شبکه سلطنت طلب من و تو که به مانند سلطنت منقضی شده پهلوی روزگار پایانی خود را میگذارند در مستندی به سفیدشویی چهره مخوف ساواک پرداخت.
توصیف شکنجههای ساواک از زبان نیروهای مکتبی که برای پیروزی انقلاب اسلامی مبارزه میکردند به کرّات شنیده شده و در گزارش قبلی که درباره پرویز ثابتی در باشگاه خبرنگاران جوان منتشر شد به تعدادی از آن پرداخته شد، اما در این نوشتار بحث شکنجههای ساواک از زبان زندانیان سیاسی مکتبی مطرح نیست چراکه این امر بر کسی پوشیده نیست و پرداختن به آن تکرار مکررات است گرچه این شکنجهها هیچوقت فراموششدنی نیست.
در تیتراژ این مستند و همچنین در یکی از قسمتهای آن اعترافات وحید افراخته بهعنوان فرمانده تیم عملیاتی گروه مارکسیستی سازمان مجاهدین خلق و عامل قتل وحشیانه مجید شریفواقفی پخش شد، اما نه پرویر ثابتی و نه سازندگان این مستند نگفتند که وحید افراخته چگونه در دادگاه اعتراف کرده است.
محکوم بودن اقدامات جنایتکارانه وحید افراخته در عملیات تروریستی هیچوقت از پیشانی گروه تروریستی منافقین پاک نمیشود، اما ساواک برای دستگیری افراخته در ابتدا اقدام به دستگیری خواهر و پدر وی کرد و پس از شکنجههای فراوان که آثار آن بر پای خواهر وی نمایان است، او را پس از چند ماه به زندان اوین بردند.
ناهید افراخته در آنجا متوجه میشود که برادرش وحید دستگیر شده است و چون اعتراف نکرده، بازجویان قصد دارند او را مقابل چشمان برادرش شکنجه کنند تا وحید وادار به اعتراف شود. بازجویان ناهید را به دستگاه مخصوص شکنجه به نام «آپولو» بستند، اما کلاه او را نگذاشتند تا صدای جیغها و فریادهایش بیشتر شنیده شود و برادرش صدای زجر کشیدن او را بشنود.
شکنجههای بازجویان ساواک برای وادار کردن وحید (رحمان) افراخته برای اعتراف به همین مورد خلاصه نشد. بعد از مدتی کوتاه، دیگر برادران او یعنی حمید و فرید و نیز دایی آنها به نام محمد تجلی را هم به همان اتاق آوردند و همه آنها را شلاق زدند.
با این شکنجهها، اما افراخته به روایت دیگر مبارزان و راویان خاطرات، بهخاطر حجم عجیب و غریب همکاریهایش با ساواک، اعدامش را باور نداشت و معتقد بود صدور حکم با اجرایش فرق دارد، اما در نهایت وی تیرباران شد.
این یکی از شکنجههایی است که پرویز ثابتی هیچ حرفی از آن به میان نمیآورد تا بتواند با انداختن بادی در غبغب اقدامات ضدانسانی خود را توجیه کند.
ثابتی در این مستند میگوید مخالفت گروههای چریکی با من بهخاطر مصاحبههایی است که من درباره چریکها و مجاهدین خلق کردم وگرنه من در کار تحقیقات و زندان نبودم و همیشه کار ستادی میکردم. تنها کار عملیاتی من عملیات بختیار بوده که آن هم مسئله داخل نبوده بلکه خارج است. الان آن قدر حساسیت درباره من دارند برای این است که من آمده بودم درباره اینها افشاگری کرده بودم و اینها هنوز بهخاطر آن مصاحبه تلویزیونی با من دشمنی دارند.
پرویز ثابتی با این اظهارنظرها درواقع بهدنبال مبرا کردن ساواک از شکنجه زندانیان سیاسی است. فریدون توانگری معروف به آرش، بهمن نادریپور معروف به تهرانی، محمدعلی شعبانی معروف به (دکتر حسینی)، منوچهر وظیفهخواه معروف به (دکتر منوچهری)، ناصر نوذری معروف به (رسولی)، فرجالله سیفی کمانگر معروف به (دکتر کمالی)، محمد آرمان و رضا عطارپور مجرد (دکتر حسینزاده) از شکنجهگران معروف ساواک بودند که جای شکنجههای وحشیانه آنها همچنان بر روی تن زندانیان زمان شاه وجود دارد.
