پیش از نمایش فیلم، ویدئویی از صحبتهای این نمایشنامهنویس درباره فیلم حسینی پخش شد و پس از پایان نمایش آن نیز شهاب حسینی درباره ورود خود به عرصه کارگردانی با نام بردن از چند بازیگر مطرح هالیوود که کارگردانی و تهیهکنندگی را تجربه کردند، توضیح داد: کمال در حرفه ما باید در روال نرمال خودش پیش رود و پس از عبور از مراحلی همچون بازیگری و کارگردانی میتواند به نویسندگی برسد که به نظرم در بالاترین درجه است. روال اصلی این است که باید در این کار پوست انداخت. ابتدای این حرفه بهخاطر زرقوبرق و شهرتش جذاب است و اتفاقا رسیدن به این لحظه اصلا سخت نیست چون با یک اتفاق یا حتی پیشنهاد یک کارگردان در خیابان هم ممکن است یک نفر به این نقطه برسد. ولی بعد که جلو میروی، میبینی اینجا جهان اندیشه است و اگرچه ظاهر و زیبایی میتواند موثر باشد، اما بدون اندیشه ماندگار نیست.
او برای رسیدن به اینکه فعالان جوان این حوزه در مسیر درستی پیش بروند، از آرزویی گفت که برای تاسیس یک مدرسه یا دانشگاهی تخصصی دارد تا در کنار تدریس واحدهای تخصصی سینمایی و هنری، شرایطی را در آنجا فراهم کند تا هر محصل یا دانشجو در چند ترم ابتدایی، فقط علوم انسانی را یاد بگیرد. حسینی در توضیح این هدف خود با اشاره به دوران تحصیلش در مدرسه گفت: اگر درس نخوان بودنِ من فقط در یک جا کمکم کرده باشد، همان دوران دبیرستان بود که به خاطر تنبل بودن مجبور شدم در رشته علوم انسانی درس بخوانم. این علوم انسانی پایه علوم نمایشی و سینماست و در زندگی و جامعه هم کمک میکند.
این بازیگر در ادامه به شروع کارش اشاره کرد و افزود: من به بازیگری علاقه داشتم اما بدون کمک کسی و فقط با قیمومیت خدا در این حرفه کار کردم. در ابتدا کارم را با استاد فقید حمید سمندریان آغاز کردم و از او درسهای زیادی گرفتم. نسل من یک خوششانسی بزرگ داشت که در عرصه هنر از سینما و تئاتر تا موسیقی شاهد حضور افراد یا بندهایی بودیم که دیگر تکرار نمیشوند. حتی در زمینه تولید سریال و برنامه هم همینطور بود و در دورانی که تلویزیون دو شبکه بیشتر نداشت ما آثار خیلی خوبی را میدیدیم. حسینی در این زمینه به دیدگاههای حاکم بر سینما اشاره کرد و گفت: تفکر در سینما صنعتی و بیزینسی است و اگرچه میتواند افراد را روی مدار نگه دارد ولی اقناعکننده نیست. حتی برای بازیگر هم اینطور نیست چون دوربین سینما خیلی بیحیاست و آدم را لو میدهد و اگر حرفی حتی خوب ادا شود ولی از ته قلب نباشد باز هم لو میروی.
او با تاکید بر ادبیات غنی ایران و نیز با اشاره به اینکه در سفرهایش به آمریکا به مخاطبانش میگوید که «شما از کشور من فقط همین را میدانید که در خاورمیانه است و نفت دارد ولی از ادبیاتش چیزی نمیدانید» افزود: من بر سر اینکه بعضیها خود را نویسنده و کارگردان میدانند بحث دارم چون نویسندگی حرفهای جداست. اغلب مشکل ما در سینمای امروز ما هم به فیلمنامه مربوط میشود. البته حتما خیلی از فیلمنامههای خوب هستند که مجوز نمیگیرند و من هم امیدوارم روزی بتوانم دو اثری را که از غلامحسین ساعدی مدنظر دارم، بسازم.
حسینی اضافه کرد: معتقدم در حرفهام باید اینطور تربیت شوم که خودم را در جایگاه مخاطب ببینم. باید ببینم چه چیزی به خورد روح و روانم میدهم و اگر تشت طلا هم دادند نباید در کاری بازی کنم که حاضر نباشم به عنوان تماشاگر از قسمت اول آن به قسمت دوم بروم. در این جایگاه تاکید دارم که از هر فیلمی به عنوان یک فیلم سینمایی نباید استقبال کرد. من زمانی قصد داشتم در دفتر خود این کار را انجام دهم و شاید هم سراغش بروم تا با یک دوربین از تماشاگرانی که از یک سالن سینما بیرون میآیند نظرشان درباره فیلمی که دیدهاند بپرسم تا مشخص شود یک درصد نسبی از میزان تماشاگران راضی در مقایسه با آمار کلی تماشاگران به دست آید، چون وقتی میگوییم یک فیلم ۴۰میلیارد تومان فروخته باید دید چند نفر از آن راضی بودند و برمبنای آن تعدادی که راضی نیستند، از (اعلام) رقم فروش فیلم کم شود.
این بازیگر و کارگردان ادامه داد: الان سینما دنبال سلیقه عموم مخاطب رفته و استقبال از یک فیلم میتواند روشی تعیین کند که بعد همه از آن کپی کنند. میگویند جامعه دنبال سرگرمی است ولی نمیشود برای ساخت فیلم و سریال سراغ سلیقه کلی مردم رفت. ما باید پیشنهاددهنده باشیم چون این هنرمند است که سلیقه را میسازد. سینما رسالتی دارد و اگر فقط برای تفریح باشد، شهربازی بهتر است. البته با وجود چنین روندی، موج جوانهایی که به سینما میآیند مرا به آینده امیدوار میکند.