به گزارش رکنا، حجم «حضور» در بازار خرید و فروش آپارتمان در تهران به کمتر از یکسوم ۱۰ سال پیش رسیده است؛ خلوتترین سال بازار معاملات مسکن، ظاهر امیدوارکنندهای برای سیاستگذار دارد؛ اما این «زلزله بزرگ ملکی» به کدام بازارهای مرتبط، خسارت شدید وارد کرده است؟ یک تصویر ۱۰ساله از پرواز قیمت مسکن و سقوط معاملات مسکن، پیامهای روشن و معنادار به بازیگران این بازار و ناظران و سیاستگذارانش ارائه میکند.
سالهای ۱۳۹۳ تا ۱۴۰۲ بازار مسکن را میتوان به لحاظ اتفاقاتی که در روند «قیمت» رخ داد، به چهار مقطع «آرامش»، «جهش»، «حفظ وضعیت» و «آتشبس» تقسیم کرد. همین مقاطع زمانی از زاویه «معاملات» بهصورت «رکودنسبی و رونق کوتاه»، «رکود شدید»، «ابررکود» و «ابررکود مطلق» قابل توصیف است. در این سالها، سقوط معاملات مسکن از باند قیمتها، اگرچه به معنای «تخریب کامل جریان خریدهای مصرفی آپارتمان» در تهران و همه شهرهای ایران است، اما ابعاد و عمق خرابیها، دو بازار دیگر را هم تحت تاثیر قرار داد.
فرید قدیری : حجم «حضور» در بازار خرید و فروش آپارتمان در تهران به کمتر از یکسوم 10 سال پیش رسیده است؛ خلوتترین سال بازار معاملات مسکن، ظاهر امیدوارکنندهای برای سیاستگذار دارد اما این «زلزله بزرگ ملکی» به کدام بازارهای مرتبط، خسارت شدید وارد کرده است؟ یک تصویر 10 ساله از پرواز قیمت مسکن و سقوط معاملات مسکن، پیامهای روشن و معناداری به بازیگران این بازار و ناظران و سیاستگذارانش ارائه میکند.
سالهای 93 تا 1402 بازار مسکن را میتوان به لحاظ اتفاقاتی که در روند «قیمت» رخ داد، به چهار مقطع «آرامش»، «جهش»، «حفظ وضعیت» و «آتشبس» تقسیم کرد. همین مقاطع زمانی را اما اگر از دوربین «معاملات» رصد کنیم، به ترتیب به صورت «رکود نسبی و رونق کوتاه»، «رکود شدید»، «ابررکود» و «ابررکود مطلق» قابل توصیف است.
بهترین دوره بازار مسکن طی این 10 سال، مقطع زمانی اول بود که بهواسطه نزدیک به 4 سال «ثبات قیمت آپارتمان» در سالهای 93 تا اواخر 96، حجم قابلتوجهی از متقاضیان مصرفی توانستند صاحبخانه شوند؛ ماهی، میانگین حدود 13هزار خرید واحد مسکونی در پایتخت که بالای دوسوم آنها، به قصد سکونت معامله شد.
بدترین دوره نیز، آخرین مقطع این یک دهه است یعنی همین امسال که «جریان خرید مصرفی» آپارتمان تقریبا متوقف شده است؛ کل خرید ماهانه آپارتمان به 3هزار واحد سقوط کرده که البته سهم مصرفیها از این خریدهای ناچیز، بسیار پایین گزارش میشود.
به این ترتیب، مشخص میشود هنگام آرامش قیمت، مصرفکننده بیشترین نفع را از بازار مسکن میبرد اما در زمان جهش قیمت، چون محیط برای خانهاولیها نامساعد میشود، تقاضای مصرفی عملا از بازار خارج میشود.
