خبرآنلاین نوشت: بخش هایی از گفتگو با صادق محصولی دبیرکل جبهه پایداری را در ادامه می خوانید؛
*{مقایسه عملکرد دولت های رئیسی، روحانی و احمدی نژاد}: آقای احمدی نژاد کسی است که فارغ از اینکه دکترای دانشگاه را داشت، آن هم در رشته مهندسی، جنم مدیریت هم داشت. به لحاظ رسانهای هم می شود گفت آدم کاریزماتیکی است. وقتی قرار شد هدفمندی یارانهها صورت بگیرد جلسات متعددی برگزار میشد و ایشان تا ریز قضایا میرفت. حتی درباره اینکه قیمت گوشت مرغ چرا باید اینقدر باشد پیگیری میکرد، درباره این که دان مرغ چند تمام میشود پیگیر بود، درباره سوخت مرغداری ها و هزینه هایش پرس و جو میکرد، هزینه کارگرها را هم محاسبه میکرد، یعنی به تمام ریز مسائل توجه داشت. بعد میدیدید کارشناسی که از وزارت کشاورزی آمده و اعداد و ارقامی را ارائه میدهد، بعد آقای احمدی نژاد انقلت میآورد و خود آن کارشناس تصدیق میکرد که بله مثلا من اینجا را اشتباه کردم.
*خب این خیلی در مدیریت مهم است که شما تسلط کافی به امور داشته باشید. البته مدیریت کلان به این معنی نیست که مدیر در هر رشتهای تا تمام ابعادش اطلاعات داشته باشد این که اصلاً شدنی نیست. مدیر کلان کسی است که نگاه کلان داشته باشد و تمامی امور را به نسبه تسلط داشته باشد. البته طبیعی است مثلاً کسی که سابقه دیپلماسی دارد در آن رشته بیشتر تجربه دارد یا کسی که سابقه کارهای زیربنایی دارد در آن زمینه بیشتر و مدیر اقتصادی در زمینه اقتصادی و فرهنگی در زمینه فرهنگی و... ولی بالاخره باید در امورات مهم که زیر مجموعه قوه مجریه میشود و تقریباً شامل همه چیز میشود فردی که میخواهد قوه مجریه را اداره کند تسلط خوبی داشته باشد. آقای احمدی نژاد این نکته مثبت را داشت و به این امورات آشنا بود و اگر که بخواهیم به صورت ریز موضوع را نگاه کنیم از این جهت موثر و موفق بود. البته بحث کلانِ آقای احمدی نژاد با توجه به تغییراتی که در تفکر ایشان و رفتار متناسب با این تغییر تفکرشان حاصل شد، در واقع با یک جمله یا یک بخش نمیشود تعریف کرد.
*{در پاسخ به این سوال که شما میتوانید نقطه تغییر آقای احمدی نژاد را زمان خاصی تعیین کنید؟ گفته می شود ۲ سال آخر اتفاق افتاد}: ببینید نکتهای که وجود دارد این است که تغییر ایشان به صورت یک نقطه نیست بلکه به صورت یک خط است. یعنی شما نمیتوانید بگویید از امروز به بعد تغییر کرده است. تغییرات بعد از ریاست جمهوری ایشان به تدریج شروع شد و این نبود که بگوییم که از یک روز خاصی شروع شده باشد.
*شروع این مباحث از زمانی بود که آقای احمدی نژاد رئیس جمهور شد و گام به گام که جلو رفتیم به صورت رقیق ظاهر شد. اصل قضیه هم برمیگردد به اینکه جایگاهی مثل جایگاه ریاست جمهوری در نظام مقدس جمهوری اسلامی یک جایگاهی است که اگر فرد خودش را در آن تراز نظام و انقلاب به لحاظ خودسازی آماده نکند، حتماً با مشکل مواجه میشود. این اختصاص به آقای احمدی نژاد یا هرکس دیگری ندارد و عام است. در واقع مشکل اصلی این است که این پست یک جایگاهی است که نه تنها برای ۸۵ میلیون جمعیت ایران میخواهد نقش موثر ایفا کند بلکه اولین نقش اجرایی را نه تنها در ایران بلکه در سطح جهانی برای کل آنهایی که چشمشان به این انقلاب است باید ایفا کند.
*کسی که در جایگاه ریاست جمهوری قرار میگیرد حتی برای آنهایی که چشمشان به انقلاب اسلامی نیست باید کار کند و آنها را بیدار کند و همراهشان کند چون جزو رسالتهای انقلاب همین موضوع است. حال شما یک دفعه میبینید در جایی قرار گرفتید که به قول شاعر "امروز همه مُلک جهان زیر پر ماست." ولی شما خودتان را به اندازه نیاز این پست به لحاظ خودسازی و روحی روانی آماده نکردید. این هم نیست که یکی بگوید فلانی اینگونه بود و بهمانی آنگونه؛ تا کسی در این جایگاه قرار نگیرد نمی توان در موردش قضاوت کرد.
