فارس پلاس-طیبه جواهری؛ صدای گریه و شیون فضای بیمارستان را پر کرده، یکی از غم دوری همکارش میگوید و دیگری داغ فرزند جوانش را به دل دارد.
دومین فرشته مدافع سلامت البرزی چشمانش را برای همیشه بست و مجال دیدن فرزند خود را که هفت ماه علیرغم تمام سختیهای حضورش در سنگر دفاع از سلامت در دلش پرورانده بود را نیافت.
خودرو حمل جنازه که گویی آن نیز سیاه پوش بانوی شهید مدافع سلامت شده از در بیمارستان وارد میشود و صدای گریههای حاضرین بلندتر، انگار غم تمام عالم در همین نقطه از جهان جمع شده و همه سوگوار داغی هستند که بر دلها نشسته...
همین حوالی حزن و اندوه صدای مادر دلشکسته قلب را میآزارد، مادری که در فراغ عروسش به سینه میزند و از شدت ناراحتی لکنت زبان گرفته؛ «بچه اش... بچه.. بچه... بچه... عزیزش را چه کار کنم؟! آقا.. بچه اش خوبه الحمدالله.. بچه اش عالیه الحمدالله... یک یادگاری برام گذاشته...» حال خوبی ندارد و همراهانش سعی میکنند او را آرام کنند.
آن طرف تر همکارش با صدای لرزان فریاد میزد که برنامهها برای تولد فرزندش ریخته بود اما دلش طاقت نیاورد در این وضعیت سخت کرونا سنگر دفاع از سلامت مردم را رها کند و اصرار داشت به بیمارستان بیاید.
چند روزی از حال بدمان برای پرستار شهید، «مهشید گودرزی» نگذشته بود که باز هم خبر پرکشیدن بانوی پرستار مدافع سلامت را میشنویم، روز فراغ در حالی از راه رسید که نوزاد هفت ماهه در سلامت کامل است اما هیچ وقت نوازش مادر را تجربه نخواهد کرد و همسری که با داغ بر دل نشسته اش برای تربیت ثمره زندگیشان تنها مانده است.
همسر شهید مدافع سلامت را از دور دیدم اما حال مساعدی نداشت که بتوانم با او هم کلام شوم، در گوشه ای خم شده بود، سرش را میان دستانش گرفته بود و با چشمانی قرمز که گویی خون گریه کرده است با خود زمزمه میکرد؛ «از یادگاریت مراقبت میکنم... سفر سلامت عزیز شهیده ام... دلتنگتم...»
بانو «فرانک داوودی» در حالی از میان ما رفت، که هفت ماهه باردار بود اما به دلیل عشقی که به کار خود داشت همچنان به بیماران کرونایی بیمارستان شهید آیت الله مدنی خدمت میکرد و سرانجام تسلیم این ویروس منحوس شد.
نوشتن در مورد بانویی که جان خود را در راه حفظ سلامت مردم کشورش فدا کرد سخت است، پرستاری که نجات سلامت بیمارانش ارجح تر از حفظ سلامت خود میدانست. ایثار و فداکاری شهدای هشت سال دفاع مقدس را شنیده بودیم اما این فصل از کتاب داستان ایثارگران وطن سوگ ناک تر و غم بار تر از هرزمانی است.
هشتمین فرشته سلامت البرزی هم به آسمان پر کشید؛ بیش از یک سال است که ویروس کرونا زندگی را برایمان کمی دشوار و البته بسیار متفاوتتر کرده و خبرهای تلخی که زیر سایه منحوس ویروس کرونا حالمان را بدتر میکند. شاید بهتر باشد از این اخبار تلخ درس بگیریم و کمی بیشتر مراعات کنیم تا پس از فراگیر شدن واکسیناسیون حال جهان بهتر شود.
انتهای پیام/ج/س