به گزارش ایرنا، ورزش و فوتبال ایران با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم میکند. مصائبی که بعضی از آنها ناخواسته و بعضی دیگر خودخواسته هستند. یکی از جدیدترین و نوترین آسیبهایی که به وجود آمده و روز به روز در حال پیشرفت است؛ عدم تعهد مربیان به قراردادهایی است که با باشگاههای خود امضا میکنند.
بدون تردید بعد از آخرین جمله پاراگراف قبل، اسامی قابل توجهی در ذهنتان ردیف شد و پشت هم قرار گرفت. مربیانی که خودشان باید الگو باشند اما به ساده ترین و پیش افتادهترین مسائل هم توجهی ندارند. آنها قرارداد میبندند و سپس زیر همان قرارداد میزنند و به جای دیگری منتقل میشوند.
با چرخه معیوبی سروکار داریم. سوالات زیادی هم در ذهن متبادر میشود. اینکه چرا قراردادها درست و محکم بسته نمیشوند؟ چرا باشگاهها وعدههایی میدهند که در این شرایط اقتصادی توانایی عملی کردن آن را ندارند؟ چرا دیگر باشگاهها به مسائل اخلاقی اهمیت نمیدهند و با مربیانی که در جای دیگری مشغول هستند پیشنهاد کار میدهند؟ چرا به این فکر نمیکنند که همین مربی میتواند روزی خودشان را هم به اصطلاح دور بزند؟ چرا چرا و چرا؟ چراهایی که هیچ جواب مشخصی برایش وجود ندارد. کلماتی مثل پول، پیشرفت و ... دوای درد این ماجرا نیستند. هیچکدام نمیتواند دلیل درستی برای وفادار نماندن به وعدهای باشد که در ابتدای فصل نه تنها به یک باشگاه بلکه به یک تیم با بیشمار بازیکن و همچنین جمع قابل توجهی هوادار باشد.
به تازگی مجتبی حسینی نفت مسجدسلیمان را در نیمهی راه ترک کرد تا به ذوبآهن منتقل شود. رسول خطیبی هم مانند فصل قبل تیمش را در میانه ماجرا رها کرد. او یک بار به خاطر آلومینیوم، ماشینسازی را ترک کرد و حالا همان آلومینیوم قربانی بعدیاش شد و به تراکتور عزیمت کرد. چند ماه قبل سیروس پورموسوی تیم فوتبال جوانان را در آستانه مسابقات قهرمانی آسیا تنها گذاشت تا به صنعت نفت برود. در انتهای لیگ نوزدهم هومن افاضلی پارس جنوبی جم را در سختترین شرایط کنار گذاشت و راهی ماشینسازی شد و در پایان همان فصل پارس به دسته پایینتر سقوط کرد. یحیی گلمحمدی فصل قبل شهرخودرو را به یک باره تنها گذاشت تا به تیم محبوبش برگردد؛ کاری که چند سال قبل با صبای قم انجام داده بود. محمود فکری هم در استقلال به نساجی فکر نکرد و برای تصاحب نیمکت مورد علاقهاش به قراردادش با تیم مازنی پشت کرد. مهدی پاشازاده در حال حاضر گویا پیشنهادی جذاب دارد که نمیخواهد به همکاری با پاس همدان ادامه دهد. او فصل قبل همین بلا را به خاطر شاهین بر سر تیم سپیدرود آورد؛ دقیقا چند روز بعد از مصاحبهای احساسی به عشق هواداران تیم رشتی.
این قصه سر دراز دارد و روز به روز به تعداد این مربیان افزوده میشود. شاید همین حالا هم ما تعدادی را از قلم انداخته باشیم. رویهای عجیب و ناامید کننده از سوی کسانی که قرار است الگوی عدهای باشند اما خودشان کُمیتشان بر سر ابتداییترین مسائل میلنگد. کاری به مسائل فنی نداریم. خیلی از نفراتی که از آنها یاد کردیم توانایی فنی بالایی دارند اما در مسائل اخلاقی نشان دادند که باید چیزهای زیادی را یاد بگیرند. آنها نشان دادند به قولی که میدهند چندان بها نمیدهند و برای پیشرفت خودشان و یا دریافت پول بیشتر، حاضرند به دسترنج خودشان دهنکجی کنند.
این جدیدترین اپیدمی زشت فوتبال ایران است. جنبش غیرمتعهدها که روز به روز به تعدادشان اضافه میشود و تیمهای زیادی را قربانی میکند. تیمهایی که با بازیکنان و هوادارانشان، تنها حکم یک نردبان را برای این افراد بازی میکنند و خیلی زود با اولین پیشنهاد چرب و نرم، قربانی میشوند و سقوط میکنند.