طی چند سال اخیر، هوش مصنوعی بهسرعت درحال توسعه است و تاکنون بارها کارشناسان تهدیدات احتمالی آن را متذکر شدهاند. بااینحال، همچنان مدیران و محققان زیادی جذب شرکتها میشوند و رقابت در بین سرمایهگذاران برای تصاحب بخشی از صنعت هوش مصنوعی جریان دارد.
به هشت سال پیش برگردیم؛ زمانی که «ایلان ماسک» در تولد 44 سالگیاش، با «لری پیج»، مدیرعامل گوگل و دوست قدیمی خود درباره هوش مصنوعی و جوانب مختلف آن گفتوگو کرد. ایلان ماسک در صحبتهایش به خطرات توسعه هوش مصنوعی برای موجودیت انسانها اشاره کرد، درحالیکه لری پیج از پیشبینی خود مبنی بر ادغام انسانها با هوش مصنوعی میگفت. ماسک همچنین باور داشت که روزی انواع مختلفی از ماشینهای هوشمند برای اهداف مختلف با یکدیگر رقابت میکنند تا عنوان برنده را به خود اختصاص دهند.
اما حالا سرمایهگذاران و متخصصان برای توسعه و درآمدزایی از هوش مصنوعی با یکدیگر رقابت میکنند. ایلان ماسک با تجربه بهدستآمده از دیپمایند و OpenAI، هوش مصنوعی xAI را راهاندازی کرد و لری پیج روی بارد (Bard) کار میکند. OpenAI با حضور «سم آلتمن» و «ساتیا نادلا» همچنان درحال توسعه است و «مارک زاکربرگ» روی لاما 2 (Llama 2) تمرکز دارد. آنها باور دارند که میتوانند از ایجاد خطر برای زمین توسط هوش مصنوعی جلوگیری کنند و معتقدند که توسعه آن کنترلشده خواهد بود.
در سال 2010، سه متخصص بریتانیایی جوان با نامهای «دمیس هاسابیس»، «شین لگ» و «مصطفی سلیمان» ایده توسعه هوش مصنوعی جامع (AGI) را در ذهن میپروراندند و برخلاف بسیاری از محققان که روی جنبههای تهدیدآمیز AGI متمرکز بودند، میدانستند که این فناوری میتواند مشکلات عدیدهای همچون بحرانهای آبهوایی و سرطان را حل کند. بااینوجود، آنها نگران خطراتی همچون از کنترل خارج شدن AGI و سایر تهدیدات احتمالی بودند.
با دانستن خطرات و قابلیتهای AGI، هاسابیس و همکارانش شرکت دیپمایند (DeepMind) را تأسیس کردند. سپس طی صحبتهایی با «پیتر تیل»، سرمایهگذار بزرگ حوزه فناوری، او را به سرمایهگذاری در شرکتشان تشویق کردند تا درنهایت تیل با ارائه مبلغ 2.25 میلیون دلار، اولین سرمایهگذار آنها باشد.
دیپمایند با هدف تقویت مهارتهای هوش مصنوعی در تحلیل حجم بالای دادهها شروع به فعالیت کرد تا تلاش متخصصان به توسعه AGI و کنترل آن اختصاص یابد. همچنین محققان استخدامشده به توسعه یک شبکه عصبی گسترده پرداختند که میتوانست روزها، هفتهها یا حتی ماهها الگوها را در مقادیر زیادی از دادههای دیجیتال شناسایی کند.
پس از دو سال، هاسابیس در اندیشه جذب دیگر سرمایهگذار بزرگ یعنی ایلان ماسک بود. او و ماسک در دفتر مرکزی اسپیسایکس با یکدیگر ملاقات کردند و از ایدههای خود حرف زدند. طی این مکالمه، ایلان ماسک از برنامههای خود برای ایجاد حیات در مریخ در صورت افزایش بیشازحد جمعیت زمین و سایر خطرات محتمل گفت. هاسابیس نیز با ممکندانستن اهداف او، هوش مصنوعی را خطری احتمالی برای بشر، حتی در صورت زندگی روی مریخ معرفی کرد. به همین دلیل ایلان ماسک تصمیم به سرمایهگذاری در دیپمایند گرفت تا در توسعه کنترلشده AGI نقش داشته باشد.
