خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب_ الناز رحمت نژاد: اخوان المسلمین یک جنبش فراملی اسلامگرای اهل سنت است که در بسیاری از کشورهای عربی طرفدار دارد. اخوان المسلمین را میتوان بزرگترین گروه سیاسی سنی در جهان بهشمار آورد. این جنبش در سال ۱۹۲۸ میلادی (۱۳۰۷ شمسی، ۱۳۴۷ قمری) در شهر اسماعیلیه مصر به رهبری حسن البنا بنیان نهاده شد و سپس فعالیت خود را به دیگر کشورهای عربی و اسلامی گسترش داد.
این نهضت به تأثیر از اندیشههای سید قطب اندیشمند اسلامی، محمد جوزان الغزالی مبلغ اسلامی، سید جمالالدین اسدآبادی و محمد عبده در پاسخ به انحطاطاخوان منفور شده و میخواستند نشان بدهند که ایران پشت پرده اخوان قرار دارد به این دلیل هم اینها مدعی شده بودند که شهید قاسم سلیمانی در روزهای آخر حکومت مرسی به عنوان گردشگر وارد مصر شده بود اما دستگاه امنیتی وی را شناسایی و به سفارت ایران اعلام کرده اگر ظرف ۲۴ ساعت خاک مصر را ترک نکند، شهید سلیمانی را دستگیر خواهند کرد و شهید سلیمانی هم مجبور به ترک خاک مصر شده است، این موضوع را حتی در بعضی فیلمها و سریالهای ماه رمضانی، به شکل غیر مستقیم به تصویر کشیده بودند. داخلی مسلمانان و سلطه بیگانگان بر کشورهای اسلامی، به ویژه بر کشور مصر پدید آمد. اخوان المسلمین جهت رسیدن به اهدافش در زمینههای مختلف فرهنگی، نظامی و سیاسی به مبارزه پرداخت، و در این رهگذر چند بار به دست حکومت ملک فاروق منحل شد و طی آن شمار زیادی از اعضای آن دستگیر یا اعدام شدند. حامیان دولتی اصلی اخوانالمسلمین، قطر و ترکیه هستند. دولتهای بحرین، مصر، روسیه، سوریه، عربستان سعودی و امارات متحده عربی آن را یک سازمان تروریستی میدانند.
در ادامه با عبدالرضا بنی علی رایزن فرهنگی سابق ایران در مصر به گفتوگو نشستیم. در این گفتوگو به معرفی مصر، بررسی اخوان المسلمین و عوامل سقوط آن و شاخصههای دینداری در مصر پرداخته شد. این گفتوگو در ظهر یکی از روزهای آذر ماه انجام شد.
مشروح بخش اول این گفتوگو در ادامه میآید؛
*جناب بنی علی شروع صحبت، خود مصر و پیشینهاش باشد.
تاریخ و تمدن چند هزار ساله مصر، موقعیت ژئوپلیتیک و امکانات فراوان در شمال آفریقا مصر را به یکی از مهمترین کشورهای جهان تبدیل کرده است. قسمتی از مصر در صحرای سینا و قسمتی در شمال آفریقا واقع شده است، صحرای سینا پل ارتباطی مصر با خاورمیانه شده و به همین دلیل سرنوشت این کشور با مسائلی که در خاورمیانه جریان دارد، گره خورده است. هم مرز بودن مصر با رژیم اشغالگر قدس و فلسطین اشغالی اهمیت این کشور را دوچندان کرده است.
* آشنایی مردم مصر با معارف اسلامی به چه زمانی برمی گردد؟
تا زمانی که اسلام وارد این کشور شود، مصر مستعمره برخی از کشورها بوده است. وقتی اسلام در دوره فاطمیها که اصطلاحاً یک حکومت شیعی (شیعه اسماعیلی) بودند، وارد این کشور شد و مردم اسلام را پذیرفتند،، اقدامات خوبی انجام دادند، چند صد سال حکومتشان طول کشید، مردم مصر با معارف اسلامی به خصوص معارفی که از جانب ائمه اهل بیت (ع) بیان شده بود، آشنا شدند.
* پایان دوران پادشاهی این کشور از چه زمانی بود؟
با انقلاب افسران آزاد دوران پادشاهی این کشور به پایان رسید.
