گروه سیاست نامه نیوز - اصلاحطلبان از رای به روحانی و ائتلاف با او خیلی وقت پیش پشیمان شدند، همان وقتی که او رئیس جمهور بود و نیروهای اصلاحطلب به قدری که انتظار داشتند پست نگرفتند و اثرگذار نشدند. این جریان سیاسی اما هیچ وقت از روحانی واقعا عبور نکرد و به حمایت از او ادامه داد. اکنون اما بعد از اتمام دولت او و خصوصا رد صلاحیت اخیر از نگاه بسیاری از تحلیلگران مقدمه حاشیهنشین شدن روحانی است، به نظر میرسد که اصلاحطلبان دیگر حول محور روحانی و جریان حامی او ائتلاف نخواهند کرد.
شاهد آنکه داماد روحانی در توئیتی با انتشار عکس ناطق نوری، سید حسن خمینی، خاتمی، لاریجانی و باهنر مینویسد که امروز چرا عقلا از جماران تا لواسان در برابر تأیید صلاحیت نشدن حسن روحانی سکوت کردهاند! عزلتنشین شدهاند یا مصلحتاندیش؟ این آسیاب به نوبت است.
روزنامه صبح نو در این باره نوشته: مهدیزاده به موضوعی اشاره میکند که در لایه پنهان اصلاحطلبان و اعتدالگرایان جریان دارد. روحانی که با حمایت هاشمی ماراتن 92 را با پیروزی پشت سر گذاشته بود، اگرچه امتیازهای زیادی به عملگراها و اصلاحطلبان داده؛ اما گویا هنوز هم وصله ناجور است. اصلاحطلبان رادیکال که روحانی را کاندیدای اجارهای مینامیدند، اگرچه امتیازهای زیادی از دولت وی گرفتند؛ اما حالا با بدنه سرخورده و فروریخته مواجهاند که بهزعم خیلی از همفکرانشان دیگر اعتنایی به اصلاحطلبی ندارند.
ازاینرو بیاعتنایی اصلاحطلبان به روحانی آن هم پس از پالسهای پی در پی نوبخت برای ائتلاف در انتخابات آتی نشان میدهد به تعبیر کامبیز مهدیزاده، چهرههای سیاسی از جماران تا لواسان، از روحانی عبور کردهاند و نهتنها وی دیگر نمیتواند نقش هاشمی دوم را بازی کند، بلکه باید با دگردیسی منطقی در سیاستورزی، وزن خود در فضای سیاسی کشور را بهخوبی شناخته و برای طرفداران دو آتشهاش ترسیم کند.
ازاینرو با مواضع گاه و بیگاه این روزهای طیف روحانی شاهد این هستیم که آنها با قطع امید از اصلاحطلبان رادیکال، به عملگراها امید بستهاند تا شاید با ائتلاف با آنها نقشی در عرصه انتخابات بازی کنند و بتوانند با کسب کرسیهای مجلس عرض اندامی هر چند کوچک داشته باشند.
دیگر مصداق رویگردانی و ناامیدی اصلاحطلبان از روحانی و ایفای نقش هاشمی توسط او را باید در اظهارات اخیر محسن هاشمی رفسنجانی دید. او در باره فضای سیاسی و انتخاباتی کشور می گوید: تصور نمیکنم بتوان چنین نقشی را در شرایط عادی برای آقای روحانی یا هر شخصیت دیگری متصور بود. آنچه آقای هاشمی انجام داد، محصول کار آقای هاشمی تنها نبود و موضوعات دیگری دخیل بودند که باید به آنها توجه شود. بدون کامل کردن شرایط لازمی که سبب شد، آقای هاشمی از وزن بالا و تاثیرگذاری موثر برخوردار شود، نمیتوان مدعی ایفای نقش ایشان شد. نقش آقای هاشمی به تنهایی اجرا نشد و آقای روحانی اگر میخواهد نقشی مانند آقای هاشمی ایفا کند، باید بتواند بقیه را با خودش همراه کند. افرادی که از آقای روحانی میخواهند نقش آقای هاشمی را ایفا کند، باید بدانند نقش آقای هاشمی همراه با دیگران است که نقش هاشمی میشود.