بر اساس این توافق، ۴ روز آتشبس در غزه برقرار میشود، ۵۰ اسیر زن و کودک اسرائیل در مقابل ۱۵۰ زندانی زن و کودک فلسطینی آزاد خواهند شد و صدها کامیون حامل کمکهای بشردوستانه وارد غزه میشوند. همچنین بر اساس اطلاعیه وزارت امور خارجه قطر، این توافق قابل تمدید است و در مراحل بعدی تعداد اسرای بیشتری از هر دو طرف آزاد خواهند شد.
اینکه از این آتشبس موقت تا آتشبسی دائمی چه فاصلهای وجود دارد، مشخص نیست اما بسیاری از کشورها و نهادهای بینالمللی برای آینده حماس و غزه نقشه میکشند. اسرائیل خواهان نابودی حماس است و تاکید دارد که پس از جنگ هیچ تشکیلات غیرنظامی فلسطینی نیز نمیتواند اداره غزه را در دست گیرد، در حالیکه بایدن از اداره غزه توسط تشکیلات خودگردان و فلسطین یکپارچه سخن به میان آورد. بیانیه پایانی نشست ریاض با حضور کشورهای کشورهای عرب و مسلمان نیز بر راهکار دو دولتی، یعنی ایجاد دو دولت اسرائیل و فلسطین تاکید کردند.
در این میان آنتونیو گوترش دبیرکل سازمان ملل متحد راه دیگری برای آینده غزه ترسیم کرد. او خواستار یک دوره گذار در غزه شد. یعنی به دلیل وجود اختلافات برای حضور تشکیلات خودگردان در غزه، باید در ابتدا ایالات متحده آمریکا به عنوان ضامن امنیت اسرائیل به همراه کشورهای عرب و منطقه به عنوان حامیان فلسطین گرد هم بیایند و شرایط گذار و تقویت تشکیلات خودگردان را فراهم کنند تا نهایتا اداره غزه به تشکیلات سپرده شود.
داوود آقایی، تحلیلگر مسائل بینالملل در گفتوگو با ایسنا به تشریح جوانب توافق اسرائیل و حماس پرداخت و اظهار کرد: در ابتدا آمریکا و کشورهای غربی فرض میکردند حماس حمله کرده، حدود ۲۰۰ نفر از صهیونیستها را کشته و تعدادی را گروگان گرفته است. در یک نوع مظلومنمایی در بعد تبلیغاتی وانمود میکردند که اسرائیل مورد هجوم قرار گرفته و با داشتن حق دفاع مشروع میتواند از هر نوع ابزاری استفاده کند. نتانیاهو هم مظلومنمایی کرد که ما بعد از هولوکاست بیشترین تعداد تلفات را در حمله حماس دادهایم. لذا نشانههایی از خواست اسرائیل برای ضربه همهجانبه به حماس نمودار شد و اتفاقا ضربه خودش را هم به حماس زد.
وی ادامه داد: به همین دلیل در ابتدا افکار عمومی بینالمللی در جهت حمایت از اسرائیل متحد شده بود و تبلیغات غرب هم بر این فرض دامن میزد که حماس گروه تروریستی است، در حمله ۷ اکتبر دست به کشتار وسیعی علیه غیرنظامیان، کودکان و زنان زده و حق با اسرائیل است. با توجه به اینکه اسرائیل تا حد زیادی مورد حمایت افکار عمومی بود، کشورهای بزرگ، رئیسجمهور آمریکا و وزیر خارجه و وزیر دفاعش به علاوه رئیسجمهور فرانسه و صدراعظم آلمان در تلآویو حضور پیدا کردند تا حمایت همهجانبه از اسرائیل داشته باشند.
این تحلیلگر مسائل بینالملل با بیان اینکه اسرائیل به تمام معیارهای بینالمللی و حقوق جنگ پشت پا زد و افکار عمومی را بر علیه خود شوراند، افزود: اسرائیل به غیرنظامیان، بیمارستانها و مکانهای عمومی در سطح گسترده حمله کرد و تعداد زیادی زن و کودک را به قتل رساند. به تدریج افکار عمومی بینالمللی به نفع حماس و ضرر اسرائیل تغییر کرد و تظاهرات گستردهای در شهرهای مهم کشورهای اروپایی و آمریکا به پا شد که تماما نشان داد جریان به ضرر اسرائیل رقم خورده و این جریان ادامه دارد.
