علیرضا شریفی یزدی جامعهشناس در گفتگو با خبرنگار اجتماعی رکنا گفت: اینکه بگوییم طبقه متوسط از بین رفته اغراق است این طبقه لاغر شده؛ یعنی بخش بزرگی از این طبقه در پنج -شش سال اخیر در پی اجرای "سیاستهای اقتصادی، تحریم و تورم" به سمت جامعه فرودست ریزش داشته است.
شریفی یزدی ادامه داد: «تورم و بیکاری» به عنوان دو لبه به همه طبقات اجتماعی فشار میآورد و بیشترین آسیب را« طبقه متوسط» میبیند و به طبقه فرودست ریزش میکند و در پی این تورم درصد اندکی به طبقه بالا دستی کوچ میکنند.
وی با اشاره به اهمیت طبقه متوسط در جامعه افزود: «طبقه متوسط» جامعه «تولیدکننده و حامل فرهنگ و هنراست». وقتی این طبقه ریزش میکند فعالیتهای فرهنگی و هنری جامعه دچار خدشه میشود ومصرف این تولیدات به دلیل به خطر افتادن وضعیت اقتصادی کاهش پیدا میکند.
این جامعهشناس با اشاره به آثار وسیع ریزش طبقه متوسط گفت: «طبقه متوسط»دغدغههای عمومی ومهمی مانند احیاء محیط زیست و سلامت روانی جامعه را دارند که به هیچ وجه جزء دغدغههای طبقه «فرا دست و فرو دست» نیست وقتی این طبقه دچار لطمه میشود، شاهد کمتر شدن دغدغههایی از این دست در جامعه هستیم.
وی ادامه داد: اتفاق دیگری که با فروپاشی طبقه متوسط شاهد آنیم این است که «سلامت جامعه» به خطر میافتد. «جامعه سالم متشکل است از درصدی اندک از طبقه فرا دست و فرو دست و تمامی طبقه متوسط». در صورت فروپاشی طبقه متوسط "ضریب جینی جامعه به میریزد و در حقیقت فاصله طبقاتی افزایش مییابد".
شریفی یزدی با بیان اینکه در صورت بروز چنین شرایطی در طبقه فرا دست شاهد افرادی هستیم که به صورت ناگهانی به صورت یک شبه به واسطه ثروتهای باد آوردهای که از طریق زد و بندها و بروز تورم به دست آوردند به طبقه فرا دست راه یافتند و خیلی وسیعی از جمعیت طبقه فرو دست که برای معیشت روزمره دچار مشکلند.
این جامعهشناس معتقد است: بعد از ایجاد چنین شرایطی خطراتی جامعه را تهدید میکند؛ "مثلاً از بعد آموزشی طبیعتا بیشترین ترک تحصیل را در طبقه فرودست داریم. اخیراً اعلام شد چند صد هزار دانشآموز بازمانده از تحصل داریم؛ در کشور ۸ میلیون نفر بیسواد مطلق داریم و یکی ازنمایندگان مجلس گفته ۲۵ میلیون نفر فقیر مطلق داریم". همه این آمارها نشاندهنده این است که در آینده شاهد لاغر شدن « طبقه متوسط » تعارض و تناقض میان طبقه فرادست و فرودست جامعه و افزایش چهره کریه فقر در جامعه خواهیم بود.
وی در ادامه با اشاره به دیگر خطرات فرو پاشی طبقه متوسط افزود: خطر دیگر که به لحاظ امنیتی ایجاد میکند این است که، طبقه میان دست از هم میپاشد. آن درصدی که به طبقه فرا دست افزوده شدهاند به لحاظ فکری هنوز طبقه میان دست محسوب میشوند و به لحاظ اقتصادی فرا دست به حساب میآیند. "تضاد و تناقض" میان آنها به لحاظ فردی برای تک تک افراد "انواع اختلالات روانی" به وجود میآورد و به لحاظ اجتماعی طبقه میان دست و طبقه فرو دست به عنوان دو "لیدر فکری" طبقه فرو دست جامعه خواهند شد که به اشکال مختلف اعتراضات را در سطح جامعه به شکل شورشهای خیابانی و اعتصابات مدیریت و راهبری میکند.
این استاد دانشگاه با توجه به اهمیت طبقه متوسط در آرامش جامعه میگوید: در حالی که وقتی در جامعه طبقه متوسط داریم اینها تعدیلکننده خواستههای طبقه فرو دست جامعه هستند و با ایجاد تعادل مانند کمک فنر عمل میکنند و ضربه گیر هستند. این طبقه مانع بروز شورشهای خیابانی و اعتراضات میشوند و قتی این طبقه از هم میپاشد حالت "رهایی" در جامعه ایجاد میشود و دوباره باید انتظارات داشت که جامعه به سمت رفتارهای قهرآمیز و رادیکال کشیده شوند.
وی در ادامه افزود: اصولاً طبقه متوسط به دلیل محافظه کار بودنش حکم تعدیلکننده در همه ابعاد اقتصادی اجتماعی فرهنگی و آموزشی و امنیتی را اجرا میکند و وقتی از میان میرود میزان خطر بیشتر خواهد شد.
این جامعهشناس با انتقاد از رفتار حاکمیت در مواجهه با این واقعهای که در حال حاضر در کشور در حال رخ دادن است میگوید: حاکمیت متوجه این زنگ خطر نشدهاند چرا که سیاستگذاران و مدیران آنقدر درگیر مسائل فکری خودشانند که گوش شنوایی ندارند؛ سالهاست ما جامعهشناسان داریم فریاد میزنیم که آقایان جامعه در معرض فروپاشی است، مانند اعتراضاتی که در سالهای ۱۴۰۱، ۹۸و ۹۶ اتفاق افتاد. یک هوشیاری موقتی ایجاد شد و گفتمان موقتی شکل گرفت و دوباره به وضعیت قبل برگشت. اکثریت این مسئولین کسانی هستند که نیت خیر دارند و به دلیل عدم سواد و تجربه کم در این چند سال اخیر بانی تخلیه سیستم حکمرانی ازمدیران دانشمند و توانمند، بورکراتهای نخبه شدند.
وی تأکید کرد: برخی از افراد که صاحب سمتند هستند، مدیرند، وکیلند، وزیرند و مسئولند اگر خودشان هم توانایی ندارند از افرادتوانمند و دلسوز که نگاه نقادانه دارند استفاده نمیکنند.
وی با اشاره به اتفاقات اخیر در کرمان گفت: آنچه در اتفاقات اخیر در کرمانشاهد بودیم ناشی از بیتجربه گی، نا آگاهی و عدم تخصص و ناتوانی مسئولین استانی در اداره چنین رویدادی بود که به خوبی میشد امنیتیش برقرار شود، این فاجعه بر جامعه تحمیل نمیشد.