همشهری آنلاین: در پی موفقیت جهانی رمان سومش، «جاسوسی که از سردسیر آمد» (۱۹۶۳) که یکی از بهترین و خواندنیترین آثار اوست، کار در MI۶ را رها کرد تا خودش را وقف نوشتن کند. داستانهای لوکاره بیشتر از اینکه بر ماجراهایی عجیبوغریب جاسوسی تمرکز کند، به روابط شخصیتها و عواطف و احساسات آنها توجه نشان میدهد و میتوان آنها را تلاشی برای ارائه تصویری منطقیتر از زندگی جاسوسان قلمداد کرد. لوکاره در کتاب زندگینامهاش گفته: «افرادی که کودکی شادی نداشتهاند، خوب بلدند دروغ سر هم کنند» و بهگفته آدام سیسمَن، نویسنده زندگینامه وی، لوکاره در این زمینه خیلی خوب بود. به قول سیسمن، جان بهعنوان یک بچه یاد گرفت که دروغ ببافد و داستانهایی برای سرگرمی، خیالپردازی و فرار از واقعیت سرهم کند و بهعنوان یک مرد از این مهارتها در ابتدا بهعنوان جاسوس و بعد بهعنوان نویسنده استفاده کرد. لوکاره گفته بود: «من یک دروغگو هستم؛ برای دروغ گفتن متولد شدهام، با دروغ بزرگ شدهام و توسط صنعتی که برای زندگی کردن دروغ میگوید تعلیم داده شدهام و بهعنوان یک رماننویس از دروغ استفاده میکنم.»
فریدون هویدا، نویسنده و منتقد ادبی، در کتاب «تاریخچه رمان پلیسی» که نخستینبار در سال ۱۹۶۵ به زبان فرانسه منتشر شد و ترجمه فارسی آن در سال ۱۳۹۵ به قلم مهستی بحرینی بهدست فارسیزبانان رسید، در چند خط به لوکاره و رمان مشهور او، «جاسوسی که از سردسیر آمد»، پرداخته و نوشته: «... پارهای از رمانهای جاسوسی را میتوانیم به صفت واقعگرا موصوف کنیم. مانند این رمان جان لوکاره، «جاسوسی که از سردسیر آمد» که ما را از برلن به لندن، از لندن به هلند و دوباره به برلن میبرد. معما، یا بهتر بگویم راز، همچنان ناگشوده میماند و هویت واقعی یکی از قهرمانان تنها در اواخر داستان آشکار میشود (گرچه آن را خیلی زود حدس میزنیم. باید بگوییم که دوستداران طرح و توطئه و رویدادهای تازه نامنتظر، خواسته خود را در این رمان نمییابند.) اما در عوض، این رمان جاسوسان را به نحو بهتری به ما میشناساند. یکی از مأموران میگوید: «در زندگی ما جایی برای احساسات نیست... همه این خشونتها و بیرحمیها جزئی از نمایشی است که برای یکدیگر بازی میکنیم. اما درواقع همیشه چنین نیست. خلاصه اینکه میخواهم بگویم نمیتوانیم همیشه آماده نبرد باشیم. گاهی هم باید از سرما بیرون بیاییم تا به گرمای انسانی دست پیدا کنیم.» رویهمرفته، لوکاره بهعبارتی هاله ابهام را از پیرامون قهرمان رمانهای جاسوسی کنار میزند، اما در همان حال جذابیت او را از منظر این ژانر از میان میبرد... هنگامی که رمان جاسوسی در کاربرد تحلیلهای روانشناختی افراط کند، دیگر سزاوار داشتن این عنوان نیست.»
جان لوکاره در مقایسه با یان فلمینگ، نویسنده داستانهای «جیمز باند» که او هم مثل لوکاره جاسوس بود، تصویری واقعبینانهتر از دنیای جاسوسان ارائه میدهد. قهرمان فلمینگ مردی خوشگذران، جذاب و خوشچهره است، اما قهرمانان لوکاره بیشتر خصوصیات ضدقهرمان را دارند. مثلا «جرج اسمایلی»، جاسوسی که قهرمان اصلی تعدادی از کتابهای لوکاره است، مردی کوتاهقد، کممو، با لباسهای گشاد و به قول خود لوکاره، شبیه وزغ است و ظاهری مثل یک کارمند دارد؛ اما بسیار باهوش است و سعی میکند از طریق هوشش کارش را پیش ببرد. این خصوصیات با چیزی که معمولا از جاسوسها در فیلمهای هالیوودی دیدهایم متفاوت است.
شخصیتهای داستانهای جنایی اسکاندیناوی همچون «کورت والاندر» که مخلوق هنینگ مانکل سوئدی است یا شخصیتهای سریالهای «پل» و «کشتن» را میتوان میراثدار لوکاره دانست که برخلاف قهرمانان هالیوودی آدمهای بیعیب و ایرادی نیستند و مسائل و مشکلات خودشان را دارند.
رمانهای لوکاره بارها دستمایه اقتباسهای سینمایی قرار گرفته و بازیگران نامدار و برجستهای همچون سر اَلِک گینس و گری الدمن در نقش جورج اسمایلی ظاهر شدهاند. 5 اقتباس مشهور و دیدنی از آثار لوکاره به قرار زیر است:
در سال ۱۹۶۵ مارتین ریت اقتباسی از رمان مشهور لوکاره، «جاسوسی که از سردسیر آمد»، با بازی ریچارد برتون در نقش الک لماس ساخت.
یکی دیگر از اقتباسهای سینمایی از آثار لوکاره «باغبان وفادار» ساخته فرناندو میرلس است که در سال ۲۰۰۵ به روی پرده رفت.
«بندزن خیاط سرباز جاسوس» اقتباسی بود از توماس آلفردسون در سال ۲۰۱۱ که گری اولدمن را در نقش جورج اسمایلی داشت. فیلمهای نقدهای مثبتی گرفت و بازی اولدمن تحسین شد.
مینیسریال ۶ قسمتی «هتلبان شب» ساخته سوزان بیر در سال ۲۰۱۶ به نمایش درآمد و تام هیدلستون در نقش اصلی درخشید. این سریال به ۱۸۰ کشور فروخته شد که همین نشان از موفقیت آن دارد.
همچنین مینیسریال ۶ قسمتی دیگری به نام «دختر طبلزن کوچک» یکی دیگر از اقتباسهای انجام شده از آثار لوکاره است که در سال ۲۰۱۸ نمایش داده شد، ولی به اندازه دیگر اقتباسهای انجام شده از رمانهای او مورد توجه قرار نگرفته است. مطمئنا بعد از تماشای این مینیسریال از کمتوجهی به آن شگفتزده خواهید شد و دیدینش را به دیگران توصیه خواهید کرد.