پیام دیگر این بررسی، نحوه اثرپذیری نبض خرید از نبض قیمت است. نبض معاملات مسکن در این سالها رابطه معنادار -معکوس- با نبض قیمت ملک داشته است. در سالهای آرامش قیمتها -93 تا پایان 96-، بازار معاملات مسکن شاهد «کمترین نوسان» و در عین حال، «خرید و فروش در حجم بالا» بوده اما از مقطعی به بعد -ابتدای 97 تاکنون- جهش قیمت و نااطمینانیهایی که در فضای اقتصاد کشور و به تبع، بازار ملک نسبت به آینده شکل گرفت، نبض معاملات مسکن با دو وضعیت بد همراه میشود؛ از یکسو، افتهای شدید سریالی خرید و فروشها و از سوی دیگر «نوسان شدید در حجم معاملات» که امکان پیشبینی روند بازار را برای بازیگران بهویژه سمت عرضه، مخدوش یا غیرممکن میکند.
سال 93 تا پایان 96، «مقطع قبل از عصر جهش تاریخی قیمت مسکن» است؛ مقطع «آرامش». در آن دوره ماهانه در تهران بالای 10هزار واحد مسکونی و بهطور میانگین، حدود 13هزار آپارتمان توسط متقاضیان خریداری میشد. اکثریت خریداران (تقاضا)، مصرفکننده بازار بودند به این معنا که خانهاولی یا خریدار تبدیلی (به قصد سکونت در واحد بهتر) به حساب میآمدند؛ تقاضای سرمایهای همیشه در بازار مسکن حضور دارد
اما طی سالهای 93 تا 96 که بازار مسکن، «رونق تورمی سالهای 91 و 92» را پشتسر گذاشته بود، خرید سرمایهای آپارتمان در پایتخت به پایینترین میزان خود رسیده بود ضمن آنکه، سیگنالهای مثبت از تحولات سیاسی در آن سالها به جامعه باعث آرامش نسبی رفتارهای سرمایهگذاران و قیمتها در عمده بازارهای دارایی شد.
سالهای 93 تا اوایل 95، معاملات مسکن در رکود نسبی قرار داشت چون بازار تازه، جهش سال92 را پشتسر گذاشته بود. از اواخر 95 تا اواخر 96 نیز، «رونق بسیار کوتاه در مقایسه با دورههای رونق قبلی» در بازار مسکن حاکم شد. مقطع دوم -جهش- از سال97 تا 99 با استارت پرقدرت «ریسک غیراقتصادی» در بازار مسکن شروع میشود بهطوری که نتیجه سه سال رشد قیمت میانگین 70.6 درصدی، به «افت شدید ارتفاع بازار معاملات مسکن» در دو مرحله منجر میشود.
یکبار در سال 97 که نبض معاملات خرید آپارتمان 30درصد نسبت به زمان «آرامش» کاهش پیدا میکند و یکبار هم در سالهای 98 و 99 که این بار 54درصد نسبت به مقطع اول، خرید ملک کاهش مییابد.
بخش قابلتوجهی از این رکود شدید بهخاطر «خروج خریداران مصرفی» از بازار است. فروش13هزار واحدی میانگین ماهانه ابتدا به9 هزار واحد و سپس به6هزار آپارتمان سقوط میکند.
سالهای 1400 و 1401 به عنوان مقطع سوم یا «حفظ وضعیت» قابل معرفی است. در این دو سال، قیمت مسکن اگرچه در هر سال به ترتیب 32درصد و 46درصد افزایش پیدا میکند اما در اکثر ماههای این دوره، تغییرات ماهانه قیمت، کاهشی یا با ثبات همراه بوده است ضمن آنکه، میزان رشد سالانه نیز کمتر از نصف مقطع جهش بوده است. هم نبض قیمت و هم نبض معاملات مسکن در این دوره، نوعی «ماندگاری در قله قیمتی» و «تمدید رکود» را نشان میدهد. در سال 1400 البته تا حدودی از «محرکهای رشد قیمت و رشد خرید سرمایهای ملک» کاسته میشود اما در 1401 بار دیگر با «پررنگ شدن ریسکهای اقتصادی و غیراقتصادی»، این دو نبض شیب افزایشی به خود میگیرند.
مقطع چهارم مربوط به سال 1402 است؛ «آتشبس قیمت مسکن» و «ابررکود مطلق».
