خبرگزاری فارس البرز- مریم آقانوری؛حجم حادثه را حدس هم نمیزدم. ساعت حدود ۴ عصر بود که بیخیال از اخبار راحت نشسته بودم و گزارش مینوشتم که تلفنی از انفجار منزل مسکونی در فردیس با خبر شدم. گفتند انفجار دوم هم رخ داده و دو آتشنشان مجروح شدند. به سمت بلوار قریشی راه افتادم. پلیس از همان ابتدا، خیابان خیام شرقی را بسته بود. ماشینهای آتش نشانی و تجمع مردم از دور هم مشخص بود. حدود ۱۰۰ متر مانده به سر کوچه مطهری شیشه قدی یک مغازه لباسفروشی کف پیاده رو ریخته بود. علت را پرسیدم؛ گفتند؛ بر اثر انفجار بوده، خودشان هم داخل مغازه بودند اما عقبتر نشسته بودند و خوشبختانه چیزی نشدند.
سر کوچه مطهری با نوار زرد بسته شده بود و ماموران نیروی انتظامی اجازه ورود نمیدادند؛ کارت خبرنگاری هم افاقه نکرد و گفتند دستور دادستان است که به خاطر احتمال خطر انفجار کسی وارد محل حادثه نشود. کوچه مطهری هم عریض و طویل است. حادثه وسطهای کوچه، در یکی از بنبستها اتفاق افتاده و هیچ چیز جز ماشینهای آتشنشانی و اورژانس، آن هم از دور، مشخص نیست.
با حسین عاشوری، رئیس آتشنشانی تماس گرفتم، خودش آمد. از نوار زرد رد شدیم اما همانجا سر کوچه توضیحاتی در مورد حادثه داد؛ حادثه در یک منزل مسکونی ویلایی با یک زیرزمین اتفاق افتاده که محل دپوی مواد محترقه بوده است. تعداد کشتهها با توجه به حجم آوار معلوم نیست. منزل محل حادثه ۱۰۰ درصد تخریب شده و خانههای مجاور ۵۰ درصد. در حال آواربرداری بودیم که انفجار دوم رخ داد و دو نفر از همکارانمان مصدوم شدند و به بیمارستان اعزامشدند.
انفجار دوم
عاشوری از وجود دو جسد صحبت کرد و جزییات بیشتری نگفت.
یک عکس فجیع
من بودم و چند نفر مسؤول خبرگزاریهای البرز که همه برای خبرهایمان عکس میخواستیم. اما اجازه جلوتر رفتن هم نداشتیم.
یکی از بین جمعیت مردم گفت: عکس میخوای؟! بیا برات بفرستم. لحظه اولِ بعد از حادثه رفته بود و فیلم و عکس گرفته بود. یکی از عکسها را باز کرد. تکهای از یک بدن بود که تا همین چند ساعت پیش راه میرفت و حرف می زد. حالا هر تکهاش یک گوشه افتاده. نتوانستم روی پایم بایستم و همانجا نشستم. مغزم قفل کرده بود و در دلم به زمین و زمان گیر داده بودم؛ آخه اینهمه میگن مواد محترقه خطرناکه، کدوم آدم عاقلی این کارو با خودش میکنه؟!
خانه تازه عروس
جوان دیگری که او هم ظاهرا رفته و همه چیز را برانداز کرده بود، میگوید: خونه بغلی سمت چپ (محل انفجار) نصفش تخریب شده، دیوار ریخته و تلویزیون و همه چیزش نابود شده. آپارتمانِ سمت راست هم طبقه اولش خونه یه تازه عروسه که کلا درب و داغون شده و وسایلش هزارتومن نمیارزه.
طبقه دومی هم دست پسرش شکسته و زن و بچهش بیمارستانن. حجم مواد محترقه رو هم که اصلا نمیشه بگی چقدره! کار آتشنشانها هم خیلی خطر ناکهها. توی انفجار دوم من سر کوچه بودم. یکیشون زخمی شد و دوستاش گریه میکردن.
آتش نشانان خسته
فرمانده انتظامی فردیس هم از بازدید محل حادثه آمد و پیدا شدن یک جسد را تأیید کرد.
آتشنشانهای خسته
هوا کمکم تاریک شد. خانه های زیادی در کوچه مطهری بود که ساکنانش باید به خانه میرسیدند.
