به گزارش ورزش سه، محمدرضا حسینی که در لیگ نوزدهم از ذوبآهن به سپاهان پیوست، در تابستان گذشته و در روزهای پایانی نقل و انتقالات از جمع طلاییپوشان جدا شد. او پس از جدایی، به ذوبآهن بازگشت و این روزها تمرینات خود را زیر نظر محمد ربیعی دنبال میکند.
حسینی روز گذشته در برنامه زنده رود حاضر شد و در گفتگو با مجریان این برنامه در خصوص جدایی از سپاهان و حضور در ذوبآهن صحبت کرد. او همچنین در بخشی از این گفتگو به موضوع اعطای حواله واردات خودرو به ملیپوشان واکنش نشان داد.
صحبتهای محمدرضا حسینی را در ادامه میخوانید:
اعطای حواله واردات خودرو به ملیپوشان؟
من که حواله نگرفتم اما فکر میکنم بهتر میشد که این قضیه مدیریت شود. فکر میکنم خوب مدیریت نشد. فوتبال در دنیا یک صنعت است و قضیهاش با تمام رشتههای ورزشی جدا است، چون بیننده بیشتری دارد و قابل مقایسه نیست. البته این دلیل نمیشود که ما رشتههای دیگر را فراموش کنیم. در سطح ملی شرایط متفاوت است؛ بالاخره باشگاهها هر طور بخواهند بازیکن میگیرند و پرداختی دارند اما در سطح ملی باید به همه ورزشکاران به یک شکل نگاه شود و شرایط زندگیشان بررسی شود. در خصوص حوالهها هم فکر میکنم قشنگ نباشد که اینجای کار این اتفاقات بیفتد. بهتر بود قبل از انجام دادنش مدیریت بهتری شود تا این اتفاق صورت نگیرد.
اعتراض مردم و سایر ورزشکاران به پاداش ملیپوشان؟
کلیت موضوع اشتباه بود. وقتی یک چیز در کشور ممنوع است و کسی اختیار واردات خودرو را ندارد، دادن آن پاداش به هر کسی، چه فوتبالیست و چه شخص دیگری، اشتباه است. بهتر بود یک پاداش بهتر و شاید هم تراز با آن اهدا شود. در رده ملی همه ورزشکاران باید شرایط خوبی داشته باشند و بررسی شوند و هیچ ورزشکار ملی نباید دغدغه زندگی شخیصیاش را داشته باشد و باید به صورت کلی به همه به یک شکل توجه شود.
جدایی از سپاهان و بازگشت به ذوبآهن؟
خدا را شکر میکنم که در این سالها که در فوتبال بودم، نهایت تلاشم را کردم و سعی کردم همیشه بهترین خودم را ارائه بدهم. پارسال نیم فصل دوم، شش ماه خوب را در باشگاه گلگهر سیرجان داشتم. اتفاقاتی رخ داد که دوست ندارم درباره آن صحبت کنم. من یک سال دیگر با سپاهان قرارداد داشتم و با صحبتهایی که انجام دادیم فهمیدم خیلی تمایلی به ادامه همکاری با من نیست و من هم پذیرفتم. پیشنهادات خوبی از تیمهای خوبی داشتم اما قضیه خوب مدیریت نشد و باشگاه تا روزهای آخر نقل و انتقالات رضایتنامه من را صادر نکرد و من در بلاتکلیفی شدیدی بودم. روزهای پایانی نقل و انتقالات بود که من از سپاهان جدا شدم و الان با ذوبآهن تمرین میکنم. بعد از این اتفاقات، یک مصدومیت جزئی داشتم که خدا را شکر برطرف شده و الان یک ماه است که با تیم خوب، نجیب و دوست داشتنی ذوبآهن تمرین میکنم و اگر مشکل خاصی نباشد، در نیم فصل دوم با ذوبآهن کار میکنیم.
زندگی حرفهای؟
یک زمان کوتاه در اوج بودن راحت است اما اینکه تداوم داشته باشید و حفظش کنید، کار سختی است. وقتی کسی قراردادی میبندد، نسبت به آن مبلغی که دریافت میکنید مسئول هستید. من سعی کردم در این سالها هم از لحاظ تغذیه و هم خواب رعایت کند. با دو بچه کمی سخت است اما مدیریت کردیم.
