند و قرنها این روند ادامه داشت. اما به قول رایزمن امروزه ما در دنیایی زندگی میکنیم که رسانهمحور است. در این دوران رسانهها بسیاری از چیزها را القا میکنند و افراد فکر میکنند خود تصمیم میگیرند.
در حالی که این تصمیم برای آنها گرفته شده است. دقیقا هم این برساختی و تحولی که در سبک زندگی ایجاد میشود، میتواند گاهی برای افراد عوارض منفی بسیار شدیدی ایجاد کند.
دکتر نبوی درباره نقش سلبریتیها و رسانهها در بازتعریف معیارهای زیبایی معتقد است در دورههای مختلف معیارهای زیباییشناختی مدام در حال تعریف و بازتعریف است و این طور نیست که حتی در کوتاهمدت و میانمدت ثابت بماند.
هر سلبریتی اعم از بازیگر، ورزشکار، خواننده یا ... سعی میکند به نحوی از دیگران متفاوت باشد و از این رو آرایش و پوشش متفاوتی خواهد داشت تا به این وسیله خود را متمایز از دیگران نشان دهد و با این کار رفتهرفته مد جدیدی ایجاد میکند.
به گفته عضو هیات علمی گروه جامعهشناسی دانشگاه خوارزمی، سلبریتیها همچنین ابزاری برای منافع اقتصادی برخی شرکتها و گروههای اقتصادی نیز هستند. آنها به عنوان یک واسطه و میانجی که کالاها و خدمات شرکتها را تبلیغ کرده و به فروش میرسانند ظاهر میشوند و منافعی را از این طریق برای صاحبان شرکتها به همراه میآورند.
نبوی ادامه میدهد: سلبریتیها مانند رهبران کاریزماتیک که ماکس وبر در نظریههای خود به آنها پرداخته، از طریق قدرت، گیرایی و جذابیت، نقش و تاثیر تعیینکنندهای بر مخاطبان دارند.
برخی از این سلبریتیها ممکن است از خودشان رسانهای داشته باشند یا برخی ممکن است وابسته به رسانه عمومی باشند و برخی در جاهای دیگر ظاهر میشوند و منافعی را برای حامیان خود فراهم میآورند. بنابراین سلبریتیها که خودشان به عنوان سازوکار تاثیرگذار در جامعه تودهای عمل میکنند، به عنوان رهبران کاریزماتیک، قدرت فرهنگی مهیبی را ایجاد میکنند.
این قدرت روی مخاطبانی که دارای استقلال فکری ضعیفتری هستند، تاثیر میگذارد. در واقع سلبریتیها مدها و معیارهای زیباییشناختی را ایجاد میکنند و پس از مدتی آنها را تغییر میدهند.
نبوی: یادمان باشد که جامعه ما در حال گذار از حالت سنتی و پیشامدرن به سمت مدرن شدن و حتی پستمدرن شدن است و از این رو در چنین جامعهای بدن و به قول کاترین حکیم سرمایه جنسی بیش از پیش به ابزاری برای دست یافتن به قدرت اجتماعی تبدیل میشوداز طرفی تعدد رسانهها بسیار است و در نتیجه کیفیت و تاثیرگذاری برنامههای این رسانهها نیز رو به افزایش است.
این امر، هم در مورد رسانههای رسمی و هم در مورد رسانههای غیررسمی صدق میکند به گونهای که شاید بتوان گفت نفوذ و تاثیرگذاری رسانههای غیررسمی به دلیل پرمخاطب بودن آنها بیش از رسانههای رسمی باشد.
پس با توجه به اینکه رسانهها در جامعه ما اهمیت فراوانی یافتهاند و از نظر کمّی و کیفی فوقالعاده قدرتمند شدهاند، رفتهرفته جامعه را از حالت سنتی خود خارج کرده و به جامعه تودهای تبدیل میکنند؛ یعنی با وجود اینکه در جامعه تودهای افراد تنها زندگی میکنند اما این تنهایی از طریق خود رسانهها ممکن است به مخاطره بیافتد.
در چنین شرایطی رسانهها و به ویژه سلبریتیها که عناصر مهم رسانهها هستند، معیارهای خود را به جامعه تحمیل میکنند و عموم افراد جامعه به ویژه اقشار و لایههایی که به لحاظ فکری، پختگی کمتری دارند مثل جوانان و نوجوانان را تحت تاثیر قرار میدهند.
این سلبریتیها در مقام یک شخص مقدس در جامعه ظاهر میشوند و هر عملی که انجام میدهند یا هر سخنی را که به زبان میآورند مورد توجه مخاطبان قرار میگیرد. مخاطبان نیز هویت خود را در ارتباط با آن سلبریتی تعریف کرده و سعی میکنند خود را با آن فرد هر چه بیشتر همانند و مشابه کنند. بنابراین در جامعهای که رسانهها اهمیت بسیار پیدا کرده، دیگر نهاد خانواده، آن اهمیت خود را از دست داده است.
به گفته نبوی، هر چند در سالهای اخیر سعی شده بر عدالت جنسیتی توجه شود و نقشها و مناصبی برای زنان در نظر گرفته شود، اما باز همچنان در بخشهایی شاهد روحیه مردسالاری و تبعیض جنسیتی هستیم که باعث می شود از زیبایی به عنوان ابزار و وسیلهای برای دست یافتن به آن موقعیتها استفاده شود.
یادمان باشد که جامعه ما در حال گذار از حالت سنتی و پیشامدرن به سمت مدرن شدن و حتی پستمدرن شدن است و از این رو در چنین جامعهای بدن و به قول کاترین حکیم (جامعهشناس بریتانیایی و پژوهشگر ارشد جامعهشناسی در مدرسه اقتصاد لندن) سرمایه جنسی بیش از پیش به ابزاری برای دست یافتن به قدرت اجتماعی تبدیل میشود.
نویسنده: مینا اینانلو