رویا شامل تصاویر، افکار و احساساتی است که در طول خواب تجربه میشوند. رویاها میتوانند از فوق العاده شدید یا احساسی تا بسیار مبهم، زودگذر، گیج کننده یا حتی خسته کننده باشند. برخی از رویاها شادی آور هستند، در حالی که برخی دیگر ترسناک یا غم انگیز هستند. گاهی اوقات به نظر میرسد رویاها روایت واضحی دارند، در حالی که بسیاری دیگر به نظر میرسد که اصلاً معنایی ندارند.
ناشناختههای زیادی در مورد خواب دیدن وجود دارد، اما چیزی که دانشمندان میدانند این است که تقریباً همه هر بار که میخوابند، در مجموع حدود دو ساعت در شب خواب میبینند، چه در هنگام بیدار شدن آن را به خاطر بیاورند یا نه.
فراتر از آنچه در یک رویای خاص وجود دارد، این سوال وجود دارد که اصلا دلیل خواب دیدن چیست. در ادامه، برجستهترین نظریهها در مورد دلیل خواب دیدن را به تفصیل شرح میدهیم.
این سوال که چرا ما رویا میبینیم هزاران سال است که فیلسوفان و دانشمندان را مجذوب خود کرده است. به طور سنتی، محتوای رویا با یادآوری ذهنی بیننده خواب، هنگام بیدار شدن اندازهگیری میشود. با این حال، از طریق ارزیابی عینی در آزمایشگاه نیز بررسی میشود. در یک مطالعه، محققان حتی یک نقشه ایجاد کردند که قادر بود با استفاده از (MRI) آنچه را که مردم در زمان خواب میبینند، ردیابی کند. سپس نقشه بعد از بیدار شدن و گزارش دادن بیینده خواب، نگهداری و بررسی میشود.
برخی از برجستهترین تئوریپردازان رویا ادعا میکنند که هدف از خواب دیدن عبارت است از:
بسیاری از کارشناسان بر این باورند که ما به دلیل ترکیبی از این دلایل و نه هر نظریه خاص، خواب میبینیم. علاوه بر این، در حالی که بسیاری از محققان بر این باورند که خواب دیدن برای سلامت ذهنی، عاطفی و جسمی ضروری است، برخی از دانشمندان معتقدند که خواب دیدن به هیچ وجه هدف واقعی ندارد.
نتیجه این است که در حالی که نظریههای زیادی ارائه شده است، هیچ اتفاق نظر واحدی در مورد اینکه چرا ما رویا میبینیم به وجود نیامده است.
خواب دیدن در طول مراحل مختلف خواب نیز ممکن است دلایل منحصر به فردی داشته باشد. واضحترین رویاها در طول خواب با حرکت سریع چشم (REM) اتفاق میافتد و اینها رویاهایی هستند که ما به احتمال زیاد به یاد میآوریم. ما همچنین در طول خواب بدون حرکات سریع چشم (غیر REM) رویا میبینیم، اما این رویاها کمتر به یاد میآیند و محتوای معمولیتری دارند.
تئوری رویاهای زیگموند فروید نشان میدهد که رویاها نمایانگر خواسته ها، افکار، تحقق آرزوها و انگیزههای ناخودآگاه هستند. به عقیده فروید، مردم توسط اشتیاقهای سرکوب شده و ناخودآگاه مانند سرکوب خشم و ناراحتی و تنفر هدایت میشوند.
در حالی که بسیاری از اظهارات فروید رد شدهاند، تحقیقات نشان میدهد که یک اثر بازگشت رویا وجود دارد که به عنوان نظریه بازگشت رویا نیز شناخته میشود، که در آن سرکوب یک فکر، منجر به خواب دیدن درباره آن فکر میشود.
فروید در کتاب "تعبیر رویاها" نوشت که رویاها "تحقق پنهان آرزوهای سرکوب شده" هستند. او همچنین دو جزء مختلف رویاها را توصیف کرد: محتوای آشکار (تصاویر واقعی) و محتوای پنهان (معنای پنهان).
نظریه فروید به ظهور و محبوبیت تعبیر خواب کمک کرد. در حالی که تحقیقات نتوانسته است نشان دهد که محتوای آشکار اهمیت روانی یک رویا را پنهان می کند، برخی از کارشناسان معتقدند که رویاها نقش مهمی در پردازش احساسات و تجربیات استرس زا دارند.
