به گزارش اقتصادنیوز به نقل از دنیای اقتصاد، میگویند مربی خوب، هیچوقت شخصیت بازیکنانش را پیش چشم دیگران خرد نمیکند و همیشه حواسش هست که لااقل جلوی بقیه، عیب و ایراد روی شاگردانش نگذارد، چرا که هم اخلاقی نیست و هم بازیکنی که اینطور تخریب میشود، دیگر نمیتواند با همه وجود برای مربی کار کند. با این حال مربیان ایرانی خیلی به این قاعده اهمیت نمیدهند. بسیاری از آنها عادت دارند موقع شکست، گناه را گردن بازیکنان بیندازند و خودشان از قبول مسوولیت شانه خالی کنند. با این وجود این رویه در لیگ بیستوسوم از هر زمان دیگری تندتر شده است، بهطوری که شاهد عجیبترین و خردکنندهترین حملات به بازیکنان خودی، از سوی برخی مربیان هستیم. این چند نمونه را بخوانید تا ببینید از چه چیزی حرف میزنیم.
سرمربی نفت آبادان این فصل به دفعات کیفیت بازیکنانش را زیر سوال برده است. او قبلا از روشهای غیرمستقیم استفاده میکرد؛ مثلا میگفت: «به من تخممرغ و گوجه دادهاند و میگویند قرمهسبزی درست کن!» ویسی اما بعد از شکست خانگی تیمش برابر ذوبآهن تعارف را کنار گذاشت و هر چه دلش خواست علیه شاگردانش گفت. این فقط بخشی از سخنان آقای ویسی است: «تیم باید عمل جراحی شود و مطمئنا باید خانهتکانی درستی صورت بگیرد. اعتماد کردیم به برخی بازیکنانی که نمیشد رویشان حساب کنیم. بدون اینکه یک موقعیت گلزنی به حریف بدهیم بازنده شدیم، چون روح بازیکنان در زمین حضور نداشت! نمیدانم بازیکنان من چطور میتواننند بیرون بروند خودم هم خجالت میکشم بیرون بروم. چون گل خوردیم قصد داشتیم تلافی کنیم و با سه مهاجم بازی کردیم، اما بازیکنی که به میدان رفت ۱۰ متر هم ندوید. شوتزن و دریبلزن نیستید؟ اشکالی ندارد، اما دویدن را که دیگر بلدید! انگار در پارک هستند یا با خانواده به سیزده بدر رفتهاند. بازیکنی داریم که این فصل برای ما یک اوت هم نگرفته؛ پول چه چیزی را میخواهید بگیرید؟»
محمود فکری، سرمربی هوادار هم که بالاخره با نتایج ضعیفش حوصله مدیران باشگاه را سر برد و اخراج شد، در این فصل کم به پر و پای بازیکنانش نپیچید. او در یکی از جنجالیترین نشستهای خبری خود، از سبک زندگی بازیکنانش ایراد گرفت و گفت: «اینقدر که ما مصدوم میدهیم طبیعی نیست. معلوم است که سبک زندگی بعضی از بازیکنان ایراد دارد. ما نمیتوانیم ۲۴ ساعته دوربین به بازیکن وصل و او را کنترل کنیم. آنها خودشان باید دلشان برای خودشان و تیم بسوزد. اینها فرهنگ بازیکن است که بداند پول میگیرد و بابت پولی که میگیرد باید بازدهی داشته باشد. فوتبال بازی کردن شغلشان است و باید از بدنشان محافظت کنند.»
شاید این بخش از سخنان او خیلی بیراه نبود، اما فکری که در استقلال علنا برخی بازیکنانش را به کمکاری متهم کرده بود، در هوادار هم مطالبی به زبان آورد که همین معنا را به ذهن متبادر میکرد. مثلا این بخش از سخنان او را بعد از شکست ۵ گله برابر سپاهان بخوانید: «ظاهرا بعضی از بازیکنان ما علاقهای ندارند که وارد محوطه جریمه حریف شوند و بخواهند ضربه به چارچوب بزنند.»
رضا عنایتی هم که از میانههای نیمفصل در پیکان جانشین رسول خطیبی شد، از قافله مربیان فرافکن جا نماند و گاهی در نشستهای خبری به بازیکنان خودی یورش برد. به عنوان مثال این بخش را بخوانید: «پیراهن پیکان برای برخی بازیکنان گشاد است. فکر کردهاند خیلی کار راحتی دارند، اما مطمئن باشید تغییرات بزرگی در نیمفصل خواهیم داشت و شرایط پیکان را تغییر میدهیم.»
میدانیم که برخی از انتقادات به بازیکنان ایرانی وارد است، اما اگر قرار باشد مربی بعد از هر شکست در انظار عمومی شخصیت شاگردش را له کند و همه تقصیرات را گردن او بیندازد، پس نقش خود او چیست و چرا باید آن همه پول بگیرد؟ نکته دیگر اینکه اغلب این مربیان به نقلوانتقالات نیمفصل دل بستهاند و مدام دم از خانهتکانی میزنند. خب از مریخ که قرار نیست بازیکن بگیرید؛ دارایی فوتبال ایران همین نفرات هستند. آیا قرار است مثلا بازیکنی که پیراهن پیکان برایش گشاد است، پیراهن نفت آبادان به تنش تنگ شود؟!