به گزارش اقتصادنیوز، نشریه هفتگی اکونومیست در مقالهای با عنوان «اقتصاد جهانی؛ بیمها و امیدها» به بررسی آسیبها و مزایای ناشی از شیوع جهانی کرونا در میانمدت و بلندمدت به ویژه در حوزه اقتصاد جهانی پرداخته است.
نشریه اکونومیست در این مقاله نوشته است؛
تئوری «قوهای سیاه» می گوید که حوادث غیرمترقبه و غیرقابل پیش بینی تأثیر بسیار بیشتری نسبت به تصور اکثر مردم دارند. دانشمندان مدت ها قبل از سال 2020 از این ترسیده بودند که یک بیماری تنفسی مشترک انسان و دام از آسیا منشا گرفته و در سطح جهان گسترش یابد. اما به سختی کسی میتواند عواقب آن را پیشبینی کند. داستانی که هرازچندگاه با بررسی اکثر دادههای اقتصادی روایت میشود، این است که برای دههها اتفاق کمی افتاد، و سپس در سال 2020 پاندمی کرونا همه چیز را نابود کرد.
قبل از سال 2020 پیچیدهترین مدل ارائه شده نسبت به شیوع یک بیماری مشابه آنفولانزای اسپانیایی سال 1918 ممکن است 71 میلیون نفر را در سراسر جهان بکشد و تولید ناخالص داخلی را ۵ درصد کاهش دهد. به نظر می رسد تعداد کشته شدگان کووید-۱۹ بسیار کمتر از این باشد، اما آسیب وارد آمده به تولید ناخالص داخلی بیشتر بوده است.
طبق پیش بینیهای صندوق بینالمللی پول در ماه ژوئن، در پایان سال 2020 تولید جهانی ممکن است حدود 8 درصد کمتر از میزانی که بدون شیوع کرونا میتوانست رخ دهد، باشد. یعنی به جای رشد حدود 3 درصدی با کاهش حدود 5 درصدی مواجه شود؛ بزرگترین انقباض از زمان جنگ جهانی دوم. برای مقایسه، "رکود بزرگ" در سال 2009 اقتصاد جهانی را فقط 0.1٪ کوچک کرد.
اثرات حمله کرونا، زلزلهوار بود. در آوریل، میزان اشتغال افراد 25 تا 54 ساله آمریکایی برای اولین بار در نزدیک به 50 سال گذشته به زیر 70٪ سقوط کرد. در سهماهه دوم سال یک ششم جوانان در سراسر جهان شغل خود را از دست دادند.
سازمان بینالمللی کار میگوید، برای سایر شاغلین نیز ساعات کاری تقریباً یک چهارم کاهش یافته است. در ماه ژوئن، بانک جهانی پیشبینی کرده بود که در سال جاری اقتصادهای با درآمد کم و متوسط برای اولین بار در حداقل 60 سال، کوچک خواهند شد و با رشد ۱۵ درصدی فقر، ۸۹ میلیون نفر به وضعیت فقر شدید منتقل میشوند. اثرات ماهها تعطیلی مدارس، احتمالاً برای دههها ادامه خواهد داشت. و تعطیلی سراسری به سلامتی روان جامعه آسیب زده است: بیش از 10٪ از آمریکاییها میگویند که خودکشی به شکل جدی بررسی کردهاند.
هنگامی که چین ووهان را در ژانویه قرنطینه کرد. این اقدامی بود که فقط یک دولت اقتدارگرا و پیشرفته از نظر فناوری میتوانست انجام دهد.برای مدتی دانشمندان انگلیسی دستورکار قرنطینه را نادیده می گرفتند، زیرا تصور میکردند این کار از نظر سیاسی غیرقابل تحمل است. با این وجود آمادگی تقریباً همه دولت ها برای تعطیلی تقریباً کامل فعالیتهای اقتصادی خود فقط یکی از شگفتیهای بسیار بود. در جهان ثروتمند، شیوع کرونا منجر به مداخلات بیسابقه دولت در بازارهای کار و سرمایه شده است. در ۵ اقتصاد بزرگ اروپا، بیش از 40 میلیون کارگر مشمول برنامههای سرمایهگذاری با بودجه دولتی شدند. آمریکا حقوق بیکاری را آنقدر افزایش داد که از دستمزدی که برای بیش از دو سوم متقاضیان جایگزین کردند، فراتر رفت. فدرال رزرو برای بدهی شرکتهای آمریکایی از بازار پشتیبانی کرده است. آلمان به شرکتهای خود وامهای تضمینی به ارزش نزدیک به یک چهارم تولید ناخالص داخلی، ارائه داده است.