بر اساس مدل سنتز فعال سازی رویا، که برای اولین بار توسط جی. آلن هابسون و رابرت مک کارلی ارائه شد، مدارهای مغز در طول خواب REM فعال میشوند که آمیگدال و هیپوکامپ را تحریک میکند تا مجموعهای از تکانههای الکتریکی ایجاد کنند.
این منجر به مجموعهای از افکار، تصاویر و خاطرات تصادفی میشود که در هنگام خواب ظاهر میشوند. هنگامی که از خواب بیدار میشویم، ذهن فعال ما تصاویر و تکههای حافظه مختلف رویا را کنار هم میکشد تا یک روایت منسجم ایجاد کند.
در فرضیه سنتز فعالسازی، رویاها مجموعهای از اتفاقات هستند که در ذهن فرد خوابیده ظاهر میشوند و زمانی که از خواب بیدار میشویم به شیوهای معنادار گرد هم میآیند. از این نظر، رویاها ممکن است رویاپرداز را به ایجاد ارتباطات جدید، الهام بخشیدن به ایدههای مفید یا داشتن تجلیات خلاقانه در زندگی بیداری خود برانگیزد.
طبق تئوری پردازش اطلاعات، خواب به ما این امکان را میدهد که تمام اطلاعات و خاطراتی را که در طول روز گذشته جمع آوری کردهایم، تثبیت و پردازش کنیم. برخی از کارشناسان رویا معتقدند که خواب دیدن محصول جانبی یا حتی بخشی فعال از این پردازش تجربه است.
این مدل که به عنوان نظریه خودسازماندهی رویا شناخته میشود، توضیح میدهد که رویا دیدن یکی از عوارض جانبی فعالیت عصبی مغز است زیرا خاطرات در طول خواب تثبیت میشوند.
در طول این فرآیند توزیع مجدد اطلاعات ناخودآگاه، پیشبینی میشود که حافظه یا تقویت شده یا ضعیف میشود. بر اساس تئوری خودسازماندهی رویاپردازی، زمانی که ما رویا میبینیم، خاطرات مفید قویتر میشوند، در حالی که خاطرات کمتر مفید، محو میشوند. تحقیقات از این نظریه پشتیبانی میکند و زمانی که فرد رویای انجام آنها را میبیند، بهبودی در کارهای پیچیده پیدا میکند. مطالعات همچنین نشان میدهد که در طول خواب REM، امواج تتا با فرکانس پایین در لوب پیشانی فعالتر بودند، درست مانند زمانی که افراد در حال یادگیری، ذخیره و به خاطر سپردن اطلاعات در هنگام بیداری هستند.
نظریه دیگری در مورد رویاها میگوید که هدف از خواب دیدن، کمک به ما در حل مشکلات است. در این نظریه، ضمیر ناخودآگاه بدون محدودیت، آزاد است تا در پتانسیل بی حد و حصر خود سرگردان باشد در حالی که بار واقعیات غالباً خفه کننده دنیای خودآگاه را بر عهده ندارد. در واقع، تحقیقات نشان داده است که رویاپردازی یک ترویج کننده موثر تفکر خلاق است.
بر اساس فرضیه تداوم، رویاها به عنوان بازتابی از زندگی واقعی یک فرد عمل میکنند و تجربیات آگاهانه را در رویاهای خود میگنجانند.
رویاها به جای یک بازپخش مستقیم زندگی بیداری، به صورت تکه تکهای از تکههای حافظه ظاهر میشوند. با این حال، مطالعات نشان میدهد که خواب غیر REM ممکن است بیشتر با حافظه بیانی درگیر باشد (هر چه چیزهای معمولیتر باشد)، در حالی که رویاهای REM شامل خاطرات احساسی و آموزندهتری هستند.
به طور کلی، یادآوری رویاهای REM در مقایسه با رویاهای غیر REM آسان تر است. بر اساس فرضیه تداوم، خاطرات ممکن است به طور هدفمند در رویاهای ما به عنوان بخشی از گنجاندن یادگیری و تجربیات جدید در حافظه بلند مدت تکه تکه شوند.
با این حال، پرسشهای بیپاسخ بسیاری وجود دارد که چرا برخی از جنبههای خاطرات کم و بیش در رویاهای ما برجسته میشوند.
تمرین غریزه بدوی و تئوری های استراتژی تطبیقی رویا نشان میدهد که ما رویا میبینیم تا خود را بهتر برای رویارویی با خطرات در دنیای واقعی آماده کنیم. رویا به عنوان یک تابع شبیهسازی اجتماعی یا شبیهسازی تهدید، محیط امنی را برای تمرین مهارتهای مهم بقا در اختیار رویاپرداز قرار میدهد.
