به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، مسعود پزشکیان، فعال سیاسی اصلاح طلب و نماینده مجلس در گفتگویی به بیان نکاتی درباره انتخابات مجلس دوازدهم، ردصلاحیت اصلاحطلبان، ارائه لیست توسط جریان اصلاحات در انتخابات و ... اشاره کرده است.
بخشی از گفتگوی پزشکیان را در ادامه به نقل از تسنیم می خوانید؛
* شاید شما تعجب کنید ولی من کسی هستم که در عمر فعالیت سیاسیام تاکنون یک هفته به مرخصی نرفتم، در زمان جنگ یا من جبهه بودم و همسرم بچهها را نگه میداشت یا اینکه من بچهها را نگه میداشتم و ایشان درس میخواند و من یادم نمیآید که ما فرصت این را داشتیم که برای یک هفته با هم بتوانیم حتی به سفر زیارتی برویم، بنابراین زندگی من عمدتاً صرف خدمت به نظام و انقلاب شده است و کمتر فرصتی برای فراغت کنار خانواده داشتم، آن وقت یک عدهای میآیند و صلاحیت ما را از جهت عدم التزام به جمهوری اسلامی رد میکنند.
* من پس از رد صلاحیت اصلاً نمیخواستم اعتراض هم بکنم، شاید برای شما جالب باشد که پس از پایان دولت اصلاحات که تنها برههای بود که من برای مدتی مسئولیت اجرایی نداشتم، در ۳ سال طبابت بهاندازه ۳۰ سال پول به حساب من واریز شد، با همان پول توانستیم زمین، خانه و باغ برای خودم بخرم، البته این را هم بگویم که نه مطبی داشتم و اینکه جایی غیر از بیمارستان دولتی طبابت کردم ولی بههرحال همان درآمد طبابت زندگی ما را از این رو به آن رو کرد.
* بعد از آن برهه ۳ساله برخی از دوستان به ما پیشنهاد دادند که برای نمایندگی مجلس در انتخابات شرکت کنم که ما هم گفتیم "ما نامزد میشویم، اگر مردم به ما رأی دادند سعی میکنیم تا حد توان پیگیر امورات آنها باشیم، اگر هم که رأی ندادند این تکلیف از گردن ما ساقط میشود"، که خب، آمدیم و مردم لطف کردند و رأی دادند و همان زمان من تنها نامزدی بودم که مستقیم وارد مجلس شدم و ۵ کاندیدای دیگر بهخاطر نزدیکی آرا در دور دوم انتخابات مشخص شدند.
* در این دوره که توسط هیئتهای اجرایی رد شدم، دوستان به ما اصرار کردند که اعتراض کنم و من در روز آخر یک چیزی فقط نوشتم که حرفهای آنها را قبول ندارم، بعد به گوش ما رسید که مقام معظم رهبری در یک جلسهای گفتند چرا بنده رد صلاحیت شدهام.
* بههرحال با وجود بازتاب زیادی که این موضوع در رسانهها داشت، دفتر مقام معظم رهبری هیچ واکنشی به این روایتها نداشت و تکذیبیهای برای آن منتشر نشد. اینکه مقام معظم رهبری یک چنین بحثی را داشته باشند برای من جای بسی افتخار بود که حداقل در این مملکت کسی هست که در مقابل بیانصافیهایی که در حق افراد میشود سکوت نمیکند، این را هم بگویم که اگر چنین توصیه یا دستوری از سوی مقام معظم رهبری نبود، با شناختی که از برخیها در تبریز دارم، بعید میدانم که دستگاههای نظارتی استان من را تأیید میکردند.
* رهبر انقلاب از ابتدای انقلاب تاکنون در سخنرانیهای مختلفی که با اقشار مختلف مردم داشتند، بر مسئله مشارکت در انتخابات مدام تأکید داشتند. دولت و گروههای نظارتی و ارزیابی باید کاری کنند که مردم پای صندوقهای رأی بیایند، اگر اینطور نشد نشان میدهد که دستگاههای متولی نتوانستند انتظارات و منویات مقام معظم رهبری درباره انتخابات را محقق کنند.
* با این ردصلاحیتهایی که صورت گرفته است نتیجه این میشود که مردم به آن صورتی که رهبر انقلاب انتظار دارند پای صندوقها حاضر نمیشوند. متأسفانه عدم حضور مردم نیز در نهایت بهجای اینکه پای عوامل اجرایی انتخابات نوشته شود، همه متوجه رهبر انقلاب میشود، این یعنی منِ مجری بهجای اینکه کاری کنم که سیاستهای اعلامی رهبری عملیات شود، عکس آن عمل میکنم.
* من در جلسه اخیری که فعالان سیاسی مهمان رئیسجمهور بودند، به آقای رئیسی گفتم که اگر جای آنها بودم، سراغ چهرههای اثرگذار میرفتم و از آنها خواهش میکردم که در انتخابات ثبتنام کنند و بعد به شورای نگهبان هم توصیه میکردم که با رویکردی متفاوت بحث بررسی صلاحیتها را دنبال کند تا مشارکت در انتخابات بهشکل چشمگیری افزایش پیدا کند.