* با پایان این دوره رئیس جمهور انتخاب کردند؟
جمال عبدالناصر به عنوان یک شخص ملیگرا رئیس جمهور مصر شد و این موضوع با قضایای فلسطین و اشغال آن توسط صهیونیستها همزمان شد، جنگهایی صورت گرفت، شکستهایی را مصر و بعضی کشورهای عربی متحمل شدند، پیروزیهایی به دست آوردند، پیروزی ۶ اکتبر یکی از این پیروزیها بود. این پیروزی ۶ اکتبر برای مصریها بسیار ارزشمند است و بزرگترین پل داخل شهری در مصر هم به همین نام، نامگذاری شده و این روز هم روز جشن در مصر است و از ارتش تقدیر و تشکر میشود پیروزی برای مصریها بسیار ارزشمند است و بزرگترین پل داخل شهری در مصر هم به همین نام، نامگذاری شده و این روز هم روز جشن در مصر است و از ارتش تقدیر و تشکر میشود.بعد از دوره جمال عبدالناصر، حکومت در دست نظامیها قرار گرفت و تمام افرادی که تا به امروز نزدیک به ۶۰ سال در مصر بعد از دوران پادشاهی حکومت کردند، نظامیها بودند، به جز یک دوره یک ساله که مرحوم مرسی رئیسجمهور بود، در چند دهه اخیر، نظامیها قدرت را در مصر در دست داشتند.
بعد از جمال عبدالناصر، انور سادات اقداماتی نظیر امضای صلح کمپ دیوید انجام داد. مصریها سادات را به عنوان سیاستمداری که توانست با سیاست و عملیات نظامی، صحرای سینا را از اشغالگران پس بگیرد، محترم میشمارند و حتی برخی از جمال عبدالناصر هم برای وی احترام بیشتری قائل اند. بعد از سادات و ترور وی توسط خالد اسلامبولی، حسنی مبارک روی کار آمد و سی سال حکومت کرد.
* از بهار عربی بگوید. در بهار عربی گروههای اسلام گرا پیش رو بودند یا مردم؟
بیداری اسلامی که در تونس و مصر و برخی کشورهای عربی اتفاق افتاد به بهار عربی معروف است. مصریها به خاطر فشارهای اقتصادی که متحمل شده بودند، خواستار تغییراتی در سیستم و نظام حاکم بودند، به دنبال مخالفت با خاندان مبارک که میخواست پسر خود را به عنوان رئیس جمهور بعدی مصر به قدرت برساند، بودند و میخواستند وضعیت اقتصادی تغییر پیدا کند و مردم از لحاظ معیشت وضعیت بهتری داشته باشند، به همین دلیل مردم انقلاب کردند. در این انقلاب گروههای اسلام گرا پیشرو نبودند حتی جریاناتی مانند اخوان المسلمین بعد از شروع حرکت مردم، به این جریان پیوستند.
*جایگاه اخوان المسلمین در مصر چه طور بود؟
بین اسلام گرایان به رهبری جریان اخوان و جریان باقیماندههای نظام سابق رقابت به وجود آمد. اخوان آنگونه که در ایران به آن نگاه میشود و به عنوان یک جریان دارای پایگاه اجتماعی قوی در مصر در نظر گرفته میشود، نیست. در مدتی که در مصر بودم در خصوص اخوان مقالات، مصاحبهها و نوشتههای بسیاری ضد اخوان وجود داشت. برای پی بردن به جایگاه اخوان، لازم است نگاهی به انتخابات ریاست جمهوری مصر بعد از سقوط مبارک داشته باشیم.
در این انتخابات، قرار بود خیرت شاطر از اخوان کاندیدای ریاست جمهوری شود که شورای انتخابات مصر، وی را رد کرد و محمد مُرسی عیسی العیاط به عنوان نماینده اخوان انتخاب شد، وقتی مرسی انتخاب شد، طرفهای مقابل کاندیداهایی معرفی کردند، اخوانیها در دور اول با برخی از جریانها ائتلاف کردند، انتخابات بین مرسی و احمد شفیق به عنوان بازمانده نظام سابق، به دور دوم کشیده شد.