امسال بازار مسکن شاهد «سقوط بزرگ» معاملات خرید بود. همه بازیگران سمت خرید از اواخر تابستان از بازار خارج شدند و نتیجهاش به فروش 3هزار واحدی آپارتمان در ماه منجر شده است. بهار امسال، سطح قیمت مسکن در تهران 100درصد نسبت به فصل مشابه سال قبل افزایش پیدا میکند اما در تابستان و پاییز این نرخ به 78درصد و 63درصد کاهش مییابد.
طی دو فصل گذشته، قیمت مسکن در مسیر کاهشی قرار داشته است.
چون «سطح قیمت بسیار بالاتر از قدرت ناچیز خانهاولیها» است.
خریدار سرمایهای هم نیست چون «چشمانداز قیمت ملک» از نگاه او، کاهشی ارزیابی میشود. خریدار سفتهبازانه -خرید و فروش در کوتاهمدت- هم تقریبا از سال 1400 از بازار مسکن خارج شده بود.
به این ترتیب، شرایط خاص از منظر «نبود دستهجمعی بازیگران سمت تقاضا»، بر بازار مسکن 1402 حاکم شده است. تعبیری که میشود از وضعیت کنونی داشت، «یکطرفهشدن بازار ملک» است که همین، عامل تداوم کاهشهای یک تا2درصدی قیمت مسکن (تغییرات ماهانه) میتواند باشد.
در این سالها، سقوط معاملات مسکن از باند قیمتها، اگرچه به معنای «تخریب کامل جریان خریدهای مصرفی آپارتمان» در تهران و همه شهرهای ایران است اما ابعاد و عمق خرابیها فقط به بازار خرید محدود نشد.
بررسیها نشان میدهد، بازار اجارهنشینها و بازار سرمایهگذاران ساختمانی، اگر بیشتر از بازار خرید مسکن آسیب ندیدند، حتما با خرابی کمتر روبهرو نشدهاند.
زلزله بزرگ قیمت مسکن، «تقاضای اجارهنشینی» را بهاحتمال خیلی زیاد، حداقل تا دو برابر «سالهای قبل از عصر تاریخی جهش» افزایش داد. این در حالی است که طی سالهای اخیر -به ویژه از 97 تاکنون- حجم عرضه آپارتمان در بازار اجاره، آنچنان و به تناسب تقاضای اجاره، افزایش پیدا نکرده است. رشد تصاعدی اجارهنشینی خود باعث رشد تاریخی اجارهبهای مسکن شد. تورم اجاره در سالهای اخیر با عبور از سطح 40درصد به دو برابر زمان قبل از عصر جهش رسید.
ویرانی دوم هم در مسیر «سرمایهگذاری ساختمانی» رخ داد. طبق آمار رسمی میانگین سالانه رشد واقعی سرمایهگذاری ساختمانی در کشور بیش از 15درصد در سالهای 97 تاکنون، افت کرده که نتیجهاش به نصف شدن تیراژ مسکنسازی منجر شد.
امروز، «نقطه شکننده» بازار مسکن، «کمبود شدید عرضه مسکن جدید» است.
بازار خرید مسکن برای زوجها و همه مصرفکنندهها، از دسترس خارج شده است. این را حتی گزارشهای رسمی پژوهشی هم تایید میکند.
با این حال، بعد از این «سقوط بزرگ» معاملاتی و «آتشبس» قیمتی، بازگشت بازماندگان به صحنه معاملات مسکن، مشروط به چهار فاکتور است.
قدرت خرید زوجها باید با امکاناتی همچون تسهیلات احیا شود. سطح قیمت بسیار بالاتر از «قدرت خرید پساز احیا شدن» است.
سطح قیمت در مقایسه تاریخی با قیمت دلاری، بالاست؛ حدود 1480 دلار در مترمربع است که باید به سطح 1100دلار برگردد.
نسبت قیمت به اجاره مسکن که دماسنج دقیقی برای تشخیص موقعیت قیمت مسکن است نیز نشان میدهد، سطح قیمت نیازمند کاهش است.
این شرایط تا زمانی که محقق نشود، امکان بازگشت خانهاولیها به بازار خرید مسکن فراهم نخواهد شد.
منبع: دنیای اقتصاد