در سال 2014 دیپمایند توسط گوگل خریداری شد تا بهعنوان یکی از زیرمجموعههای این شرکت فعالیتهای خود را ادامه دهد.
کمپانیهای مختلف برای اینکه بتوانند در توسعه هوش مصنوعی از رقبای خود پیشی بگیرند، باید بهترین، باتجربهترین و خلاقترین افراد را برای پروژههای خود استخدام کنند و این موضوع مستلزم سرمایهگذاری یا پرداخت هزینههای بعضاً سنگین است.
در سال 2012، «جفری هینتون» و تعدادی از دانشجویان فارغالتحصیل وی در دانشگاه تورنتو، مقالهای تحت عنوان «قابلیتهای هوش مصنوعی» منتشر کردند که به بررسی عملکرد یک شبکه عصبی در تشخیص اشیا میپرداخت. این مقاله توجه برخی شرکتها ازجمله بایدو (Baidu) را جلب کرد و آنها با پیشنهاد 12 میلیون دلاری، بهدنبال جذب هینتون و شاگردانش بودند. اما درنهایت لری پیج که علاقهمند به تحقیقات هینتون بود، مقدمات حضور او و شاگردانش در گوگل را فراهم کرد.
علاوه بر استخدام متخصصان، گوگل در سال 2014 دیپمایند را با مبلغ 650 میلیون دلار خریداری کرد. زمانی که پیشنهاد خرید دیپمایند توسط گوگل و متا (فیسبوک سابق) مطرح شد، با وجود قیمت پیشنهادی بالاتر متا، هاسابیس تصمیم به معامله با گوگل گرفت. این توافق مشروط بر این بود که تحقیقات دیپمایند برای اهداف نظامی و تهدیدآمیز استفاده نشود و تیمی از متخصصین آنها روی تحقیقات درحالانجام نظارت کنند.
اما سایر شرکتها بیکار ننشستند. مارک زاکربرگ با پیبردن به اهمیت هوش مصنوعی، «یان لیکان» (Yann LeCun)، مهندس کامپیوتر فرانسوی را برای آزمایشگاه هوش مصنوعی متا استخدام کرد. علاوه بر استخدام لیکان، زاکربرگ شخصاً با متخصصان دیگر جلسه برگزار میکرد و با پیشنهاد میلیونها دلار حقوق و سهام، خواهان حضور آنها در متا بود.
در سال 2015، جلسه اعضای هیئتمدیره با اصرار بنیانگذاران دیپمایند برگزار شد تا از کنترل توسعه ماشینهای هوشمند و عدم سوءاستفاده احتمالی گوگل از دستاوردهای شرکت اطمینان حاصل کنند. در این جلسه، بنیانگذاران دیپمایند آگاهی و نگرانی خود را نسبت به خطرات بالقوه هوش مصنوعی ابراز کردند.
مصطفی سلیمان بر این باور است که اگر هوش مصنوعی فرصتهای کاری موجود را از بین ببرد، گوگل موظف به ایجاد «درآمد پایه جهانی» است و باید داراییاش را با کسانی که شغل خود را از دست میدهند، در سراسر جهان تقسیم کند. اما برخلاف سلیمان، لری پیج و «اریک اشمیت» معتقد بودند که هوش مصنوعی با هدف ایجاد شغل و فرصتهای کاری توسعه مییابد، نه نابودی آنها.
با وجود صحبتهای اشمیت و پیج، اعضا و بنیانگذاران این شرکت تلاش کردند تا دیپمایند از گوگل جدا شود؛ زیرا آنها نسبت به سوءاستفاده احتمالی گوگل از تحقیقات دیپمایند نگران بودند. بااینوجود، گوگل افزایش حقوق و آپشنهای بهخصوصی را برای بنیانگذاران و اعضای دیپمایند درنظر گرفت تا متقاعد به ماندن شوند. همچنین گوگل با ارائه توضیحاتی، نگرانی آنها را پاسخ داد.