در آن زمان، شرایط مصر، یک شرایط انقلابی و هیجانی حاکم بر جامعه بود، جریان اسلامی که بیش از صد سال قدمت دارد وارد رقابت سیاسی شد و تمام نیروهای خود را جمع کرد تا در انتخابات بتواند پیروز شود و کرسی ریاست جمهوری را تصاحب کند، آرا مرسی در این دوره بیست و سه الی چهار درصد بود، اولاً شرکت کنندگان در انتخابات، در حدود ۵۰ درصد بودند یعنی نصفی از رأی دهندگان شرکت نکرده بودند، از این نصف رأی دهندگان، مرسی ۲۳ درصد رأی آورده بود، یعنی به تعبیری نماینده اخوان ۱۲ درصد آرا را به خود اختصاص داده بود، وقتی انقلابی صورت میگیرد، دورهای از احساسات و هیجانات بر مردم آن کشور قالب میشود، لذا آن ۱۲ درصد هم به طور کامل به اخوان تعلق نداشته است، شاید بتوان گفت ده درصد آرا به اخوان متعلق بود، بنابراین جایگاه اجتماعی جریان اخوان در مصر ۱۰ درصد کل جمعیت این کشور بود.
*چرا اخوان را جریان منافق قدرت طلب معرفی میکردند؟
اکثر کسانی که با آنها دیدار داشتم، همه از دست اخوان مینالیدند و اخوان را جریان منافق قدرتطلب معرفی میکردند که هر جا مصالح و منافعش حکم میکند به همان سمت برمیگردد. اکثر مردم، اخوان را یک جریان قدرت طلب میدانستند که زمانی هم که به قدرت رسید هیچکدام از طرفهای دیگر را به بازی نگرفت و خودش میخواست یکهتازی کند. خودخواهی و تک قطبی بودن از دلایل سقوط اخوان بود، بنابراین اخوانیها در مصر و میان مردم جایگاه والایی ندارند. وقتی مرسی در دادگاه سکته کرد و از دنیا رفت، این جریان اسلامی با قدمت صدساله، از جمع کردن حتی ۵۰۰ نفر عاجز بود خودخواهی و تک قطبی بودن از دلایل سقوط اخوان بود، بنابراین اخوانیها در مصر و میان مردم جایگاه والایی ندارند. وقتی مرسی در دادگاه سکته کرد و از دنیا رفت، این جریان اسلامی با قدمت صدساله، از جمع کردن حتی ۵۰۰ نفر عاجز بود، انتظار میرفت بتوانند با بسیج نیروهای خود در چند شهر، اعتراضاتی به حکومت داشته باشند، اما اینطور نشد.
قبول داریم نظام سیسی نظامی است که به شدت اخوانیها را سرکوب میکند اما با تمام اینها نمیتوان قبول کرد که یک جریان ریشهدار انقلابی، بعد از مرگ مرسی نتواند هیچ گونه اعتراضاتی در سطح جامعه مصر ساماندهی کند و این نشان میدهد جایگاه اخوان جایگاه قوی نبوده و نیست.
* اخوان در حال حاضر چه جایگاهی دارد؟
اخوانیها به تدریج جایگاه خود را در مصر از دست دادند و اندک جوانانی که جذب این سازمان میشدند از آن فاصله گرفتند و در حال حاضر دچار انشقاق و چند دستگی است، یک گروه از آنها به سرکردگی ابراهیم منیر در لندن هستند و گروه دیگر به رهبری محمد کمال در ترکیه هستند. جریان لندن نشین به دنبال این بودند به نحوی با حکومت کنار بیایند و دوباره در مصر بتوانند فعالیت کنند حتی در یک سال و نیم اخیر آقای سیسی پروژه گفتوگوهای ملی را راه اندازی کرد، تلاش کردند وارد این گفتوگوها شوند اما سیسی موافقت نکرد، حاضر شدند امتیازاتی بدهند و فعالیت سیاسی نکنند، اما باز هم سیسی موافقت نکرد.
* چرا رسانههای مصری در عرصههای مختلف تلاش کردند ایران را با اخوان مرتبط کنند؟
اخوان منفور شده و میخواستند نشان بدهند ایران پشت پرده اخوان قرار دارد، به همین دلیل مدعی شده بودند شهید قاسم سلیمانی در روزهای آخر حکومت مرسی به عنوان گردشگر وارد مصر شده بود که دستگاه امنیتی وی را شناسایی کرده و به سفارت ایران اعلام کردند اگر ظرف ۲۴ ساعت خاک مصر را ترک نکند، شهید سلیمانی را دستگیر خواهند کرد و شهید سلیمانی هم مجبور به ترک خاک مصر شده است، این موضوع را حتی در بعضی فیلمها و سریالهای ماه رمضانی، به شکل غیر مستقیم به تصویر کشیده بودند.