حضور در فوتبال اصفهان و ازدواج در این شهر؟
من خودم را اصفهانی میدانم و از روز اول انگار سرنوشت من با این شهر گره خورده بود. یک روز مرحوم استاد یاوری در شهرستان و در یک بازی دوستانه که جنبه تبلیغاتی داشت، من را دید و یک اصفهانی من را به لیگ برتر آورد. ما ۴-۵ سال فجرسپاسی بودیم و سپس از طریق آقای رجبزاده به اصفهان آمدیم. ۴-۵ سال در ذوبآهن کار کردیم و سپس با وجود همه پیشنهاداتی که بود، سپاهان را انتخاب کردم. تقریبا سال ۹۶ بود که از طریق آقا مهدی ازدواج کردم. بعد از ازدواج هم سپاهان ماندم. ما ازدواج کرده بودیم اما میترسیدیم به آقای قلعهنویی بگوییم. ایشان خیلی حساس بودند. ایشان وسط فصل میگفتند وسط فصل فشار هست و ... و میگفتیم هنوز ازدواج نکردیم. در آن زمان هر ۳-۴ روز بازی بود و من هم با کیفیت فوقالعادهای کار میکردم و آقای قلعهنویی هم حواسش بود که من در بهترین شرایط باشم. بعدها به امیرخان گفتیم ازدواج کردیم.
پیشنهاد از استقلال و پرسپولیس؟
همیشه صحبت از پیشنهادات من که میشد، همه فکر میکردند من به خاطر اینکه خانمم اصفهانی است، میمانم. یکی از دلایل بزرگش میتوانست این باشد اما در زندگی حرفهای این مسئله خیلی تاثيرگذار نیست. من هر سال پیشنهادات خیلی خوبی داشتم که مهمترین آنها از دو تیم پایتخت بود اما من این شهر را دوست داشتم و دارم. یکی از جدیترینها برای زمانی بود که دو سال از قراردادم با سپاهان گذشت و من بازیکن آزاد بودم و پیشنهادات خیلی جدی از استقلال و پرسپولیس داشتم و آقای ساکت و آقای نویدکیا در جریان هستند اما من حاضر نشدم بروم. خوشحالم؛ بالاخره بازی با پیراهن سپاهان افتخار خیلی بزرگی است که شاید نصیب هر بازیکنی نشود و من تا آخر عمرم این افتخار را با خودم که سالهای سال پیراهن سپاهان را پوشیدم و بازوبند کاپیتانی این تیم را به بازو بستم و این بخش بزرگی از تاریخ زندگیام است. ذوبآهن هم باشگاه بزرگی است که نایب قهرمان آسیا شده و چندین چند جام در فوتبال مملکت آورده و تاریخ بزرگی دارد. من نمیدانم چطور خدا را شکر کنم که در این سالها افتخار این را داشتم که در این شهر و در این دو تیم بزرگ کار کنم.
موفقیت این روزهای سپاهان؟
همه میدانند که من در هر شرایطی آرزوی موفقیت سپاهان را داشتم و دارم. هر اتفاقی که بیفتد، از محبت و علاقه من به سپاهان کم نمیکند. الان هم میبینم که تیم روی ریل موفقیت است و من واقعا خوشحالم. همه کسانی که آنجا هستند، دوستان من هستند و سالهای سال با آنها زندگی کردم و نفس کشیدم. هم برای سپاهان و هم برای ذوبآهن که امسال بعد از چند سال شرایط بهتری دارد، خوشحالم. امیدوارم حمایت بیشتری از ذوبآهن شود تا بتواند شرایط بهتری داشته باشد و امیدوارم سپاهان هم در ادامه مسیر و به خصوص در جام باشگاههای آسیا بتوانند افتخارآفرینی کنند. من یک روز در تلویزیون گفتم آرزوهای بزرگی با سپاهان دارم اما نشد؛ هواداران سپاهان بدانند که این موضوع از طرف من نبود. من چه روزهایی که خوب بودم و چه روزهایی که بد بودم، همه تلاشم را برای موفقیت سپاهان کردم و به خودم افتخار میکنم که در بدترین و بهترین شرایط همیشه چه بیرون و چه داخل زمین نهایت تلاشم را برای موفقيت تیم کردم و سعی کردم حاشیهای برای تیم درست نکنم. رفتنم بدون حاشیه بود و ماندنم بدون حاشیه بود. امیدوارم الان هم سپاهان هم در آسیا و لیگ موفق باشند. این موفقیت باعث میشود که مردن اصفهان خوشحال باشند. در این شرایط سخت، هیچ چیزی بالاتر از خوشحالی مردم نیست.