به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، ایالات متحده آمریکا با دو قدرت چین و روسیه به عنوان رقبای خود در سیاست خارجی مواجه است و با طراحی استراتژیهای جدید تلاش میکند تا در برخورد با آنها به شکل مؤثر عمل میکند، درست است که در نگاه واشنگتن هر دو کشور به عنوان یک تهدید جدی تلقی میشود، اما به نظر میرسد که برنامههای آمریکا برای تعامل با آنها متفاوت است. اندیشکده روسی باشگاه مباحثه والدای، مقالهای را به قلم نویسنده آمریکایی به نام پل ساندرز، پژوهشگر سیاست خارجی آمریکا در مرکز منافع ملی منتشر کرده است.
جدیدترین خبرها و تحلیلهای ایران و جهان را در کانال تلگرامی تسنیم بخوانید. (کلیک کنید)
جدیدترین خبرها و تحلیلهای ایران و جهان را در صفحه اینستاگرامی تسنیم بخوانید. (کلیک کنید)
ساندرز در این مقاله مینویسد: دونالد ترامپ، رئیس جمهور پیشین آمریکا در حالی رقابت قدرتهای بزرگ را به عنوان یک اصل سازماندهیشده برای سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا رسمی کرد که دور شدن از مبارزه با تروریسم بینالمللی و پیش رفتن به سمت رقابت با قدرتهای بزرگ از مدتها پیش در جریان بوده است. در واقع، این فرایند با انتخاب باراک اوباما در سال 2008 آغاز شد و دلیل آن نیز تا حدودی به عدم تأیید عمومیِ تلاشهای مداوم جرج دبلیو بوش برای اشغال عراق و افغانستان و تحولات مربوط به آن باز میگردد.
پژوهشگر آمریکایی در ادامه توضیح میدهد: اوباما تلاش کرد تا نقش آمریکا در هر دو کشور را کاهش دهد و موفق به خارج کردن نیروهای آمریکایی از عراق شد. وزیر امور خارجه او یعنی هیلاری کلینتون در جستوجوی تشکیل یک "محور" برای آسیا، تلاش کرد تا توجیهی کاربردی را برای آن ارائه دهد. بسیاری از جمهوری خواهان از این تغییر جدید در رویکرد آمریکا و تمرکز بر مسائل آسیا حمایت میکردند، اما معتقد بودند که سیاستهای اوباما محوری نبود. در واقع آنها سیاستهای اوباما را نوعی ایجاد توازن مجدد نامگذاری کردن که سیاستهای محور متفاوت است. جمهوری خواهان به این مسئله معترض بودند که چرا سیاستهای جدید اوباما، تغییرات معناداری در استقرار نیروها، هواپیماها و یا کشتیهای آمریکایی ایجاد نکرد. واقعیت این است که اوباما میخواست تا بر روی سیاست داخلی تمرکز کند و ظاهراً این سیاست را بهانهای برای خروج از خاورمیانه در نظر گرفته بود.
وی معتقد است که گذار از یک سیاست خارجی متمرکز بر مبارزه با تروریسم و ایجاد ثبات در خاورمیانه، به سمت رقابت با چین و روسیه، تنها در نتیجه تجربه سیاستهای ناموفق و یا سیاست داخلی آمریکا نبود، بلکه تا حد زیادی پیامد تصمیمات سیاسی روسیه و چین بوده است. در مورد چین باید گفت که پکن به دنبال بحران مالی جهان طی سالهای 2008-2009، تلاش کرد تا در شرق آسیا به طور فزایندهای مدعی قدرت شود، چیزی که بسیاری آن را به رهبران چین نسبت دادند که این بحران، شاخص سقوط آمریکا بود. برخوردهای منظم چین با متحدان ایالات متحده آمریکا و سایر کشورها در دریای جنوبی چین، گسترش سریع هزینههای نظامی، ادعاهای سرزمینی و دیپلماسی سختگیرانه در مواجه با سایر حکومتهای منطقه، بسیاری از نهادهای سیاست خارجی واشنگتن را متقاعد کرد که پکن برای بیرون انداختن ایالات متحده آمریکا از شرق آسیا مصمم شده است.
ساندرز اضافه میکند: همچنین، پکن در جریان اجلاس آب و هوایی کپنهاگن، اوباما را به طور شخصی مورد سرزنش قرار داد، برخی معتقدند که به عمد مانع توافق شد، در حالی که تلاش میکرد تا تقصیر را به گردن واشنگتن بیندازد. با نگاهی به آینده، دولت بایدن ناچار خواهد بود تا تصمیمات اساسی نسبت به رقابت با پکن و مسکو را اتخاذ کند. اولین و مهمترین مسئله در چنین تصمیماتی این است که آیا باید رقابت مساوی و همزمان با هر دو قدرت را دنبال کرد، یا اینکه با یکی از آنها به طور قدرتمند رقابت کرد و با دیگری کمتر به دنبال شکلی از تنش و رقابت بود.
کارشناس آمریکایی، تحلیل میکند: به نظر میرسید که دونالد ترامپ، رئیس جمهور سابق آمریکا و برخی از مشاوران او، در ابتدا امیدوار بودند که ایالات متحده آمریکا بتواند روابط خود را با روسیه بهبود بخشد و با این کار، دینامیک مثلث آمریکا-چین-روسیه را تغییر دهد، اگرچه دخالت روسیه در انتخابات 2016 و واکنش سیاسی در آمریکا، به سرعت این رویکرد را غیرعملی ساخت.
وی ادامه میدهد: اگرچه دولت بایدن به دنبال تمدید پیمان کنترل تسلیحات (استارت نو) خواهد بود و پیش از آن ترامپ تلاش کرد آن را مشروط به مشارکت چین کند، اما رهبران جدید آمریکا همچنان عدم علاقه خود را به "تنظیم مجدد" جدید نشان دادهاند و در درجه اول اطمینان از مسئولیت پذیر بودن مسکو برای اقدامات بیپروا و پرخاشگرانه روسیه را در اولویت قرار دادند.
ساندرز با توجه به نگاه متفاوت دستگاه سیاست خارجی آمریکا به دو کشور روسیه و چین، مینویسد: در واشنگتن، پکن را بیشتر به عنوان یک تهدید بلند مدت تلقی میکنند، بنابراین بحثی برای اولویت دادن به رقابت با چین وجود دارد. گفته میشود که بسیاری چین را به عنوان یک شریک مهمتر و قابل اعتمادتر در مسائل جهانی مانند تغییرات آب و هوایی در نظر میگیرند که بایدن، رئیس جمهور آمریکا نیز از آن به عنوان مهمترین نگرانی آمریکا یاد کرده است.
کارشناس آمریکایی در پایان تأکید میکند: همانطور که دولت آمریکا در حال حاضر نسبت به رفتار و برخورد خود با دو قدرت بزرگ و رقیب در حال تصمیمگیری و پیشبرد آن است. دولت بایدن نیز به طور همزمان تلاش میکند تا متحدان آسیایی و اروپایی آمریکا را در این مسئله درگیر کند. به نظر میرسد که متحدان آمریکا از یک سو برای حفظ روابط آمریکا-چین تلاش زیادی را به کار میگیرند و از سوی دیگر به دنبال گسترش روابط دو جانبه خود با پکن هستند، اما تلاشها و اقدامات این کشورها (متحدان آمریکا) نسبت به دفاع از مناسبات مسکو-واشنگتن یا گسترش روابط خود با روسیه، از شدت کمتری برخوردار است.
انتهای پیام/