نتایج یک مطالعه جدید نشان میدهد ضربه روانی در کودکی احتمال تجربه درد مزمن در بزرگسالی را افزایش میدهد. درد مزمن میتواند شامل درد در گردن و کمر بشود. ریسک ابتلا به درد مزمن با تجربیات شدید در کودکی افزایش مییابد. این امر اهمیت رسیدگی به ضربه روانی در کودکی را برای کاهش آثار آن روی سلامت در بلندمدت نشان میدهد.
تجربیات کودکی شدید (ACE)، مانند سوءاستفاده فیزیکی، احساسی یا جنسی یا بیتوجهی والدین یا سرپرستان، میتواند آسیب مستقیم به کودک یا نوجوان بزند. آسیبهای غیرمستقیم نیز وجود دارد؛ از جمله ناآرامی خانگی، مرگ والدین، طلاق یا بیماری یا اعتیاد آنها.
پژوهشهای گذشته آثار منفی تجربیات شدید کودکی را روی سلامت فیزیکی، روانی و رفتاری نشان میدهند. این آثار میتوانند تا بزرگسالی ادامه پیدا کنند. حالا، پژوهش جدید دانشمندان دانشگاه مکگیل کانادا رابطه میان ضربه روانی در کودکی و درد مزمن در بزرگسالی را آشکار کرده است.
اهمیت نگرانکننده این یافتهها زمانی مشخص میشود که بدانیم حدود ۱ میلیارد کودک در جهان (نیمی از جمعیت کودکان) هرساله در معرض تجربیات شدید قرار دارند. این میتواند ریسک درد مزمن و معلولیت را در آنها افزایش دهد.
پژوهشگران به مرور سیستماتیک ۸۵ مطالعه در بازه ۷۵ ساله، شامل ۸۲۶٬۴۵۲ بزرگسال پرداختند. آنها گروههایی با ریسک بالا، مانند کودکان بیخانمان، را حذف کردند؛ زیرا در این گروهها افراد اکثراً دچار تجربیات شدید هستند و امکان مقایسه وجود ندارد. آنها همچنین افراد با تولد پیش از موعد را نیز حذف کردند، زیرا این امر میتواند بر تجربه درد در بزرگسالی تأثیرگذار باشد. گروههایی با دلایل مشخص برای درد ــ مانند شکستگی، سوختگی، بیماری یا نوروپاتی ــ نیز حذف شدند.
در مقایسه با آنهایی که هیچ تجربه شدیدی را در کودکی گزارش نداده بودند، احتمال گزارش درد مزمن در آنهایی که در معرض تجربیات شدید مستقیم قرار گرفته بودند، ۴۵ درصد بیشتر بود. از بین تجربیات شدید، سوءاستفاده فیزیکی با درد مزمن و معلولیت ناشی از درد در بزرگسالی ارتباط بیشتری داشت.
بیماریهای شایع مرتبط با درد مزمن بیشترین مجموع هزینهها را در بخش درمان بهخود اختصاص میدهند. افراد با تجربیات شدید کودکی بار بیماری مزمن بالاتر و موانع بیشتری برای درمان دارند. این امر زمان و هزینههای درمان را برای آنها افزایش میدهد.
مکانیسمهای ارتباط تجربیات شدید کودکی با درد مزمن عمدتاً ناشناخته هستند؛ اما پژوهشگران فرضیههایی دارند.
شواهد تازه نشان میدهند که تجربیات شدید باعث تغییر بیان ژن میشوند و به این ترتیب ساختار و عملکرد مغز را تحتتأثیر قرار میدهند. تجربیات شدید میتوانند با حساسیت بیشتر به درد در بزرگسالی نیز مرتبط باشند. بیتوجهی والدین در کودکی میتواند باعث کاهش ترشح هورمون کورتیزول در بزرگسالی شود؛ این میتواند درد و علائم احساسی، مانند اضطراب و افسردگی را افزایش دهد.
پژوهشگران قصد دارند در مطالعات بعدی مکانیسمهایی را بررسی کنند که تجربیات شدید کودکی از طریق آنها سلامت را در بزرگسالی تحتتأثیر قرار میدهند. فهم بهتر این رابطه میتواند به طراحی استراتژیهایی برای کاهش آثار منفی شود.