آتش نشان زخمی
سختگیریها کمتر شد و ما هم به محل حادثه رفتیم. ماشینهای سنگین آتشنشانی به ردیف ایستاده بودند. دو بنبست روبروی هم بود که در یکی از آنها نیروهای عملیاتی آتش نشانی خسته و کوفته کنار هم به دیوار تکیه کرده بودند.
بن بست روبرو با نوار زرد محدود شده بود. ته بن بست زیر نورافکنهای آتش نشانی یک تل خاک معلوم بود و یک آپارتمان خاموش و بدون پنجره. انگار نه انگار تا امروز ظهر زندگی در این خانه جریان داشته و چای خانه نوعروس گرم بوده. شاید اگر آن جوان وضعیت خانه را توصیف نکرده بود فکر میکردم آپارتمان، نیمه کاره است.
ماشین های آتشنشانی هلال احمر و اورژانس با نیروهایشان هم هستند. فرماندار هم از محل حادثه بازدید میکند.
ادعای یک همسایه؛ صاحب خانه سابقه دار است
کسی صدایم میکند؛ شما خبرنگاری؟
- بله
با دست به خانه روبرویی، اشاره میکند و میگوید: این خانه من است. کلی آسیب دیده و وسایلمان همه خراب شده. چه کسی پاسخ میده؟ مادرم توی خونه بوده اگه اتفاقی براش میافتاد چی میشد؟! صاحب این خونه که منفجر شده سابقه داشته. پارسال با ۳ تن مواد محترقه دستگیر شد و همین خونه(محل انفجار) پلمب شد. (این را یک خانم هم وقتی سر کوچه بودیم، مدام تکرار میکرد) با وثیقه آزاد شد و دوباره شروع کرد. خودش ایرانیه اما کارگرهاشو هیچ وقت ندیدم، میگفتن اتباع بودند. حالا هم چند نفر مردن هم چند تا خونه خسارت دیده. کی جواب میده؟
یک نفر زنده است
چند نفری هم میگویند. لحظه اول بعد از انفجار، یک نفر اینجا زار می زد و می گفت؛ ما ۴ نفر اینجا کار می کردیم. من بیرون بودم. حتما هر ۳ نفر مردند.
دیگر کاملا شب شده و نمی گذارند داخل بروم. آتشنشانها همچنان مشغول کارند. مثل همیشه خستگی ناپذیر . اکبر عارف نیا فرمانده عملیات آتشنشانی فردیس هم خسته و کوفته با لباس های خاکی و کلاه ایمنی از روی تل خاک و آوار لحظهای بیرون میآید و دستی به نشانه احترام بالا میکند و سریع میرود. شارژ گوشی من هم نفسهای آخرش را می کشد و مجبورم به خانه برگردم.
۳ نفر کشته و ۳ آتشنشان مصدوم شدند
ساعت حدود ۱۱ با رئیس آتشنشانی فردیس تماس میگیرم؛ در همه حال پاسخگوست؛ می گوید: عملیات آواربرداری تمام شده و ۳ جسد از زیر آوار خارج شده است. در مجموع ۳ نفر از همکاران آتشنشان مصدوم شدند. دو نفرشان از بیمارستان مرخص شدهاند و یک نفر هنوز بستری است.
مجازات سنگین برای تاجران مرگ
عکس های حادثه گویای همه چیز است؛ حجم مواد محترقه بالاست. علت حادثه هم معلوم نیست. هرجرقه ای می تواند این انبار مواد محترقه را به کوه آتشفشان تبدیل کند.
نمیدانم خانوادههای کشته شدگان الان چه حالی دارند؟! نمیدانم آن عروس و داماد که شاید با هزار سختی آشیانه ساخته بودند و در یک لحظه از بین رفت حالا چه حالی دارند؟! آن خانواده آسیب دیده؟! خانههایی که خراب شد ،چه میشود؟!
کاش این فرهنگ در جامعه جا بیاُفتد که هیچکس موادمحترقه از تاجران مرگ نخرد.
پایان عملیات
کاش برای این جرمها برای تجارت مرگ هم مجازاتها سنگین شود و بازدارنده. سنگین به اندازه جان چند انسان و به اندازه تخریب چند خانمان.
پایان پیام/ض