به گزارش "ورزش سه"، فرانتس بکنبائر بی تردید یکی از بزرگترین بازیکنان تاریخ ورزش جهان و خالق پست سوئیپر در فوتبال بوده و در مربیگری حداقل در رده ملی و روی نیمکت ژرمن ها نیز تقریبا به همه افتخارات ممکن دست یافت. یک اسطوره واقعی در تمامی ابعاد و نمادی از فوتبال درخشان و موفق آلمان در طول تاریخ. این ستاره محبوب و خوش تیپ چند روز قبل و بعد از سپری کردن یک دوره بیماری طولانی، در سن 78 سالگی جان خود را از دست داده و جهان فوتبال را در شوک فرو برد. مردی قابل احترام که مورد تمجید و ستایش جامعه جهانی فوتبال قرار داشته و هنگام مرگ نیز مهمان تعاریف فوق العاده همه ارکان این ورزش بود.
اما به نظر مهمترین نکته در مورد درگذشت قیصر فوتبال، سالهای آخر زندگی بکنبائر و دوری او از هر دوربین و سکانس و برنامهای بود. شایعات حاکی از آن بود که او در واپسین سالهای زندگی و بعد از مرگ پسرش استفان 46 ساله در سال 2015، دچار زوال عقل، پارکینسون و فراموشی شده و شرایط مناسبی برای حضور در انظار عمومی و مواجه شدن با مردم نداشت. به ندرت در سال های اخیر تصویر یا مصاحبه ای از بکنبائر منتشر شد و آخرین خاطرات هواداران فوتبال از او به سال ها قبل بازمی گردد.
پس خانوادهاش در اقدامی درست، اجازه رونمایی از بکنبائر در مقابل دوربین را نداده و شرایط را به شکلی رقم زدند که آن چهره باابهت، محکم و خدشه ناپذیر از او در ذهن هواداران باقی بماند. حتی در بخشی از بیانیه بعد از مرگ قیصر آمده: "از شما میخواهیم بگذارید در سکوت عزاداری کنیم و لطفا از پرسیدن سؤال بیشتر خودداری کنید." (کاش این جمله آخر تبدیل به ایدئولوژی عمومی میشد).
خواستهای که به معنای واقعی کلمه هم توسط همه اجابت شد (جالب اینکه تا ثانیه آخر عمر نیز سایه اتهام فساد مالی و اخباری از این دست در مورد میزبانی آلمان در جام جهانب ۲۰۰۶ روی زندگی قیصر بود و این یعنی هیچ احدی حتی بکنبائر هم از نقدپذیری در امان نیست، اما هنگام مرگ، احترام به خواسته خانواده و اطرافیان او به جدیت بین همه برقرار بود- معنای واقعی روزنامهنگاری).
جالب اینجاست با مرور سرنوشت مایکل شوماخر، اسطوره شهیر اتوموبیلرانی آلمان درمی یابیم مشابه این اتفاق برای او نیز رخ داده و بعد از حادثه دردناک دسامبر 2013 در حین کوهنوردی، حتی یک شات و تصویر نیز از او در سال های اخیر منتشر نشده و حتی خانواده این ورزشکار مشهور و پرافتخار، تمایل چندانی به آپدیت شرایط او ندارند. (این آلمانیهای حسادت برانگیز!).
سرنوشتی که به ندرت در مورد افراد مشهور و پرافتخار ورزش ایران رقم می خورد. چه بسیار ستاره های بزرگی که در سال های واپسین گرفتار میل شدید به بازگشت به صحنه شده و آن وجهه درخشان و محبوب خود در بین افکار عمومی را از دست دادند. برخی حتی پافراتر گذاشته و به یکی از ابزار نسل جدیدتر برای کری خوانی و درگیری لفظی در فضای مجازی و حتی واقعی نیز شدند، اما درگذشت اسطوره آلمانی نیز همانند زندگی او تماشایی و تحسین برانگیز بود.
پس هواداران فوتبال مِن جمله مَن، همان آخرین تصویر باوقار و جدی را از فرانتس بکنبائر در ذهن دارند و این احتمالا مصداق بارز عبارت "عاقبت بهخیری" برای یک نفر باشد. چقدر خوب میشد اگر این فرمول در مورد همه اشخاص زندگی هر آدمی صدق میکرد.
چقدر گاهی این فاصله و از نزدیک ندیدن همه چیز، به حفظ تصاویر شیرین و محترم از خاطرات گذشته کمک میکند و چه حیف که میل عجیب، غیرقابلکنترل و بیپایانی در وجود هر آدمی برای تاراج روزهای سفید گذشته وجود دارد، چون همه یکی مثل خانواده فرانتس بکنبائر را کنارمان نداریم.
پس قیصر با همان خاطره دست باندپیچی شده روی گردن بعد از مصدومیت در نیمه نهایی جام 70 مقابل ایتالیا (تصویری آنقدر حماسی که لایق تبدیل شدن به نماد فوتبال کشور پرافتخاری مثل آلمان) و اصراری غرورانگیز به ادامه حضور در زمین، به خاک سپرده شد و او بابت ایستادن کنار بهترین تقدیر عمرش، تا ابد شایسته تمجید و ستایش عمومی خواهد بود.
آریا فاطمیمقدم