هیچ کدام از این کمکهای مالی ارزان نیست. وامهای عمومی در حال افزایش است. در ماه ژوئن، صندوق بینالمللی پول پیشبینی کرد که نسبت ناخالص بدهی عمومی به تولید ناخالص داخلی در اقتصادهای پیشرفته از 105 درصد در سال 2019 به 132 درصد در سال 2021 برسد.
این افزایش فشار باعث ایجاد یک فعالیت مالی جدید شده است. ترازنامههای بانک مرکزی بصورت بالونی رشد کرده زیرا تریلیونها دلار برای جذب بدهی دولتی ایجاد کرده است. و اتحادیه اروپا اوراق بدهی را برای اولین بار به طور مشترک برای پرداخت به صندوق بازآفرینی خود صادر میکند. سیاستهای یک دهه پیش، پس از بحران مالی، در آن زمان رادیکال تلقی میشد، اما در مقایسه با سیاستهای کنونی بسیار ناچیز به نظر میرسند.
در ابتدا پاسخ به صورت موقتی ارائه شد. پیتر هاملگارد، وزیر اشتغال دانمارک، در ماه مارس گفت: آنچه که ما در تلاش هستیم انجام دهیم این است که اقتصاد را منجمد کنیم (دانمارک می تواند ادعا کند که الهامبخش دیگر طرحهای مرخصی اجباری بوده است). تجربه حاکی از آن است که اقتصادهای ثروتمند جهان پس از یک فاجعه میتوانند به سرعت از حالت انجماد خارج شوند. پس از طوفان کاترینا که در آگوست 2005 نیواورلئان را نابود کرد، نرخ بیکاری از حدود 6٪ به بیش از 15٪ رسید، اما این نرخ تا فوریه 2006 به زیر 6٪ بازگشت. و در حالیکه برخی کشورها عمیقترین رکود اقتصادی خود را متحمل شدهاند، برخی دیگر با کوتاهترین مورد آن مواجه خواهند بود. کاهش اخیر نرخ بیکاری در آمریکا حاکی از آن است که بدترین بحران، شکر خدا، کوتاه مدت بود.
اما برخلاف وضعیت پس از توفان، هیچ را گریزی به سوی اوضاع اقتصادی بهتر وجود ندارد. درست مانند وضعیت پس از بحران مالی ۲۰۰۸، با این تفاوت که این رکود از نظر وسعت چشمگیر است، درحالیکه بحران مالی دهه پیش از نظر عمق اثرگذاری قابل توجه بود. و این در حالی است که شیوع کرونا همچنان ادامه دارد و در زمان نگارش این مقاله میانگین شیوع هفتگی در سطح جهانی به بالاترین سطح رسیده است. آمریکا و استرالیا دو دوره با ویروس روبرو شدهاند. فرانسه، اسپانیا و انگلیس برای موج دوم آماده میشوند. هند در یک شیب صعودی قرار دارد. و هیچ کس نمیداند که کرونا در جهان فقیرتر چقدر فراگیر است. اگرچه امید به واکسن در سال 2021 زیاد است، اما اطمینان به ایمنی و تأثیر آن قابل اثبات نیست. اقتصادها هنوز میتوانند تلاش کنند تا برای سالهای آینده در محدودیتهایی چون فاصلهگذاری اجتماعی به فعالیت خود ادامه دهند.
در واقع این حقیقت که بسیاری از تغییرات ناشی از پاندمی ماندگار خواهند بود، واضحتر شده است. این گزارش ویژه استدلال میکند که پاندمی، نیروهایی که قبلاً در اقتصاد جهانی ایفای نقش کردهاند را تقویت میکند و تغییرات در سیاستهای تجاری، فناوری، مالی و اقتصادی را تسریع میکند.
قبل از شیوع کرونا جهان با سه مورد از بزرگترین شوکهای اقتصادی قرن بیستویکم مواجه شد: ادغام چین در سیستم تجارت جهانی، بحران مالی ۲۰۰۸ و ظهور اقتصاد دیجیتال. به دنبال آنکه کارگران چینی از فقر روستایی رهسپار کارخانهها شدند، کالاهای ارزان قیمت به سوی غرب و سرمایههای مالی به سوی شرق سرازیر شدند و به ایجاد تورم پایین، نرخ بهره پایین و از دست رفتن مشاغل تولیدی در جهان ثروتمند کمک کردند.
بحران مالی باعث سقوط تقاضا شد بطوریکه حتی با توقف جهانی شدن، نرخ بهره را بیشتر کاهش داد. ظهور فناوری منجر به کاهش رقابت، محافظت از سود شرکتها و سقوط سهم کارگران از درآمد ملی شد. در حالی که شرکتهای سوپراستار، پاداشهای ناشی از اثرات شبکه و امتیازات انحصاری طبیعی را درو میکنند.
