شمال نیوز: دکتر هادی ابراهیمی کیاپی دانشیار علوم سیاسی دانشگاه در یادداشتی نوشت: پیوستار رسانهای تمامی جنگهای عصر حاضر اعم از جنگهای نظامی، امنیتی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، دیپلماسی، شناختی، ترکیبی، نرم، سرد و غیره، به استناد هزینههای کلان و تکثر شبکههای ماهواره ای، اجتماعی و فضای مجازی، حقیقتی انکارناپذیر و ضرورتی غیرقابل انکار و ذائقههای دیداری و شنیداری و نوشتاری افکار عمومی کاملاً تغییر کرده و رد و پذیرش مواضع و مسائل مختلف بجز از کانالهای ارتباطی موسوم به رسانههای چندگانه اجتناب ناپذیر است!
پیوستگی و اتصال لاینقطع کاربرها به رسانهها و قرار گرفتن در شرایط آنلاین، برای صحت چنین ادعایی کافی است، از این رو، در جنگهای امروزی، رسانهها را قرارگاههای فرماندهی و عملیاتی تلقی کرده و همزمان هم مقرهای صدور فرمان و هم محلهای هدایت عملیاتها با وسعت و نیز پیچیدگیهای عجیب و غریب و چیزی شبیه به خلاقیتهای رایانهای میباشند.
جالب است بدانید که حتی پیگیری و تحقق تزهای تمدنی امروز جهان اعم از جنگ تمدنهای هانتینگتون، پایان تاریخ فوکویاما و نیز جنگ نرم جوزف نای و اندیشههای پرپیچ و خم محققان تأثیرگذار و تعیین کنندهای مانند برژینسکی، کیسنجر، چامسکی و دیگران، از طریق رسانهها پیش میروند و گاهی همین رسانهها هستند که مسیرها را عوض کرده و یا حداقل با فریبهای حرفهای مخاطبان، در روند تحقق اهداف تمدنی خلل و تأخیر ایجاد کرده و بر طبل انحصارطلبانه و تمامیت خواهانه صاحبان قدرت و بخصوص صاحبان ابررسانهها میکوبند و با انکار واقعیتها و حقایق و نیز سرکوب میدانی و رسانهای جریانات اجتماعی، عمر سیطره سیاسی خود و عمر دیدگاههای نامتعارف فکری خود را بر گرده افکار جهانی تحمیل و تمدید میکنند.
نابودی و فروپاشی محتوم نظام سلطه جهانی و بالتبع پدیدههای نامطبوع و نامطلوبی مانند رژیم صهیونیستی، دولتهای امریکایی و اروپایی و نیز جریانات نامشروعی که طلوع و غروب آنها در غرب و دنیای سکولار مشهود است، با روایتهای متنوع رسانهها تعیین جایگاه شده و علاوه بر طول بقاء، موجبات ادامه جولان آنها را فراهم می کند و در مقابل، تمدنهای متأثر از اندیشههای وحیانی و اسلامی که در مسیر انتظار و زمان ظهور، باورناپذیر و تحقق ناپذیر جلوه داده میشوند.
پیشرویها و عقب نشینیهای ناشی از جلوه گریهای کفهای روی آب، که بعضاً در برابر جاری رودها عرض اندام کاذب میکنند، متأثر از فضاسازیها و نقش آفرینیهای متقلبانه رسانههای غول پیکر و یا فضای تهاجمی مجازی اتفاق میافتد، مشتی نمونه خروار برای توان وارونه سازی مسائل جامعه توسط رسانه هاست و همین قاعده برای روایتهای درست نیز صادق است.
غزه بعنوان پدیدهای تمدن ساز و جریان آفرین از جمله پدیدههای قابل اعتنایی است که در سختترین شرایط و خشنترین مقابلهها و نیز در فریبندهترین سیاستگذاریهای رسانه ای، قادر و مستعد به چالش کشیدن تمدنهای نخ نمای غرب شد تا جائیکه روایت اول و قوی از اتفاقات و حوادث ریز و درشت آن، میتوانند آن را بر قله نشانند و یا به قعر درههای سرکوب و تلخی و فراموشی رهنمون باشند .
