به گزارش خبرنگار مهر، چندی است که اداره کل حفاظت از محیط زیست استان سمنان طرحی را برای زنده گیری چهارپایان برای انتقال به توران در نظر دارد که کارشناسان به شدت با آن مخالف هستند جمعیت دیدهبان طبیعت در آخرین واکنش خود طی بیانیهای نوشت: اقتصاد، معیشت و کشورداری باید اصلاح شود تا نیازی به مداخلهی مستقیم در چرخه زندگی یوزها و نابودی سایر زیستگاههای حیات وحش نباشد.
در این بیانیه آمده است: بحرانهای اقتصادی و معیشتی نرخ شکار و شکارگری در اقشار ضعیف مردم و تعارض جوامع محلی با محیط زیست را افزایش داده، لذا خصوصاً در زیستگاه یوزها یعنی توران باعث کاهش شدید آهوان و سایر طعمههای یوزپلنگ گردیده است. تنگناهای اقتصادی دامن ارگان حفاظت از محیط زیست کشور را هم گرفته و حقوق ناچیز محیطبانان و البته قوانین غیر حمایتی، انرژی و انگیزهی آنان را در قبال انجام وظیفه به شدت کاهش داده، هرچند محیطبانانی هم هستند که جانشان را فدای محیط زیست ایران میکنند.
دیدهبان طبیعت مینویسد: بعضاً مجوز معادن در زیستگاه یوزها صادر میشود شاید به این دلیل که در شرایط تحریمی و نیاز به درآمدزایی حتی به بهای نادیده انگاشتن توسعه پایدار قرار داریم. معدن چغندر سر نمونهی آنست، شروع فعالیت معدن پتاس لطمات جبران ناپذیری بر عرصه خواهد زد، معدن آهن و معدن مس نیز در حاشیههای توران از این دست مواردند.
در این بیانیه آمده است: ایمن سازی جادهی مرگِ سریعترین دونده ی خشکی جهان بعد از چندین وقفه با سرعتی لاک پشتی به پیش میرود و در حالی که ۱۱ یوزپلنگ در شمال توران در جاده شاهرود - مشهد از دست رفتهاند نمیتوان از عدم تکرار این فاجعه اطمینان داشت زیرا هیچ روگذری برای تردد یوزها ساخته نشده و صرفاً اصلاح آبراههها به عنوان زیرگذر با چندین کیلومتر فنس کشی، روشنایی و کاهش سرعت وسایل نقلیه صورت گرفته که هرگز کافی نخواهد بود. ضمن آنکه شاید این اقدامات دیگر کریدور یوزها را پوشش ندهد. در این خصوص جمعیت دیدهبان طبیعت یک بار طرح روگذرهای طبیعت گرا و فنس کشی را در اردیبهشت ۱۳۹۵ و بار دیگر طرحسپر حفاظتی جادهی مرگ یوزها را در اردیبهشت ۱۴۰۲ ارائه داده است.
در ادامه بیانیه میخوانیم: بعضاً راهها و جادههای جدیدی در زیستگاه یوزهای ایرانی سر بر میآورند که سازمان محیط زیست تاب و توان ممانعت یا اصلاح و تغییر آنها را ندارد، هرچند این جادهها رفته رفته تاب و توان آخرین عرصههای زیستی یوزها را خواهند ستاند. جادهی ۷۱ کیلومتری بی ارجمند - چاه جام با پهنایی گسترده که برای احداثش ۷۰۰ هزار بوته مرتعی قطع شده و با افتتاحش تلفات حیات وحش در این مسیر آغاز خواهد گشت نمونه بارز آنست، جاده جدید معدن منگنز نمونهای دیگر است. در این میان جاده غیرضروری دستجرد - عباس آباد که بدون مقاومت محیط زیست در حال احداث بود با مخالفت به موقع جمعیت دیدهبان طبیعت شاهرود (زمستان ۱۳۹۴) متوقف شد این جاده میتوانست تلفات یوزها در زیردست نقاط مرگ آنها در جاده شاهرود - مشهد را دوچندان سازد.