جالب اینجاست با توجه به اینکه تمام اسناد و مدارک شکنجه زندانیان سیاسی موجود است و حتی فیلم محاکمه شکنجهگران ساواک پس از پیروزی انقلاب در مستندهای دیگر شبکه من و تو پخش شده است، اما نه سازندگان این مستند و نه پرویز ثابتی هیچ حرفی از آن به میان نیاوردند.
مستند پرویز ثابتی حتی به سینمای قبل از انقلاب که مورد علاقه کارکنان این شبکه است هم نپرداخت چراکه بسیاری از فیلمها توسط ساواک ممیزی میخوردند که تغییر پایان فیلم گوزنها پس از اکران در سینماها نمونه بارز آن است.
این مستند حتی به اظهارات بهروز وثوقی که چندی پیش در فضای مجازی وایرال شد و در آن ماجرای دیدار خود با پرویز ثابتی و تهدید شدن به مرگ توسط میرغضب ساواک را تعریف کرده بود، نپرداخت.
عرفان قانعیفرد که پس از انتشار کتاب در دامگه حادثه که در آن خاطرات پرویز ثابتی را نوشته به سخنگوی ثابتی تبدیل شده، اعلام کرده است که پرویز ثابتی از این حرف دروغ ناراحت شده و هیچگاه چنین اتفاقی رخ نداده است. جالبتر اینکه قانعیفرد از مستند من و تو شاکی شده و اعلام کرده که از ۱۳ ساعت مصاحبهای که دستاندرکاران این شبکه با پرویز ثابتی ضبط کردهاند فقط پنج ساعت از آن پخش شده است.
پخش نشدن همه مصاحبه بیانگر آن است که سازندگان این مستند متوجه بسیاری از حرفهای کذب پرویز ثابتی مثل اینکه کسی در ساواک شکنجه نشده و یا فقط کار ستادی کرده، شدهاند وگرنه پخش نکردن آن از شبکهای که دائم بهدنبال تبلیغ رژیم پهلوی است دلیل دیگری ندارد.
شبکه من و تو در ۱۳ سال فعالیت خود سه بار اعلام تعطیلی کرده که دو بار در سالهای ۹۰ و ۹۵ بوده که با این شیوه توانستند برای خود از هر جایی که میشد سرمایه جمع کنند، اما حالا که برای سومین بار اعلام تعطیلی کردهاند در واپسین ماههای عمر شبکهشان به سراغ یکی از بدنامترین کارگزاران رژیم پهلوی رفتند تا بتوانند برای سلطنت بربادرفته پهلوی تبلیغ کنند، اما غافل از اینکه این مستند به یک ضدتبلیغ برای خودشان تبدیل شد چراکه شکنجههای روحی و جسمی ساواک امری نیست که بتوانند انکار کنند.
سازمانی که اولین رئیس آن یعنی تیمور بختیار بهدست ثابتی و همکارانش ترور شد چگونه میتواند به انقلابیونی که خواهان سرنگونی شاه بودند رحم کند. پرویز ثابتی که با جزئیات، این ترور را تعریف کرد، از اقدامات خود و همکارانش در کمیته مشترک ضد خرابکاری هیچ حرفی به میان نیاورد.
ثابتی در جایی از مستند میگوید در طول فعالیتش با هفت الی هشت زندانی در زندان اوین ملاقات کرده است که آنها را تشویق کرده که همکاری کنند تا آزاد شوند که برخی از آنها همکاری نکردند، اما ثابتی حرفی از مسعود رجوی نزد. جالب اینکه ثابتی در کتابش ماجرای دیدار کاظم رجوی برای آزادی برادرش را شرح داده که دست آخر همکاری مسعود رجوی با ساواک باعث میشود تا حکم آزادی سرکرده منافقین را بدهند.
این مستند پر از ضد و نقیض برای کسانی که تاریخ معاصر را با دقت دنبال میکنند چیزی نداشت و فقط بهدنبال سفیدشویی کسی بود که از هیچ جنایتی برای خدمت به شاه دریغ نمیکرد. مخالفت وی با آمدن صلیب سرخ به زندان برای بررسی وضع زندانیان در حالی که محمدرضا پهلوی با آن موافق بود نشان میدهد که وی خیلی فدایی سلطنت بوده در حدی که با نظر شاه هم مخالف بوده است و درواقع از پاپ کاتولیکتر شده بود.