آقایی اضافه کرد: طبیعتا مقامات آمریکایی هم تاحدودی تحت تأثیر قرار گرفتند و اختلاف نظر میان دموکراتها پدیدار شد. به طوری که بعضی ادعا میکنند اسرائیل همچنان قصد دارد به دفاع از خودش ادامه بدهد و برخی دیگر نیز میگویند اسرائیل از حد خودش گذشته و در افکار عمومی بینالملل نهتنها خود اسرائیل بلکه حامیانش را هم تحت فشار قرار داده و موقعیت آنها را مخدوش کرده است. اگر حمایتهای آمریکا نبود، اسرائیل نمیتوانست با این شدت و حدت مردم فلسطین را زیر حملات قرار دهد، اما حالا با شرایط جدید آمریکا مجبور به تغییر جهت است.
عضو هیات علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه تهران بیان کرد: در کنار این مسائل خود اسرائیل هم تجربه جنگ طولانی ندارد و در طول حیاتش نهایتا تا ۳۳ روز جنگیده است. رژیم صهیونیستی هیچگاه جنگ چهل و چند روزه را تجربه نکرده، ارتش اسرائیل هیچگاه مهیای این نبوده و توان این را ندارد که در یک جنگ فرسایشی طولانیمدت و حتی میانمدت شرکت کند. روحیه سربازان ارتش رژیم صهیونیستی چنین آمادگی جنگی در خود ندارد. بنابراین خود اسرائیلیها هم علاقهمند هستند این توافق به نتیجه برسد. از این جهت مقامات آمریکایی و کشورها درخواست توافق برای آتشبس چند روزه و تبادل اسرا را مطرح کردند.
وی با اشاره به اینکه این توافق با دخالت چندین کشور حاصل شده است، گفت: تا پیش از این، این درخواست از سوی حماس، ایران، کشورهای عرب و دیگر کشورهای منطقه هم در چارچوبهای متفاوتی مطرح میشد تا اینکه الان تلاشها به نتیجه رسیده و با مبادله اسرا، آتشبسی برقرار میشود. البته اهداف اسرائیل محقق نشده و حماس بر خلاف تصورات اسرائیل همچنان به حیات خودش ادامه میدهد. هرچند بسیاری از منابع تسلیحاتی و پایگاههای جنگی آن از بین رفته و توان روزهای اول را ندارد، اما مهم این است که حماس در این شرایط نابرابر تسلیم نشده و همچنان به مقاومت، حیات و هویت خود ادامه میدهد. اسرائیلیها هم به این جمعبندی رسیدهاند که نمیتوانند به هدف اولیه خودشان برسند. لذا دنبال بهانه بودند که فرصت ایجاد شود و آتشبس را بپذیرند.
چه آیندهای انتظار حماس و غزه را میکشد؟
آقایی درخصوص روزهای پس از جنگ و آینده حماس و غزه اظهار کرد: در حال حاضر صحبت از آینده غزه معادلهای با هزاران مجهول است، اما آنچه که میتوان در این رابطه گفت، این است که قطعا وضعیت غزه از دوران پیش از جنگ متفاوت خواهد بود و با یک بحران جدی بازسازی مواجه میشود. تمام امکانات، زیرساختها و منازل مردم از بین رفته، مردم آواره شدهاند و یک سری نارضایتیهایی نسبت به حماس از جانب مردم فلسطین وجود دارد. قطعا دیگر وضعیت گذشته بر غزه حاکم نخواهد بود. حال سوال این است آیا تشکیلات خودگردان میتواند اداره غزه را در کنار کرانه باختری به عهده بگیرد یا ممکن است در این رابطه توافقات بینالمللی شکل گیرد و دولتهای منطقه وارد قضیه شوند؟
وی اضافه کرد: آنچه امروز گفته میشود این است که صهیونیستها و کشورهای غربی خواهان این هستند که حماس مانند گذشته در غزه بر سر کار نباشد. از طرفی هرچند حماس از بین نرفته، اما نیروهایش تحلیل رفتهاند و ساختار و توان گذشته را نمیتواند داشته باشد. بنابراین آنچه مسلم است، وضعیت غزه کاملا متفاوت از قبل از حمله خواهد بود. اما نکته مهم اینجاست که هرچند روزهای اول آمریکا و دیگر کشورهای غربی حمله ۷ اکتبر را به شدت محکوم کردند و تاکنون بیشتر از ۱۳ هزار فلسطینی به شهادت رسیدند، ولی این مسئله به اثبات رسید که خشم نهفته مردم فلسطین سر باز کرده و باید جهان در برابر این خشم پاسخگو باشد. دنیا و اسرائیل نمیتوانند حق مسلم فلسطینیان را نادیده بگیرند. عمدتا از زمان امضای پیمان اسلو تاکنون در مورد تشکیل دو دولتی صحبت میشود، در اجلاس ریاض هم بر دو دولتی تاکید شد. این مسئلهای است که تمام کشورهای منطقه و جهان باید به آن بپردازند تا یک تصمیم تاریخی برای مردم و تشکیل دولت فلسطین گرفته شود.