وقتی در کشور خودمان میخواهیم بگوییم که این کشور، کشور بدی است، آن را با منافقین مرتبط میکنیم وقتی ارتباطشان با منافقین روشن میشود به تبع آن کشور از نظر و دیدگاه مردم سقوط میکند. مصریها هم همین کار را کردند، با اینکه ترکیه و قطر بیشترین حمایت را از اخوانیها داشتند، حتی اردوغان در ابتدا نظام سیسی را به رسمیت نشناخت و به آن نظام حکومتی کودتا میگفت، اما کمتر میبینیم که رسانههای مصری به ارتباط بین اخوان و ترکیه اشاره کنند بلکه سعی میکنند که ایران را با اخوان مرتبط کنند، در یک صحنه از یک سریال ماه رمضانی، افسر ارتش مصر که اخوانی بود کارهایی را علیه حکومت انجام میداد و در مقابل آن یک افسر وظیفهشناس ملی بود، افسر اخوانی در صحنهای میگفت ما باید از حکومت ایران (خمینی) الگو بگیریم برای اینکه بتوانیم در مصر حکومت را در دست بگیریم، از اینگونه موارد در فیلمها و سریالها در سالیان گذشته زیاد بوده و مطبوعات از این سریالها استفاده میکردند که ایران یکی از عوامل به قدرت رسیدن اخوان بوده و آن را حمایت می کرده است.
* در گذشته رهبر انقلاب کتاب سید قطب را ترجمه کرده و از او به عنوان متفکر و اندیشمند تجلیل کردهاند. این روزها اخوان چنینچهرهایی دارد؟
عدهای گمان میکنند اخوان را باید با همان نظر و دیدگاه دید، در حالی که اینطور نیست، در واقع اخوان سقوط کرده و جایگاهی ندارد و متفکرین و اندیشمندان جدید ندارد، اخوان به یک جریان سیاسی که از لحاظ دولتی و حکومتی و مردمی جایگاهی ندارد، تبدیل شده است.
* شاخصههای دینداری مردم مصر چیست؟
شاخصههای دینداری در مصر را میتوانیم در موضوعات مختلف ببینیم. مصری به شعائر دینی پایبند هستند. نماز خیلی برایشان اهمیت دارد؛ همه اشخاص و تیپها نمازخوان هستند. شما در مصر گاهی میبینید که یک مأمور امنیتی مقابل سفارت با همان کت و شلوار در پیاده رو جلوی سفارت مشغول نمازخواندن است، یک سرباز یا درجه داری که نگهبان منطقهای است همانجا در محل خدمتش مشغول نماز است، تعداد مساجد در مصر بسیار زیاد است؛ هم مساجدی که مانند کشور ما فقط مسجد است و هم مساجدی که به آنها زاویه میگویند، زیر آپارتمانها سالنی است که صیغه مسجد خوانده شده و نمازخانه است. اذان در پنج وقت پخش میشود و مردم در نماز جماعت شرکت میکنند. نماز جمعه بسیار پر اهمیت است و فرق آن با کشور ما این است که در آنجا نماز جمعه در یک مکان برگزار نمیشود و در اکثر مساجد نماز جمعه برگزار میشود و مردم از کودک گرفته تا پیرمرد در نماز جمعه حاضر میشوند.
* از ماه رمضانهای مصر بگویید. در یکی از شبکههای موبایلی، کلیپ تبلیغاتی پخش میشد که برای رمضان شعر میگفت. در آنفیلمها و کلیپها دور هم جمع میشدند و از کشورهای دیگر برمی گردند و شادی میکنند.
مردم مصر به نمازهای شبهای ماه رمضان، نمازهای تراویح بسیار مقید هستند، در دوران کرونا با اینکه وزارت اوقاف جماعت را به جهت کرونا ممنوع کرده بود عدهای مخفیانه نماز تراویح را میخواندند. پاساژهای بزرگ مصر همگی دارای نمازخانه شیک و مرتب هستند و جالب این است که در همان پاساژها، نماز جمعه هم برگزار میشود و کارگران و صاحبان مغازهها در نماز جمعه شرکت میکنند که نشان دهنده اهمیت نماز در بین مردم این کشور است.
ماه رمضان در مصر مانند بسیاری از کشورهای عربی بسیار مورد توجه مردم قرار دارد و مردم قبل از فرا رسیدن ماه رمضان، کوچهها و خیابانها با پرچمها تزئین میشود، تنقلات مختلف میگیرند و شور و شوق زیادی برای ورود به ماه رمضان دارند.