در حالی که رویا میبینیم، غرایز جنگ یا گریز خود را تقویت میکنیم و توانایی ذهنی برای مدیریت سناریوهای تهدیدآمیز ایجاد میکنیم. تحت تئوری شبیهسازی تهدید، مغز ما زمانی که خواب هستیم بر مکانیسم جنگ یا گریز تمرکز میکند تا ما را برای سناریوهای تهدیدکننده زندگی آماده کند. رویاهایی مانند:
این نظریه نشان میدهد که تمرین یا تمرین این مهارتها در رویاهای ما به ما یک مزیت تکاملی میدهد که میتوانیم بهتر با سناریوهای تهدیدکننده در دنیای واقعی کنار بیاییم یا از آن اجتناب کنیم. این به توضیح اینکه چرا بسیاری از رویاها حاوی محتوای ترسناک هستند کمک می کند.
تئوری رویاهای تنظیم هیجانی میگوید که عملکرد رویاها این است که به ما کمک میکند احساسات یا آسیبهای خود را در فضای امن خواب پردازش کرده و با آن کنار بیاییم. تحقیقات نشان میدهد که آمیگدال که در پردازش احساسات نقش دارد و هیپوکامپ که نقشی حیاتی در متراکم کردن اطلاعات و انتقال آن از حافظه کوتاه مدت به حافظه بلندمدت ایفا میکند، در هنگام رویاهای زنده و شدید فعال هستند. این ارتباط قوی بین رویاپردازی، ذخیره سازی حافظه و پردازش عاطفی را نشان میدهد.
این نظریه نشان میدهد که خواب REM نقش حیاتی در تنظیم مغز عاطفی ایفا میکند. همچنین توضیح میدهد که چرا بسیاری از رویاها از نظر احساسی واضح هستند و چرا تجربیات عاطفی یا آسیب زا تمایل به تکرار دارند. تحقیقات، ارتباط بین توانایی پردازش احساسات و میزان خواب REM را نشان داده است.
شباهتهای محتوا و رویاهای مشترکی که بین رویاپردازان به اشتراک گذاشته میشود ممکن است به ارتقای ارتباط کمک کند. تحقیقات همچنین به افزایش همدلی در میان افرادی که رویاهای خود را با دیگران به اشتراک میگذارند، اشاره میکند و به راه دیگری اشاره میکند که رویاها میتوانند با ترویج حمایت اجتماعی و بین فردی به ما در مقابله با آن کمک کنند.
بسیاری از نظریههای دیگر برای توضیح اینکه چرا خواب میبینیم بیان شده است:
رویاهای شفاف، رویاهای نسبتاً نادری هستند که در آنها خواب بیننده از بودن در رویای خود آگاه است و اغلب بر محتوای رویا کنترل دارد. تحقیقات نشان می دهد که حدود 50٪ از مردم به یاد میآورند که حداقل یک خواب شفاف در طول زندگی خود دیدهاند و فقط بیش از 10٪ گزارش میدهند که دو یا چند بار در ماه آنها را دیدهاند.
ناشناخته است که چرا برخی افراد خوابهای شفاف را بیشتر از دیگران تجربه میکنند. در حالی که کارشناسان در مورد چرایی و چگونگی رویای شفاف مطمئن نیستند، تحقیقات اولیه نشان میدهد که نواحی جلویی و جداری مغز نقش مهمی دارند.
ارتباط قوی بین رویای شفاف و تفکر بسیار تخیلی و خروجی خلاق پیدا شده است. تحقیقات نشان داده است که رویاپردازان شفاف نسبت به کسانی که رویای شفاف را تجربه نمیکنند، در کارهای خلاقانه بهتر عمل میکنند.
تجارب استرس زا معمولاً با فراوانی در رویاهای ما ظاهر میشوند. رویاهای استرسزا ممکن است غم انگیز، ترسناک و کابوس وار توصیف شوند. کارشناسان به طور کامل نمیدانند که چگونه یا چرا محتوای استرسزای خاص به رویاهای ما ختم میشود، اما بسیاری به نظریههای مختلفی از جمله فرضیه تداوم، استراتژی تطبیقی و نظریههای رویاهای تنظیم هیجانی برای توضیح این رویدادها اشاره میکنند. به نظر میرسد رویاهای استرسزا و سلامت روان بهم مربوط هستند.
در آخر اگر نگران رویاهای خود هستید و یا کابوسهای مکرر میبینید، با پزشک خود صحبت کنید یا با یک روانشناس مشورت کنید.