منافع چین ایجاب میکرد بیش از این درگیر جنگ غزه نشود
این تحلیلگر مسائل بینالملل همچنین در خصوص جای خالی چین در فرآیند میانجیگری جنگ غزه، اظهار کرد: تا چند سال گذشته چین تنها به فکر ارتقاء جایگاه و موقعیت خود در ساختار نظام بینالملل بود. میخواست آرامآرام به رشد اقتصادی خودش ادامه بدهد و از وضعیت موجود به نحو مطلوب استفاده لازم را ببرد. چین در آن سالها تنها به چیزی میاندیشید و به سمتش حرکت میکرد که متضمن منافعش بود. این کشور توانست طی سالهای اخیر حداقل دو دهه به طور متوالی رشدی بالاتر از ۱۰ درصد را پشت سر بگذارد، به قدرت نوظهور تراز اول تبدیل شود و با پشتوانه این قدرت اقتصادی به دستاوردهای بزرگ نظامی هم برسد. در نتیجه این احساس در وجودش پدید آمد که میتواند در مسائل مختلف بینالمللی نیز تاثیرگذار باشد.
وی با بیان اینکه البته رفتار چین همچنان محافظهکارانه است و تمایلی به درگیر شدن در مسائل بینالمللی از جمله غزه ندارد، اضافه کرد: چینیها خودشان را درگیر بسیاری از مسائل نمیکنند. ممکن است سعی کنند که به نوعی راهکارهایی ارائه بدهند، ولی تا منافعشان ایجاب نکند خودشان را مستقیما در دامن درگیریهای مختلف بینالمللی نمیاندازند. لذا در مورد مسئله غزه هم چینیها خیلی به طور جدی وارد قضیه نشدهاند. هرچند میتوانستند بیشتر و بهتر از این به موضوع وارد شوند و از کشورهایی که با آنها ارتباطات نزدیک و تجاری دارند بخواهد که به اسرائیل فشار بیاورند و بحران غزه سریعتر به نتیجه برسد، اما باز هم محافظهکارانه عمل کردند.
آقایی افزود: چینیها فقط برای ایجاد امنیت در منطقه خاورمیانه و به ویژه در حوزه خلیج فارس که چهارراه حیاتی برای مبادلات انرژی محسوب میشود و میتواند بر منافع چین تاثیرگذار باشد، تلاش کردند به نوعی دامنه بحران محدودتر شود. ولی به طور کلی چین خیلی خودش را درگیر قضیه نکرد.
عضو هیات علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه تهران ادامه داد: از طرفی هم در ملاقات روسای جمهور آمریکا و چین، بایدن از شی خواست سعی کند روی متحدین خودش در منطقه فشار بیاورد و بخواهد درگیر این موضوع نشوند. بیشتر منظور بایدن به ایران معطوف بود تا ایران حزبالله را به سمت درگیری در غزه نکشاند و نگذارد دامنه درگیریها با اسرائیل را گسترش دهد. در حالیکه میبایست مطرح میکرد که اسرائیل نباید حملات وحشیانه خود را ادامه دهد. اینگونه خود آمریکاییها باعث شدند اسرائیلیها جسور شوند و احساس کنند از حمایتهای همهجانبه آمریکا برخوردار هستند.
انتهای پیام