به گزارش "ورزش سه"، سرانجام دیروز دور گروهی جام ملتهای آسیا به اتمام رسید و تکلیف مرحله حذفی مشخص شد و تمام مدعیان رقبای خود را در مرحله یک هشتم نهایی شناختند. روز آخر به شکل نفسگیری دنبال شد و کره جنوبی با تساوی عجیب برابر مالزی به عنوان تیم دوم صعود کرد تا در مرحله بعد در مقابل عربستان قرار بگیرد.
نتیجهای که کره در برابر مالزی کسب کرد موجی از انتقادات را متوجه کادر فنی کره و بازیکنان این تیم کرد، تا جایی که سون را به واکنش وا داشت. من در این متن سعی شده از منظر روانشناختی این موضوع و عواقبش تحلیل شود. به نظر نگارنده سادهانگاری است که بپذیریم کره عامدانه دوم شدن در جدول را انتخاب نکرده باشد.
کره سالهای سال جام ملتهای آسیا را به چشم تورنمنتی برای آمادهسازی تیم برای حضور موفقتر در جام جهانی میدید، اما از سال 2015 به این سو رویکرد کرهایها دستخوش تغییر و تحول شده است؛ خصوصا جام جهانی به تازگی به اتمام رسیده و کره نتایجی که در پی آن بود را کسب نکرد.
کره جنوبی هم مانند ما یکی از بهترین نسلهای فوتبالش را در اختیار دارد. آنها اصلا دوست ندارند با کلینزمن و سون مانند همیشه بدون قهرمانی جام را ترک کنند، خصوصا در زمانی که رقیب پرافتخار شرقی آنها یعنی ژاپن زبانزد خاص و عام قرار دارد و به صغیر و کبیر اروپا هم رحم نکرده است. با این حساب کره با چالشی جدی روبهرو است که حاضر شد برای رسیدن به فینال از مواجهه با ژاپن پرهیز کند، اما در قبال چه چیزی؟
چنانچه گشتی در رسانههای منتسب به فوتبال کره جنوبی بزنید، به خوبی متوجه میشوید چه فشار سنگینی روی بازیکنان و کادر کره قرار دارد. کره درست به عکس انتخاب تیم ملی ما عمل کرد که تصمیم گرفت سمت سخت جدول را انتخاب کند.
انتخاب تیم ملی ایران بسیار هوشمندانهتر از کره جنوبی بود که برای آن یک دلیل محکم هست. اگرچه نه عربستان و نه استرالیا هرگز تا پایان دور گروهی در قامت یک مدعی جدی ظاهر نشدهاند، اما تجربه ثابت کرده که در اینگونه تورنمنتها شخصیت تیمی و عبور از روزهای اولیه تورنمنت، عاملی تاثیرگذار است.
نتایج کره هر چند عامدانه، با اینکه راه به ظاهر هموارتری را فراهم کرده باشد، اما یک رویه تاریک هم دارد. تصور کنید با نتایجی که کره جنوبی کسب کرده همین حالا هم یک فشار نسبی متوجه این تیم شده است و با یک فشار روانی باید به مصاف عربستان بروند که آنها به مراتب فشار کمتری را تحمل می کند. چنانچه کره موفق به شکست عربستان نشود، در دو جبهه از رقیب شرقی خود شکست خورده است.
جبهه اول، واهمه از رویارویی با ژاپن و جبهه دوم ناکامی در مرحله اول دور حذفی، که می تواند یک ناکامی بزرگ باشد. در کشور خودمان هم بودند کسانی که نسخه دوم شدن را برای تیم ملی تجویز میکردند، بدون آنکه از عواقبش آگاه باشند. همین اتفاقات ممکن بود برای ایران رقم بخورد. اگر در مقابل امارات شکست می خوردیم کمتر کسی زبان به انتقاد از تیم ملی باز نمیکرد و فشارهای مضاعف روانه تیم ملی میشد و به این موضوع یک مسئله دیگر را هم اضافه کنید. چنانچه صعود میکردیم و در نهایت با ژاپن روبرو میشدیم، از پیش خودمان را بازنده تصور کرده بودیم.
چنانچه عراق به ما نشان داد، ترس از ژاپن به مراتب از تواناییهای این تیم بزرگتر شده است و به همین دلیل ممکن بود به سرنوشت دوره قبلی گرفتار شویم که تا قبل از ژاپن حریف سختی نداشتیم و سر بزنگاه ضربهاش را خوردیم. ما تیم درجه دوم آسیا نیستیم که صرفا حضور در بین چهار تیم ما را قانع کند و عملا میتوان گفت که حذف در هر مرحلهای به جز فینال برای اهالی فوتبال برابر است.
اما بخش روشن قضیه آنجاست که چنانچه ما و ژاپن روبهرو شویم و بتوانیم این تیم را شکست دهیم همان ترس و واهمهای که از ژاپن وجود داشت حالا نسبت به ایران وجود دارد و چنانچه شکست هم بخوریم در مقابل تیمی حذف شدهایم که به اذعان همه اهالی فوتبال قدرت اول آسیاست. اهمیت این موضوع آنجایی روشن میشود که ببینیم مانچینی چگونه از شانس قهرمانی تیمش یاد کرد. مانچینی تلاش کرد تمام فشار را از روی تیمش بردارد. به نظر من مقابله با ژاپن در صورتی که عدهای زیادی در ایران خودمان امیدی به پیروزی در برابر این تیم ندارند به مراتب کار را برای ما راحتتر خواهد کرد. پس با این حساب اقدام تیم ملی برای انتخاب سمت سخت جدول اقدامی هوشمندانه و درست بوده است.