شیوع ویروس کووید-۱۹ چهارمین شوک بزرگ است. سقوط تقاضا در بحران کنونی بیشترین میزان پس از بحران مالی ۲۰۰۸ است. پس انداز ممکن است برای سالها افزایش یابد. نرخ بهره پایین و حتی منفی به احتمال زیاد دوام خواهد داشت. این امر قیمت دارایی را تقویت میکند، حتی اگر اقتصادها ضعیف باشند. شرکتها از خطرات زنجیرههای تأمین که هم پراکنده و هم شکننده هستند، آگاهی بیشتری دارند؛ کرونا تمایل بیشتری برای نزدیک کردن آنها به خانه ایجاد میکند و تنوع تأمینکنندگان را افزایش میدهد. و پاندمی شتابدهنده روند دیجیتالی شدن است. تغییر تمایل مصرفکنندگان از خردهفروشی فیزیکی به سمت تجارت الکترونیکی سریعتر شده است و آنها عادت کردهاند که برخی خدمات بهداشتی و آموزشی را به صورت آنلاین دریافت کنند.
قیمت سهام غولهای فناوری افزایش چشمگیری داشته است. حتی پس از سقوط در ماه سپتامبر، شاخص سهام فناوری «+fang» در بورس اوراق بهادار نیویورک از سال گذشته بازدهی در حدود 60٪ ثبت کرده است. شرکتها با سرعت حیرت انگیزی خود را بادورکاری سازگار کرده و سرمایهگذاری در فناوریهای تسهیلگر دورکاری را افزایش میدهند.
این پاندمی علاوه بر اقتصاد، نقطه عطفی در سیاست، ژئوپلیتیک و همچنین اقتصاد خواهد بود. جهان از سال 2020 وارد دورهای از ظهور رقابت تنگاتنگ قدرتهای بزرگ خواهد شد. شیوع کرونا همزمان با تقابل تجاری چین و آمریکا، باعث تشدید تنش میان ۲ طرف شده و حتی از پیشبینی چندسال پیش تندروترین ناظران فراتر رفته است. اختلافات تجاری، با تمرکز عجیب بر کسری تجاری و خرید سویا، اکنون بخشی از یک نبرد گستردهتر است. آمریکا برای رد فناوری چینی 5G با دنیا لابی کرده است، نظارت جدی بر سرمایهگذاران خارجی را افزایش داده، تحریمهایی را برای محدود کردن دسترسی چین به فناوری نیمههادی خود اعمال کرده و TikTok موفقترین صادرات فناوری مشتری-محور چین را تخت فشار گذاشته تا محصول خود را بفروشد. سرمایهگذاری چین در آمریکا سقوط کرده است. هر دو کشور در حال تنوعبخشی دور از یکدیگر در تجارت هستند. این دو اقتصاد برای جدایی کامل از یکدیگر، بیش از حد یکپارچه و همبسته هستند، اما اکنون آنها روابط اقتصادی گستردهشان را با سوءظن متقابل ترکیب میکنند.
برای سیاست داخلی در جهان ثروتمند، پاندمی نمایانگر چالشی برای وضع موجود است. برخلاف بحران مالی، اینبار تقصیر بر گردن وال استریت نیست. اما کنار هم قرار گرفتن یک اقتصاد ضعیف و قیمت بالای دارایی که ناشی از نرخ بهره پایین است، می تواند خشم عمومی را برانگیزد، به ویژه اگر همزمان با بیکاری متمرکز در میان کارگران بخش خدمات ضعیف باشد. نرخ بهره پایین، هزینههای قابل توجه کسری بلندمدت را ممکن میکند.
چگونگی مبارزه با رکود اقتصادی تغییر خواهد کرد، بخشی به دلیل نرخ بهره نزدیک به صفر حاصل از سیاست پولی خنثی، و بخشی نیز به دلیل تجارب امسال در انتقال پول نقد به خانوارها در مقیاس گسترده. برای تسهیل بازنویسی قرارداد اجتماعی، هم اشتیاق و هم شرایط لازم، راههایی فراهم خواهد کرد که ممکن است بسیاری را به پیگیری جهانیسازی و بحران مالی امیدوار کند. سوال اساسی این خواهد بود که آیا سیاستهای امروز کارکرد مناسبی دارند؟ یا اینکه نارضایتی، تغییر را به دوره دیگری از عقبماندگی پوپولیسم محکوم میکند؟
اینکه چه تغییراتی لازم است، به درک این واقعیت بستگی دارد که تغییرات ساختاری اقتصاد که پاندمی به همراه آورده، چقدر گسترده است. داستان با تجارت آغاز میشود.