عصرایران؛ مازیار آقازاده- با آغاز رقابت های درون حزبی جمهوریخواهان آمریکا و پیروزی منتظره ترامپ در انتخابات ایالت های مختلف، دست مایه و بهانه ای جدید برای ایجاد هیجان های کاذب و تورم انتظاری روی نرخ ارزهای خارجی در بازار ایران نصیب گروهی از ذی نفعان شده است.
از همین اکنون شاهد شکل گیری یک خط رسانه ای در این رابطه هستیم و با پیروزی ترامپ در انتخابات درون حزبی جمهوریخواهان در آیوا و نیوهپشایر یک خط رسانه ای وارد نقش آفرینی روی موضوع انتخابات درون حزبی جمهوریخواهان و نرخ دلار در ایران شده است که دامن زدن به این هیجان کاذب بر خلاف منافع و مصالح ملی و حتی امنیتی کشور است.
لابد قرار است در ادامه این پروژه رسانه ای، طی ماه های آینده همزمان با ادامه روند انتخابات درون حزبی جمهوریخواهان و پیروزی ترامپ در غالب ایالت ها که کاملا مورد انتظار ناظران است، نرخ دلار در ایران به بهانه پیروزی ترامپ در انتخابات درون حزبی در هر یک از 50 ایالت آمریکا، دست مایه و بهانه ای برای ایجاد یک جو کاذب روانی و رسانه ای و تورم انتظاری در ایران شود و در نهایت با پیروزی نهایی ترامپ در انتخابات درون حزبی جمهوریخواهان در تابستان سال 1403 این روند با شدت و حدتی بیشتر تا زمان انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در آبان ماه 1403 ادامه یابد و تیر خلاص این پروژه با پیروزی ترامپ در انتخابات سال آینده ریاست جمهوری بر شقیقه بازار ارز ایران بنشیند!
در حالی که در عالم واقع تجربه 3 سال گذشته دولت جو بایدن نشان داد به رغم برخی تفاوت های روشی در زمینه پیشبرد سیاست آمریکا علیه ایران، دولت دموکرات بایدن حتی یک قدم از سیاست "فشار حداکثری" و تحریم های همه جانبه دولت ترامپ علیه ایران عقب ننشست و حتی بر دایره این تحریم ها افزود.
اگر امروز آمار فروش نفت ایران افزایش یافته، به دلیل ضعف و سستی دولت بایدن در اعمال تحریم های علیه ایران نبوده است بلکه بیشتر به این دلیل بوده که:
یکم: تلاش های دولت برای فروش نفت از طریق شبکه های غیررسمی افزایش یافته است.
دوم: دوران همه گیری کرونا که به صورتی کم سابقه بر کاهش تقاضای انرژی در بازار جهانی اثر داشته تقریبا تمام شده و طی 2 سال گذشته تقاضای انرژی در حال افزایش بوده است.
سوم: تشدید رقابت های ژئوپلتیک و تاثیر آن بر فضای سیاسی و اقتصادی بین المللی از جمله جنگ اوکراین و تاثیر آن بر بازار انرژی جهانی و تحولات و تصمیماتی که در "اوپک پلاس" و با همکاری بین روسیه و عربستان سعودی اتخاذ شده سطح عرضه را کنترل کرده و بازار اشباع نشده و فضای مانوری برای فروش نفت های تحریمی از جمله نفت ایران ایجاد کرده است.
چهارم: پالایشگاه های کوچک معروف به "قوری" در چین بدون اینکه تاثیری از تحریم های آمریکا بپذیرند و در این زینه آسیب پذیری داشته باشند، به خرید نفت های تحریمی و با تخفیف علاقه نشان داده و همچنان خواهند داد.
با لحاظ کردن این واقعیات در بازار جهانی انرژی چه ترامپ باشد و چه یک دولت دیگر، با وجود تحریم های آمریکا، به صفر رساندن فروش نفت ایران آرزویی غیرقابل تحقق است مگر اینکه دولت آمریکا بخواهد با استفاده از محاصره دریایی و نیروی نظامی آب های محیط ایران را ببندد و اجازه خروج محموله های نفتی ایران را ندهد که در این صورت هم یک "جنگ تمام عیار" در منطقه حادث خواهد شد که در اثر آن نه تنها نفت ایران بلکه نفت هیچ کشور دیگری از منطقه خلیج فارس و دریای عمان به بیرون صادر نخواهد شد و در این صورت احتمالا قیمت هر گالن بنزین در بازار داخلی آمریکا از رقم کنونی 3 و خرده ای دلار احتمالا به بالای 10 و یا شاید 15 دلار برسد.
بنابراین در جمع بندی موضوع باید تاکید کرد که به نظر می رسد از هم اکنون دست هایی در کار است که رقابت های درون حزبی جمهوریخواهان آمریکا را تبدیل به یک اهرم فشار رسانه ای و روانی روی انتظارات روانی مردم ایران طی ماه های آینده کنند و با جهت دادن به جو روانی و کاذب ایجاد شده همزمان با پیشروی ترامپ در انتخابات درون حزبی جمهوریخواهان بر انتظارات تورمی در بازار ایران بسیار بیش از میزان واقعی آن، دامن بزنند و کسانی که دانسته یا نادانسته در این پروژه نقش ایفا می کنند بدون تردید در جهت ضربه زدن به اقتصاد و منافع ملی قدم برمی دارند.
و در پایان تکرار این نکته خالی از فایده نیست: عدم اعمال تحریم های نفتی ایران از سوی دولت بایدن یک "دروغ بزرگ" و ساخته و پرداخته شاهین های جنگ طلب آمریکایی و برای مصرف در رقابت های سیاسی درون آمریکاست، در حالی که دولت بایدن حتی سرِسوزنی از سیاست "فشار حداکثری" ترامپ عقب نشینی نکرده است و رویکرد آن طی 3 سال گذشته این بوده که با ادامه این سیاست یک اهرم چانه زنی و فشار در مذاکرات احیای برجام در دست داشته باشد و اگر موفقیتی در زمینه افزایش فروش نفت ایران طی 2 سال گذشته حاصل شده، همه آن به دلیل تحولات و تغییراتی بیرون از دایره تاثیرگذاری دولت آمریکا بوده است و حتی اگر ترامپ دوباره به قدرت برسد دیگر اهرم فشار اقتصادی مضاعفی بیشتر از آنچه که طی 6 سال گذشته روی ایران بوده ندارد مگر اینکه بخواهد به سمت تشدید تنش در حوزه های نظامی و امنیتی برود.
به همین خاطر داغ کردن تنور انتخابات درون حزبی جمهوریخواهان آمریکا برای پختن نان افزایش قیمت دلار در ایران تا حدود زیادی فاقد پایه های واقعی اقتصادی است و تنها تلاش گروه هایی ذی نفوذ برای بر هم زدن ثبات اقتصادی کشور و افزایش نرخ دلار برای رسیدن به سود های بیشتر از طریق نوسان گیری بازار است.