با این مقدمه، میتوان بدون تعصبهای مرسوم و تنها با اتکاء به مرور عملکردها و رؤیت حجم و عمق و پهنای روایتها و استمراربخشی به نقش مرجعیت رسانه ملی در عرصههای جهانی و منطقهای با محوریت مقاومت اسلامی، به تبیین و تحلیل نقش آفرینی فراتر از انتظار رسانه ملی در موضوع غزه پرداخت .
جنگ روایتها، به مراتب گستردهتر و عمیقتر از جنگ موشکها و بمبها و گلوله هاست و نظر به دیکتاتوری بزرگ رسانهای غرب در کل ممالک دنیا، سختترین کار برای رسانههای مستقلی مانند رسانه ملی، عبور از دیوارهای قطور و نیز پیداشدن در ترافیک سنگین اخبار و گزارشات تولیدی آنها در موضوعات خاصی مانند غزه است که خط قرمز قهرآمیزشان تلقی میشود.
حجم نفرات، ساعات، برنامه ها، شبکهها و حتی راه اندازی یک شبکه تلویزیونی جدید و بکارگیری گسترده کارشناسان و ترجمه گزارش های تلویزیونی سایر رسانه ها، از روز اول تا امروز، بیانگر عزم بلند رسانه ملی جهت دخالت مستقیم در این جنگ تمدنی با اولویت ترویج تمدن اسلامی حداقل در کشورهای اسلامی است.
کسی تردید ندارد که رسانه ملی، بار امانت الهی را به دوش کشید و با روشنگری و مجاهدت رسانهای ناشی از تفکر بسیجی خبرنگاران، گزارشگران، مجریان، بازیگران، خوانندگان، آهنگسازان، نویسندگان، کارگردانان، تهیه کنندگان و نیز مدیریت جهادی مدیران در همه عرصه ها، زمینه ساز خیزش جهانی و قیام عمومی منطقهای شده و علیرغم تحریف واقعیات، توزیع شبهات و ترویج شایعات توسط ابررسانهها به منظور مظلوم نمایی و تطهیر رژیم صهیونیستی و توجیه دفاع مشروع جهت سرپوش گذاشتن جنایات بی بدیل صهیونیستها با حمایت لجستیکی و سیاسی و حقوقی استکبار جهانی، موفق به تقویت افکار مخاطبان و نفرت افکنی از متجاوزان و جنایتکاران صهیونیستی شده تا جائیکه تقریباً شهری در جهان یافت نمیشد که مشمول حضور پرشور مردم در صحنه و اعلام انزجار از جنایات صهیونیستها و اعلام حمایت و همدردی از غزه مظلوم و مقتدر نگردد .
پخش گزارش های تصویری زنده از غزه و جنوب لبنان و اقصی نقاط جهان، گوشههایی از اهتمام جهادی رسانه ملی در جهانی شدن تمدن اسلامی با شعار و اندیشه حاکمیت جهانی مستضعفان است که امروز با عقب نشینی خفت بار صهیونیستها از شعارها و وعدهها و ادعاهای روزهای آغازین جنایات، اهمیت و ضرورت جهاد تبیین مورد تأکید مقام معظم رهبری را اثبات میکند .
رسانه ملی با استفاده از تجارب گذشته، بدون آنکه اولویتهای جاری خود را لغو کرده و یا به تعلیق در آورد و یا حتی کمرنگ کند، حرفه ایتر از همیشه با تسهیم منطقی و تخصیص زمان بندی شده آنتن و در عین حال رعایت ترتیب ها، هم بعنوان سازنده و تولیدکننده و هم بعنوان انعکاس دهنده مطالب اساسی مربوط به غزه موفق بوده تا حقیقت انکارشده ابررسانهها مبنی بر روند واگذاری قدرت به وارثان واقعی زمین در مسیر موعود حرکت عالم به اثبات برسد.