اما در شرکتهای دیگر نیز خطرات این موضوع احساس میشد. «داریو آمودی»، یکی از محققین فعال در پروژه GPT-3، نسبت به قرارداد بستهشده OpenAI و مایکروسافت خوشبین نبود. او و برخی از همکارانش احتمال میدادند که مایکروسافت ابعاد امنیتی و تهدیدآمیز هوش مصنوعی را قربانی اهداف تجاری و درآمدزایی کند. درنتیجه آمودی به همراه گروهی از مهندسان و دانشمندان، از OpenAI خارج شدند و آزمایشگاه هوش مصنوعی آنتروپیک را در سال 2021 افتتاح کردند که نتیجه امروز آن، توسعه چتبات کلاد (Claude) است.
آنتروپیک هدفش از توسعه هوش مصنوعی را نظارت دقیق و همسو با منافع انساندوستانه عنوان میکند. این شرکت باور دارد که در توسعه ابزار هوشمند، باید ملاحظات ایمنی و اخلاقی را در اولویت قرار داد، حتی اگر بهمعنای قربانیکردن برخی منافع تجاری باشد.
داستان OpenAI با همکاری سم آلتمن و ایلان ماسک در سال 2015 آغاز شد. ماسک پس از تجربهای که در دیپمایند داشت، بهدنبال پیشیگرفتن از گوگل و تبدیلکردن OpenAI به شرکتی پیشگام در حوزه هوش مصنوعی بود؛ ولی غیرانتفاعی بودن این شرکت، مانع اصلی تحقق این هدف بود.
ایلان ماسک برای عقبنماندن از گوگل، تبدیل OpenAI به یک فرایند تجاری مرتبط با تسلا را پیشنهاد داد، اما با مخالفت هیئتمدیره مواجه شد. درواقع عامل اصلی خروج ایلان ماسک از OpenAI نیز همین بود. با خروج ماسک، OpenAI دچار کمبود مالی شد و به همین دلیل شرکت در جستجوی سرمایهگذاران جدید بود. نتیجه این جستجوها منجر به سرمایهگذاری 1 میلیارد دلاری مایکروسافت در سال 2019 شد و در ژانویه 2023 (دیماه 1401) هم خبرها از سرمایهگذاری حدوداً 10 میلیارد دلاری در OpenAI حکایت داشتند.
اما بیشک علت برتری OpenAI بر سایر برندها را میتوان در عرضه ChatGPT دانست؛ چتباتی که با ارائه کاربردیترین و بهترین عملکرد پردازشی، تبدیل به محبوبترین ابزار هوش مصنوعی مولد شده و تاکنون سایر رقبای خود ازجمله بارد، بینگ و کلاد را از پیش رو برداشته است. به قول «بیل گیتس»، ChatGPT انقلاب بزرگی را در حوزه فناوری رقم زد و اکنون حضور ChatGPT در تاروپود زندگیمان حس میشود.
بهلطف مدیران و سرمایهگذاران، اکنون هوش مصنوعی با سرعتی فراتر از حد پیشبینیشده درحال توسعه و پیشرفت است و این میتواند زمینه سعادت انسان یا ایجاد خطر را برای او فراهم کند. در ابتدا هدف از گسترش هوش مصنوعی، کنترل توسعه و جلوگیری از تهدیدات آن عنوان شد، اما اهداف تجاری و درآمدزایی برخی مدیران از این ابزار مولد میتواند کنترل بشر را به دست هوش مصنوعی بسپارد و آسیبهای زیادی را درپی داشته باشد.
نظر شما چیست؟ آیا توسعه هوش مصنوعی واقعاً بشردوستانه و در راستای اهداف مفید بوده است؟ آیا در مسیر درستی قرار داریم؟ دیدگاه خود را با ما و دیگران به اشتراک بگذارید.