* آنچه امروز مهم است این است که دنیا نظارهگر است که ملت ایران پای صندوقهای رأی حضور پرشوری خواهند داشت یا نه، مثلاً اگر منِ ضدانقلاب وارد مجلس بشوم، تنهایی میخواهم چهکاری انجام بدهم، اصلاً بهفرض محال همه مجلس ضدانقلاب شدند، مگر بدون تأیید شورای نگهبان میتوانند مصوبهای داشته باشند که تبدیل به قانون شود. در نقطه مقابل اما آنچه امروز دنیا در حال نظاره کردن وضعیت ایران است تا ببیند مشارکت در انتخابات ایران چگونه است و آیا مردم به حضور در انتخابات اقبال نشان میدهند.
* از قدیم گفتند "گُل بیخار خداست."، مگر میشود آدمی را پیدا کنید که ایراد یا اشکالی نداشته باشد، اینکه ما به این شکل برخورد کنیم که حضور مردم پای صندوقهای رأی کاهش پیدا کند، قطعاً نتیجه خلاف منویات و سیاستهای مقام معظم رهبری رقم خواهد خورد.
*{ با اشاره به مقایسه ارای سرلیستهای لیست اصلاحطلبان در دو انتخابات سال ۹۴ و ۹۸}: الآن بسیاری از طیف اصلاحطلبان رد شدهاند؛ البته اینکه عملکرد دولت آقای روحانی در میزان اقبال به اصلاحطلبان اثرگذار بوده میتواند درست باشد و من این مسئله را رد نمیکنم ولی مسئله این است که شورای نگهبان همین افرادی را که شما میگویید مقبولیت اجتماعی هم ندارند، رد کرده است، قطعاً اگر همین افراد ردصلاحیتشده در صحنه انتخابات حاضر باشند میتوانند بهاندازه ۵ یا ۱۰ درصد در میزان مشارکت مردم در انتخابات اثرگذار باشند.
* ما بهجای اینکه دست به دست هم بدهیم و برای حل مشکلات کشور به یکدیگر کمک کنیم، مشغول درگیریهای سیاسی و خنثی کردن نیروهای هم هستیم. وقتی مردم به رفتارهای ما نگاه میکنند، از هر دو جناح دلسرد میشوند. مقام معظم رهبری چند سال پیش چشمانداز پیشرفت کشور در سال ۱۴۰۴ را تدوین کردند، الآن باید مسئولان کشور پاسخ بدهند که چهمیزان از اهداف این چشمانداز را توانستهاند محقق کنند. ما بهجای عملیاتی کردن چشمانداز پیشرفت کشور، به این فکر هستیم که خودمان و همطیفانمان در قدرت باشند. وقتی از اهداف چشمانداز پیشرفت کشور غافل شویم، خب، نتیجه این میشود که مردم تصور کنند مقصر کمکاریهای ما مسئولان، رهبری است. اگر سیاستهای ابلاغی رهبری اجرا میشد امروز بخش اعظم مشکلات کشور حلوفصل شده بود.
* بهجای اینکه مشکل من را حل کنند، من را مقابل کسی قرار میدهند که مشکلی با آن ندارم؛ حالا یک نفر نشسته میگوید "مدیران بد هستند."، خب، تو هم که مدیر نیستی، و کجا درس مدیریت خواندی؟ کجا یک بنگاه اقتصادی را اداره کردید؟ شما فقط میخواستید این را بردارید و جایش بنشینید؛ هرکس از چپ و راست اینجوری است و مدیر نیست و بعد ادعا میکند "من بهترم"! اینجاست که به کشور خیانت میشود.
*{ درباره ارائه لیست توسط اصلاحطلبان}: من معتقدم همانطور که مقام معظم رهبری گفتند باید تضارب آراء شکل بگیرد و رقابت باشد، باید اجازه بدهیم افراد وارد صحنه بشوند و مردم را پای صندوق بکشانیم، اینگونه رقابت معنی ندارد، رقابت واقعی یعنی آدمهای قدرتمند از هر جناحی حضور داشته باشند و بتوانند رقابت کنند. اصلاحات یک اصل است؛ چشماندازی که مقام معظم رهبری گفته نیازمند تغییر رفتار است و با این دستفرمان نمیتوان به آن چشمانداز رسید.
* در انتخابات دوره دهم، اصلاحطلبان با ما تشکیل جلسه دادند که ما را داخل لیست بگذارند یا خیر؛ من گفتم؛ شما ۳۸ گروه اصلاحطلب هستید، اگر معنی دو گروه شما از اصلاحات یکی بود هرچه شما بگویید، قبول دارم. اینکه من یک حرف بزنم و دیگری یک حرف بزند که نمیشود اصلاحات!
* مشکل این است که بهجای تفاهم در اصول اصلی، معلوم نیست چه میگوییم! اصلاحات خیلی روشن است؛ کاهش هزینه و اثربخشی کارآیی و کیفیت عدالت در اقتصاد، صنعت و...، یعنی کار ما براساس کیفیت و عدالت باشد، این جزو اصول دین ماست، این یعنی ما باید اصلاحات کنیم تا به عدالت برسیم، ما باید اصلاحات کنیم تا هزینه را کمتر کنیم و کیفیت و کارآیی را بیشتر کنیم، در اقتصاد، قضاوت، رسانه باید این را رعایت کرد، این مسئله چپ و راست ندارد، قبول کردم و قبول نکردم ندارد.
۲۱۹۲۱۵