به گزارش رکنا، عصر 20 اسفند ماه سال 1399 به پلیس خبر رسید راننده یک پژو 206 در نزدیکی پایانه بیهقی در میدان آرژانتین مورد حمله دو مرد موتورسوار قرار گرفته و در خون غلتیده است.
با این خبر ماموران پیگیر ماجرا شدند و جسد قربانی 40 ساله به نام شهرام که با ضربه های چاقو از پا در امده و کنار یک کامیون افتاده بود با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد.
همسر وی به ماموران گفت: همسرم با ماشین دنبالم آمده بود تا با هم به خانه برگردیم. او با من تماس گرفت و گفت منتظرم است اما وقتی به او رسیدم که مورد حمله دو موتورسوار ناشناس قرار گرفته و کشته شده بود.
ماموران در نخستین گام از تحقیقات به بررسی دوربین های مداربسته پرداختند و دریافتند دو مهاجم ماسک به صورت داشته اند.
ماموران در گام دیگری از تحقیقات به اختلافات دنباله دار قربانی با یک موزیسین جوان به نام پژمان پی بردند و دریافتند قربانی چند روز قبل موزیسین جوان را به شدت کتک زده و شیشه های خودرو وی را شکسته است.
در حالی که فرضیه جنایت کینه جویانه قوت گرفته بود ماموران پژمان را بازداشت کردند و با بررسی تماس های تلفنی وی دریافتند این مرد چندین بار با دو پسر شرور و سابقه دار تماس تلفنی داشته است.
همین سرنخ کافی بود تا راز جنایت برملا شود.
پژمان که سعی داشت خودش را بی اطلاع از مرگ شهرام نشان دهد وقتی فهمید دستش برای پلیس رو شده لب به اعتراف گشود و به اجیر کردن دو نفر برای قتل اعتراف کرد.
وی گفت: من و شهرام بچه یک محل هستیم .اما از مدتی قبل با هم اختلاف داشتیم.حتی چندبار با هم درگیر شدیم و او آخرین بار مرا کتک زد و شیشههای خودروام را شکست .من که کینه او را به دل گرفته و به شدت عصبی بود به مغازه نجاری پسرعمویم در جنوب تهران رفتم و ماجرا را برایش توضیح دادم.
پسر عمویم آریا دو پسر شرور به نام های ایرج و شاهرخ را که هم محله ای اش بودند به من معرفی کرد تا شهرام را گوشمالی دهند.
وی ادامه داد: من ۵ هزار دلار به ایرج و ۳ هزار دلار به شاهرخ دادم که حدود ۲۰۰میلیون تومان شد.قرار شد بعد از اجرای نقشه 100 میلیون دیگر هم به آنها بپردازم.من و پسرعمویم به نزدیکی محل کار همسر شهرام رفتیم و از دور شهرام را به ایرج و شاهرخ نشان دادیم. آنها شهرام را زدند و فرار کردند. ولی قرار نبود او را بکشند.ولی وقتی آنها به نجاری پسرعمویم آمدند فهمیدم شهرام کشته شده است.
با اظهارات موزیسین جوان، پسرعمویش و دو آدمکش اجاره ای بازداشت شدند و جرمشان را گردن گرفتند. ایرج و شاهرخ به اتهام مشارکت در قتل و پژمان و پسرعمویش به اتهام معاونت در جنایت در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستادند.
در ابتدای جلسه نماینده دادستان کیفرخواست را خواند و از طرف فرزند صغیر قربانی درخواست قصاص را مطرح کرد.
سپس ایرج به دفاع پرداخت. وی گفت :.من و آریا با هم بچه یک محل بودیم او یک روز سراغم آمد و گفت یک نفر پسر عمویش را تهدید کرده .او به من پیشنهاد پول داد. اما گفتم به تنهایی نمیتوانم شهرام را گوشمالی دهم. به همین خاطر از شاهرخ هم کمک گرفتم. ما طبق نقشه سراغ شهرام رفتیم و او را با چاقو زدیم. اما قصد قتل نداشتیم.
شاهرخ نیز اتهام مشارکت در قتل را پذیرفت و گفت: قبول دارم چند ضربه به مقتول زدم اما قصد کشتن او را نداشتم و فقط میخواستم او را گوشمالی دهم.
وقتی آریا روبه روی قضات ایستاد معاونت در قتل را پذیرفت.
وی گفت : یک روز پسر عمویم با حالتی آشفته به مغازهام آمد و گفت مدتی است با یک نفر به نام شهرام اختلاف پیدا کرده است و چند بار از سوی او تهدید به قتل شده است. من برای کمک به پسر عمویم ایرج و شاهرخ را به او معرفی کردم. قرار بود ایرج و شاهرخ او را بزنند اما قرار نبود شهرام کشته شود.
سپس پژمان در جایگاه ویزه ایستاد و ابراز پشیمانی کرد.
وی گفت :من واقعا راضی به مرگ شهرام نبودم و از این بابت پشیمان هستم و مدام عذاب وجدان دارم .من نگفته بودم ایرج و شاهرخ او را بکشند.
وی درباره اختلاف با قربانی گفت: من و همسر شهرام با هم مراوده مالی داشتیم. اما وقتی شهرام به این موضوع پی برد سراغم آمد. من به او گفتم هیچ ارتباطی با همسرش ندارم و حتی با او تسویه حساب کرده ام. اما قبول نکرد. آخرین بار هم به شدت مرا کتک زد. من از قتل او پشیمان هستم.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدم تا رای صادر کنند.