رستورانها در این ماه تعطیل نیستند اما کمتر کسی وارد رستوران میشود و به ماه رمضان بی اعتنایی و بی احترامی کند، در خیابان روزه خواری وجود ندارد، خانهها را مانند عید نوروز ما، قبل از ماه رمضان تمیز میکنند، تنقلات می خرند، شبها معمولاً تا سحر بیدارند رستورانها در این ماه تعطیل نیستند اما کمتر کسی وارد رستوران میشود و به ماه رمضان بی اعتنایی و بی احترامی کند، در خیابان روزه خواری وجود ندارد، خانهها را مانند عید نوروز ما، قبل از ماه رمضان تمیز میکنند، تنقلات می خرند، شبها معمولاً تا سحر بیدارند و سریالهای رمضانی مورد توجه قرار میگیرد. بیش از بیست یا سی سریال برای این ایام تولید میشود.
* در مصر امروز مثل ایران در ماه مبارک محفل انس با قرآن برگزار میشود؟
مردم مصر اهل قرآن هستند و این کشور قاریان زیادی دارد، صبح که بیدار میشوید و وارد هر مغازهای میشوید صوت قرآن پخش میشود، رستوران یا سوپرمارکت یا مغازه پوشاک یا تاکسی فرقی نمیکند صوت قرآن پخش میشود، از کودکی بچهها را برای یادگیری و حفظ قرآن میفرستند و قرآن بین مردم اهمیت دارد.
مسابقات مختلف قرآنی در طول سال از سوی وزارت اوقاف و الازهر برگزار میشود، در سالهای اخیر سعی شده در کنار حفظ و قرائت موضوع تفسیر و ترجمه قرآن مورد نظر قرار دهند، شخصیتهای دینی معتقدند که یک سری از افراط گریها و عضویت در داعش به این دلیل است که با معارف قرآنی به شکل صحیح آشنا نشدهاند، لذا در سالهای اخیر برای کسب رتبههای برتر، حتماً باید با تفسیر قرآن نیز آشنا باشد. مسابقات خانوادگی قرآن، ابتکاری بود که انجام دادند، خانوادههایی که در آنها چند نفر حافظ قرآن هستند به صورت خانوادگی مسابقه میدهند و از خانواده برتر تقدیر میشود.
*وضعیت حجاب در مصر چگونه است؟
حجاب اجباری نیست و حکومت هیچ گونه مصوبه و قانونی برای اجبار حجاب ندارد ولی در مصر کمتر خانم بی حجاب میبینید، البته حجاب در اهل سنت لباس و روسری است که کامل موها را میپوشاند. به نظرم ۸۰ یا ۸۵ درصد خانمها باحجاب اند، باحجابها هم چند دسته هستند؛ یک دسته با پوشیه هستند، یک دسته با بلوز و شلوار و روسری کاملاً پوشیده و دسته دیگر دستهای هستند که مانتوهای بلند میپوشند، بی حجابها هم معمولاً عفیف هستند.
*با توجه به اینکه هیچ گونه مصوبه و قانونی برای اجبار حجاب در مصر نیست، آیا باز هم حجاب مورد چالش قرار میگیرد؟
حجاب در این کشور هم مورد چالش قرار میگیرد؛ چرا که سکولارها آزاد هستند، یک سال و نیم پیش، مقابل یک دانشگاه پسری از دختری که بی حجاب بود خواستگاری کرده بود و او جواب رد داده بود، پسر او را با چاقو کشت، بعد از آن عکس العمل های زیادی در میان نخبگان و اصحاب رسانه در مصر مشاهده شد، از جمله یکی از شیوخ الازهر توییتی زد و قتل آن دختر را به موضوع نداشتن حجاب ربط داد و تعبیر اهانت آمیزی به کار برد که در نتیجه افراد مختلف از جمله سکولارها وارد میدان شدند و برخی شیوخ الازهر واکنش نشان دادند و گفتند حجاب برای همسران پیامبر بوده و برای همه خانمها نبوده، و همینطور نظرات مختلف در روزنامهها بیان شد و در نهایت الازهر بیانیه داد که از نگاه الازهر حجاب یک امر واجب دینی است و باید خانمها پایبند به حجاب باشند اما حجاب حکومتی ندارد.
ادامه دارد…