به گزارش خبرنگار مهر، محسن یزدان پناه کارشناس حوزه پولی و بانکی، پاشنه آشیل اقتصاد کلان کشور در چند دهه اخیر را سیاست ارزی دانست و افزود: این عجیب است که سیاستهای اشتباه قبلی به طور مکرر تکرار میشود و اثری از درس آموزی نیست. من معتقدم آنچه امروز توسط بانک مرکزی تحت عنوان سیاست تثبیت نرخ ارز دنبال میشود هیچ پشتوانهای در علم اقتصاد ندارد و نمیتوان یک مقاله در تأیید آن پیدا کرد. در یک رویکرد آن چیزی که تورم را ایجاد میکند انتظارات است و مسیر لنگر کردن انتظارات و تعیین مناسب سیاست پولی است. در رویکرد دیگری آن چیزی که انتظارات را متأثر میکند رفتار بلندمدت بودجهای دولت است و اگر رفتار بودجهای دولت مناسب نباشد، حتی سیاست پولی هم از کارایی میافتد. در رویکرد پسا کینزی که به تازگی مطرح شده است نیز به این رویکرد توجه میشود که اختلاف سمت عرضه و داراییها، منشأ اثرات تورمی است و در واقع تورم حاصل یک موازنه سیاسی برای تقسیم کیک اقتصاد است. بنابراین در آنچه در علم اقتصاد مطرح میشود، صحبتی از سیاست تثبیت ارزی نیست. ساز و کار اثرگذاری نرخ ارز در انتظارات تورمی به طور حتم نرخ بازار غیر رسمی است و نمیتوان انتظار داشت که نرخهای رسمی دولت از جمله در سامانه نیما بتواند در این زمینه اثرگذار باشد.
وی افزود: اینکه گفته شود نرخ ارز لنگر انتظارات تورمی شود، بله در کوتاه مدت ممکن است، کما اینکه در ۹ ماه اخیر این طور بوده است. اما این روند اقتصاد را از همه عناصر پیش بینی پذیر مهم خود خالی و سرمایهگذاری خارجی را تضعیف میکند؛ چراکه تداوم این روند به هیچ عنوان قابل پیش بینی پذیری نیست. اگر ایران نمیتواند بودجه تراز داشته باشد، اگر نمیتواند ناترازی نظام بانکی را رفع کند، سرکوب نرخ ارز مسیری بسیار خطرناک است؛ چراکه هرچه زمان بیشتری این ثبات حاکم باشد، در زمان جهش بیشتر آزاد میشود و خرابی بیشتر به بار میآورد. با روند فعلی اگر در آینده نزدیک با حوادثی چون کاهش قیمت نفت یا روی کار آمدن جمهوری خواهان در آمریکا مواجه شویم، به طور حتم اثرات مخربی در اقتصاد ایران خواهد داشت. آن چیزی که اقتصاد را پیشبینی پذیر میکند این است که اگر ما از ناترازی های موجود مطلع هستیم، متناسب با آن نرخ ارز را نیز تعدیل کنیم.
تثبیت نرخ اسمی ارز با پیشبینی پذیر کردن بازار ارز همخوانی ندارد
یزدان پناه ادامه داد: من معتقدم تعیین سیاست ارزی و به طور خاص نرخ ارز رسمی، اهمیت ویژهای در اقتصاد ایران دارد و از این ناحیه وظیفه سنگینی بر عهده بانک مرکزی گذاشته شده است. از این زاویه لازم است تعیین سیاست ارزی بانک مرکزی بر مبنای اصول علمی انجام شود تا اثرات نامطلوبی نداشته باشد. در واقع سوال اینجاست، آیا وضعیت ذخایر بانک مرکزی با توجه به تهدیدات پیش رو در حال تضعیف بوده یا در حال تقویت است؟ آمار و ارقام نشان میدهد وضعیت ذخایر در حال تضعیف است و در چنین شرایطی سیاست تثبیت شدنی نیست. سوال دوم این است که وضعیت تراز پرداختها چگونه است؟ میتوان گفت در مجموع صادرات دولتی و غیر دولتی کشور حدود ۱۰۰ میلیارد دلار است که دست کم حدود ۲۰ میلیارد دلار آن به شکل خروج سرمایه هدر میرود که اثری بسیار نامطلوب بر اقتصاد ایران دارد. نکته دیگر اینکه ثابت نگهداشتن نرخ ارز اسمی به تضعیف تولید و صادرات کالاهایی مثل پوشاک منجر میشود و نباید تداوم پیدا کند. بانک مرکزی باید نرخ ارز حقیقی را ثابت نگه دارد و این شدنی است.
وی افزود: شعار سیاست تثبیت اعتبار بانک مرکزی را افزایش نمیدهد و بلکه اعتبار از دست رفته آن را بیش از پیش از بین میبرد. اینکه بانک مرکزی خطاب به مردم بگوید انتظار را متناسب با آنچه من میگویم تعدیل کنید، هیچ جای دنیا اجرایی نیست و انتظارات مطابق با واقعیتهای اقتصاد سازگار است. بنابراین بانک مرکزی باید نرخ ارز را به شکل تدریجی و متناسب با محدودیتهای خود تعدیل کند.
این کارشناس اقتصادی افزود: وجود بازار غیر رسمی برای ارز یعنی با اعلام اطلاعات نادرست در واردات و صادرات، ارز مازادی به دست آمده و به بازار غیر رسمی برده شده است و از طرف دیگر تقاضا برای ارز برای خروج سرمایه نیز بالاست.