رسانه ملی در روح حاکم بر خبرها و گزارش ها و تحلیلها و مستندها و مصاحبه ها، روند رو به اضمحلال ابرقدرتهای پوشالی را باورپذیر کرده و برخلاف تبلیغاتی که آنها علیه حکومتهای مردمی مبنی بر اینکه چارهای جز تسلیم در برابر تمدن غربی ندارند، برای مخاطبان عام و خاص این موضوع را جاانداخته که کاخهای ظالمان سستتر از خانه عنکبوت بوده و پیش بینی رهبر معظم در نابودی دولت نامشروع اسرائیل، به عینه ممکن و متصور است.
اظهار نفرت جهانی علیه اسرائیل و حامیان غربی اش، فرار بزرگ اسرائیلیها از فلسطین اشغالی، اختلاف و دو دستگی در حاکمیت رژیم صهیونیستی، مقاومت عجیب مردم غزه طی ۴۸ روز، حفظ توانایی عملیاتی حماس در حملات موشکی و مقابله با تانکهای پیشرفته مرکاوا، اشرافیت نظامی عجیب حزب الله علیه اهداف تعیین شده و دهها گزینه دیگر، ناتوانی درازمدت ابرقدرت نماها را در برابر قدرت فزاینده مردم به نمایش گذاشت و این مرگ تمدنی برای غرب، علاوه بر تسلیم محتوم رژیم اشغالگر قدس و پذیرش آتش بس و تبادل اسرا، قطعاً امتیازات بعدی و حتی تغییر وضعیت موجود از جمله نحوه مواجهه صهیونیستها با مسجدالاقصی و ... را نیز به ارمغان خواهد آورد و مجموعه اتفاقات جاریه، تغییرات آینده را نوید خواهد داد که ما به تأسی از رهبر معظم انقلاب از آنها به عنوان ضربه فنیهای آینده صهیونیستها یاد خواهیم کرد.
در این میان کسانی که اسرائیل را پیروز قطعی جنگ غزه میدانستند، در برابر خفت عقب نشینی صهیونیستها باید خجالت بکشند و در مواضع خود تجدید نظر نمایند.
در فراز پایانی بر خویش فرض میدانم تا بعنوان یک همکار و ناظر درون سازمانی، از دست اندرکاران رسانه ملی از ریاست عالی سازمان تا خبرنگاران خط مقدم مقاومت نهایت امتنان را بعمل آورم و از صمیم قلب بر دستان یکایک کسانی که قلمی یا قدمی در این راه برداشته اند بوسه زنم و از واژه «آجرک الله تعالی ان شاءالله» استفاده کنم.
رسانه ملی در گامی دیگر موضوع غزه را به عنوان یک فصل مشترک برای تقویت وحدت و همدلی و متعاقب آن شکل گیری مشارکت حداکثری در فراخوانهای نظام، هم برای به تجلی درآوردن حمایتهای خیابانی مردم ایران از حماس و غزه و فلسطین و هم استمرار بخشیدن آن در فراخوانهای پیش رو مثل حضور حماسی در راهپیمایی ۲۲ بهمن و نیز انتخابات اسفندماه و سایر برنامه ها، به فرصتی برای تقویت وحدت و امید و نیز ناامیدسازی مجدد دشمنان قسم خورده نظام تبدیل کرد.
در پایان از همه صاحبان تریبون و صاحبان قلم و اصحاب رسانه انتطار دارم تا اولاً همانند رسانه ملی با درک چنین ضرورتهای مکمل پیشتازیهای خبری و تحلیلی رسانه ملی باشند و ثانیاً در برابر تندبادهای تخریب رسانه ملی توسط بیگانگان و معاندان، از اینگونه اقدامات قابل ستایش، تجلیل کرده تا افکار عمومی، بهره بیشتری از تلاشهای مجاهدانه رسانه ملی نصیب خود گرداند.