*پس بنابراین بنده اصلی ترین عامل تغییر در ایشان را عدم آمادگی درونی می بینم. اینکه بعضاً مطرح میشود که فلانی موثر بود، بهمانی موثر بود؛ بنده این را رد نمیکنم اما این را اصل نمیدانم. اصل، آن تغییرات درونی است که باعث میشود فلانیهای بیرون اثرگذاریشان موثر واقع شود. اگر در درون، آن آمادگی را در خودت ایجاد کرده باشی؛ نه یک نفر بلکه دهها نفر هم نمیتوانند موثر باشند. چنانکه در راس آن حضرت امام و نمونه حی و حاضر آن حضرت آقا را میبینیم که این گونه هستند. خب این برمیگردد به اینکه این جایگاه، جایگاه بسیار خطیری است. این هم در مورد نکتهای که پرسیدید.
*آقای احمدی نژاد به لحاظ اجرایی انصافا موفق بود و خدمات بسیار بزرگی هم انجام داد. ایشان از جهت عدالت محوری و عدالت گستری، یک استوانه محکمی را بنا کرد که قبلاً به این صورت فردی را در جایگاه اجرایی نداشتیم. هرچند این گونه صحبتها قبل از ایشان هم مطرح می شد که انقلاب اصلاً برای عدالت آمده است، انبیا برای عدالت آمدند، حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف برای عدالت میآید همه اینها جزو ضروریات دین است بلکه ضروریترین عنصر دین را میتوانیم بگوییم بحث عدالت است. یعنی به عبارت سادهتر دین آمده است و میگوید این کار را بکن و آن کار را نکن تا هر چیزی در جایش قرار بگیرد. عدالت یعنی همین که هر چیزی در جایگاه خودش قرار بگیرد. منتها ما در قوه مجریه چنین چیزی در این ابعاد نداشتیم. شما آمارها را ببینید که در مناطق محروم چه خدمات بزرگی انجام شد.
*حالا چون آقای احمدی نژاد امروز در موقعیتی است که بنده نمیپسندم، دلیل نمیشود که خدماتی که در زمان ایشان دولت انجام داد را نادیده بگیریم. مشکلی که در نظام داریم این است که بعضی از دوستان متاسفانه با کج فهمی برای اینکه از آقای احمدی نژاد خوششان نمیآید کارهای خوب دولت ایشان را هم یا نمیبینند یا منفی جلوه میدهند. این انصاف نیست، ما باید نه تنها کارهای خوب دولت آقای احمدی نژاد حتی دولت آقایان هاشمی، خاتمی، روحانی و هر کس دیگری را بگوییم خوب است و کارهای بدشان را بگوییم بد است. ملاک ما باید اصول باشد. در کار سیاسی هم که حالا سوالهای بعدیتان طبعاً در آن راستا خواهد بود سیاست ورزی جریانها و احزاب باید اینگونه باشد و اگر غیر از این باشد با تناقض مواجه میشوید.
*چنانکه خیلی از دوستان ولو به اصطلاح اصولگرا در سیاست با تناقض مواجه هستند؛ در حرف یک چیز میگویند مثلاً میگویند "وحدت" ولی در عمل رفتاری دارند که خلاف آن است. اینها مهم است. در آن دوره کشور ما به لحاظ اثرگذاری در منطقه، آمریکای لاتین، آفریقا و حتی آسیای شرقی پیشرفت خوبی داشت. در داخل کشور چقدر پروژههای بزرگ انجام شد. همین بحث پایین آمدن رقم جینی از رقم بالای ۴۳صدم کشوری در سالهای ۱۳۸۰تا ۱۳۸۵، به زیر رقم ۳۷صدم در سال ۱۳۹۰، نشان از کاهش فاحش فاصله طبقاتی در کشور است. ضریب جینی بین صفر و یک می باشد و هرچه قدر به صفر نزدیک شود نشان از کم شدن فاصله طبقاتی و مطلوب بودن وضعیت این شاخص در کشور است. ولی متاسفانه همین ضریب جینی در دوران ریاست آقای روحانی دوباره بالا رفت و به بیش از چهل صدم رسید. اما در مورد دولت آقای احمدینژاد باید گفت که خدمات زیادی داشت ولی اگر به حواشی که دچار شد، دچار نمیشد کشور میتوانست خیلی جلوتر برود. یعنی شرایط مردم، نظام و انقلاب، هم در سطح داخلی و هم در سطح بینالملل. حواشی که متاسفانه دولت را از مسیر اصلی خارج کرد و ما الآن در دیدگاه های فعلی ایشان شاهد تغییرات زیادی نسبت به قبل از شروع ریاست جمهوری ایشان هستیم. هرچند بنده مواضع فعلی ایشان را قبول ندارم و این را بارها هم گفتهام، اما این موضوع نباید مانع از بیان حقایق و خدمات دولت ایشان شود.
*{در پاسخ به این سوال که احمدینژاد برای فلسطین چرا موضعگیری نمیکنند؟}: من از سال ۹۰ که از دولت بیرون آمدم با ایشان هیچ گونه ارتباطی نداشتم؛ نه تماس تلفنی داشتم، نه جلسهای داشتم. لذا به جزء نمی توانم بگویم ولی جواب کلیاش در همان تغییرات فکری ایشان است که این تغییرات در جهت خلاف دیدگاه های قبلی و انقلابی ایشان است.