همشهری آنلاین ـــ ندا زندی: قهرمانی در رشته دشوار غواصی آزاد به بندبازی روی ریسمان باریک مرگ و زندگی میماند. «عمیقترین نفس» مستندی است ماجراجویانه با تمرکز بر زندگی آلیشیا زکینی، قهرمان ایتالیایی تبار غواصی آزاد جهان؛ دختری که از کودکی به شنا و غواصی علاقهمند بوده و خیلی زود استعدادش در این مسیر شناسایی میشود. برای او شرکت در مسابقات و دریافت مدالهای رنگی کافی نیست و میخواهد با شکستن رکورد ناتالیا مولچانوا، قهرمان اسطورهای روس در رشته غواصی آزاد، عنوان برترین غواص آزاد زن جهان را از آن خود کند.
در همین مسیر دستیابی به قهرمانی است که او با استفان کینان، غواص آزاد گروه امداد و ایمنی و مربی ایرلندی، آشنا میشود. پسر جوانی که رویاهایش به شفافیت آلیشیا نیست، اما اندوه مرگ مادرش به او انگیزه میدهد تا برای یافتن آنچه میخواهد دست به ماجراجویی بزند. او در سفرهای پرمخاطرهاش سرانجام با آب و دنیای غواصی پیوند میخورد، پیوندی که در نهایت به آشنایی او با آلیشیا میانجامد. وصالی شیرین که عمری کوتاه دارد و در نهایت دنیای غواصی که مسبب آشنایی دو جوان است، آنها را از هم جدا میکند.
روایت پرتعلیق داستانی عاشقانه
شاید داستان زندگی قهرمان غواصی آزاد برای همه جذاب نباشد، اما روایت عشق و مرگ و وصال و فراق برای خیلیها شنیدنی است. لورا مکگان، کارگردان مستند، دقیقا دست روی این مفاهیم گذاشته و با افزودن عنصر تعلیق به روایتش مستندی دیدنی خلق کرده است. از همان ابتدای فیلم میدانیم که آلیشیا و استفان روزی با هم آشنا میشوند، اما کِی و کجا و چطور را نمیدانیم.
در اوایل مستند، نمایش تصویر غواص نیمهجانی که از آب بیرون کشیده شده و دیگرانی که تلاش میکنند او را به زندگی بازگردانند و تاکید چندباره بر خطرناک بودن غواصی آزاد، برای تماشاگر کنجکاویبرانگیز و دلهرهآور است. این غواص کیست؟ آیا یکی از دو قهرمانی داستان فیلم است؟ چه اتفاقی برای او افتاده؟ بعد روایت به عقب بازمیگردد و ما از طریق پدران دو قهرمان داستان و دوستان و همکارانشان از مسیری که آلیشیا و استفان هریک به تنهایی در نقطهای از جهان طی کرده تا نهایتا به هم میرسند مطلع می شویم.
پیشبرد موازی داستان زندگی دو شخصیت باعث میشود مدام از خود بپرسیم که بالاخره این دو چطور با هم آشنا میشوند و سرنوشت این عشق چه خواهد شد؟ آیا مرگ آلیشیا، که جسور است و برای رسیدن به قهرمانی دست از جان شسته، پایان تلخ فیلم است یا مرگ استفان؟ به خصوص اگر از پیش اطلاعی از زندگی آلیشیا نداشته باشیم این ابهام کارسازتر میشود. از طرفی، استفاده از صدای هر دو شخصیت در پسزمینه برخی تصاویر و مخصوصا ویدئوهایی که استفان به صورت سلفی از خودش گرفته یا مصاحبههای تصویری آلیشیا، تماشاگر را در تردید نگه میدارد که آیا اصلا اتفاق ناگواری برای یکی از این دو افتاده و حتی این گمان را به ذهن متبادر میسازد که شاید مخاطرات غواصی نه به مرگ که به مسئله بیماری، فلج مغزی یا مشکل دیگری ختم شده است. این تعلیق که این دو خط داستانی چطور به هم میرسند و چه تاثیری بر سرنوشت هم دارند و همینطور نگرانی برای سرنوشت دو قهرمان داستان، تماشاگر را تا انتها پای این داستان نفسگیر نگه میدارد.
داستانی که باید با قلبتان احساسش کنید
لورا مکگان، کارگردان مستند، معتقد است که در غواصی آزاد باید نگران لحظه بود و نمیشود در آینده یا گذشته سیر کرد و از اینرو شیوه روایت کورونولوژیکال را برای بیان داستان انتخاب میکند تا بیننده خودش را جزئی از فیلم و در زمان فیلم حس کند نه اینکه بیننده داستانی تاریخگذشته باشد.
مکگان در یافتن آرشیو هم خلاقیت به خرج داده و مانند کارآگاه مبرز به سراغ افراد دوربینبهدستی میرود که در عکسها حضور دارند؛ به این ترتیب با حجم قابل توجهی از فیلمهای آرشیوی، از ویاچاس تا آیفون، مواجه میشود و سپس جاهای خالی طرح ذهنیاش را با مصاحبهها و تصاویر بازسازیشده پر میکند.
با این حال، «عمیقترین نفس» به خوبی نشان میدهد که داشتن آرشیو غنی از تصاویر شرط کافی برای خلق یک مستند خوب نیست. آنچه ما در فیلم مستند میبینیم نه واقعیت محض که بازنمایی حس و حال نویسنده/ کارگردان درباره آن موضوع است. لورا مکگان در اولین مواجهه با داستان آلیشیا و استفان چیزی از غواصی آزاد نمیدانسته، اما پس از اینکه با غواصی آزاد آشنا میشود، دوباره داستان این دو جوان را میخواند و در این دومین مواجهه «داستان را عمیقا با قلبش لمس میکند» و تصمیم میگیرد که به بهترین شکل روایتش کند.
فیلم از نظر عاطفی یا احساسی، خصوصا در فصل پایانی که سرنوشت شخصیت ها آشکار میشود، بسیار اثرگذار است، اما دچار احساساتگرایی نمیشود. در آخر، حسی که از تماشای این مستند با مخاطب میماند احترام به جسارت، رؤیاپردازی و شجاعت آلیشیا و استفان است.