همچنین در این بیانیه میخوانیم: آزادسازی مراتع در زیستگاه یوزها و خروج دام و سگهای گله بسیار کند به پیش میرود. هرچند این اقدام دیرهنگام، شایسته تقدیر است اما یادآوری اینکه آزادسازی تنها کمتر از یک دهم از عرصهی توران را شامل شده قابل تأمل است و در این بین بازگشت گلههای دام به مرتع تلخاب که سال قبل خریداری گردیده و حضور اَبَر یوز ماده (تلخاب) و تولههایش در آن ثبت شده بسیار تعجب آور و اسفناک است که همچنان ضعف محیط زیست کشور در قبال اداره منابع طبیعی یک شهرستان را نشان میدهد. لازم به ذکر است در سالهای با بارش مناسب بیش از ۳۰۰ هزار رأس دام و بیش از هشت هزار قلاده سگ و بیش از دو هزار شتر (بدون جواز چرا) در عرصه حضور دارند.
در این متن ضمن بیان اینکه اجرا و ارائه برنامههای آموزشی خاموش و فراموش شده است و باور جدی نسبت به معجزه فرهنگسازی برای کمک به حفاظت از باقیمانده یوزهای آسیایی وجود ندارد، نوشته شده است: عدم رونق صنعت گردشگری و گسست اجتماعی و فرهنگی با سایر کشورها، مسیر درآمدزایی و نیز رشد فکری و ذهنی جوامع محلی را مخدوش ساخته است. در همه این احوالات، سازمان محیط زیست به طرح جابجایی حیات وحش که شاید در ادامه طرح مولد سازی، این بار از انبان محیط زیست شکننده کشور است ورود کرده تا عدهای سرمایه گذار با سپر مجوزهای لازم، حیات وحش را تاراج و نابود سازند و در این تصمیم هرگز نگاهی به پیامدهای اجتماعی و ضمیمههای فرهنگی آن نشده است که به برخی از آنها به دنبال خبرسازترین طرح زنده گیری و انتقال، یعنی ۵۰ تا ۸۰ رأس قوچ و میش از منطقه شکارممنوع تپال شاهرود به توران اشاره خواهد شد.
در ادامه متن آمده است: هجوم موجی از شکارچیان محلی که بعضاً به دلیل فرهنگسازیهای صورت گرفته تفنگ را غلاف کرده و حرمت محیط زیست و مردمان حاشیه تپال را پاس داشتهاند بعد از احساس تاراج منطقه و رفتاری غیرمنتظره از سازمان متولی، اجتناب ناپذیر به نظر میآید. شوک به زیستگاه مولد که به یکباره ۵۰ تا ۸۰ رأس از جمعیت علفخواران خود را از دست خواهد داد. اختلال در اکوسیستم طبیعی منطقه کمااینکه اخیراً تصویربرداری از چهار قلاده پلنگ در منطقه شکار ممنوع تپال و بعد از آن مشاهده سه قلاده از آن پلنگها در حاشیه شهر شاهرود رخ داده و هرگونه دخل و تصرف در آن میتواند تبعات خطرناکی داشته باشد.
در این متن میخوانیم: تلفات زنده گیری و انتقال، و عدم تجربه سازمان محیط زیست در این زنده گیری و جابجایی فلهای و نیز کم تجربگی در خصوص انتقال گونهی قوچ و میش که میتواند تکرار آبروریزی در انتقال گورخرهای استان را سبب شود. اختلاطهای ژنتیکی در منطقهی مقصد و آسیب درازمدت به آن زیستگاه؛ از آنجا که غالباً قوچ و میشهای تپال از زیرگونه البرز و قوچ و میشهای توران از زیرگونه مهم اوریال هستند انتقال و اختلاط ژنتیکی میتواند نژاد آنها در توران به عنوان زیستکره را دچار اشکال کرده و کاهش سازگاریهای جانور با اقلیم و مشکلات بعدی را رقم زند. انتقال قوچ و میشها به بخشی از توران که بیشتر زیستگاه آهو و جبیر است بدون توجه به اقلیم و زیستگاه منحصر به فرد هر جانور و صرفاً به درخواست مرتعداری که در آنجا امکان سرمایه گذاری دارد میتواند عواقب حیاتی برای قوچ و میشهای منتقل شده داشته باشد.
جمعیت دیدهبان طبیعت شاهرود که به کمک رسانههای متعهد و طبیعت دوست، مردم و مسئولین شهرستان مانع از انجام این اتفاق نامیمون شد؛ نسبت به انجام این طرح در زمانهای آتی به سازمان محیط زیست کشور هشدار داده و تمکین به اقناع افکار عمومی را شرط خرد و خردورزی دانسته و البته از هر گفتوگو و تبادل اندیشه برای تصمیمگیری صحیح استقبال میکند.