بر اساس بیانیه گام دوم انقلاب به تحول نیاز داریم

صدا و سیما جمعه 13 بهمن 1402 - 22:46
اسدالله بادامچیان : مقام معظم رهبری در بیانیه گام دوم انقلاب ، موضوع تحول را مطرح کردند با توجه به اقتدار ایران نیاز به تحول داریم تا با بازنگری در برخی قوانین و برنامه ها ، مشکلات کشور از جمله اقتصادی ، قضایی و نظام اداریمان را حل کنیم.

بر اساس بیانیه گام دوم انقلاب به تحول نیاز داریم
به گزارش خبرگزاری صدا و سیما ؛ شبکه خبر در برنامه فی المجلس با اسدالله بادامچیان نماینده دوره دوم و هشتم مجلس شورای اسلامی در باره انتخابات پیش رو گفتگو کرده است.

سوال: در برنامه امشب با آقای اسدالله بادامچیان از قدیمی‌ترین یادگاری‌های انقلاب صحبت می‌کنیم که نماینده دوره دوم و هشتم مجلس شورای اسلامی بودند از اعضای فعال هیئت‌های مؤتلفه که فعالیتشان از دوران آقای بروجردی شروع می‌شود البته در هیئت‌های مؤتلفه از سال ۴۲ فعالیتشان را شروع کردند و در جریان انقلاب خیلی فعال بودند، خیلی از مسائلی که بعداً در مجلس باب شد و عادی شد که آن زمان ترسناک بود مسائلی مانند رانت خواری و تهدید و تطمیع و تمام چیز‌هایی که ممکن است در موقعیت مجلس برای یک نماینده پیش بیاید.

 بادامچیان: درود می‌فرستیم به روح بلند همه شهدا، امام شهدا همه خوبانی که برای این انقلاب کار کردند و امروز ایران اسلامی ما را از آن کشور حقیر و وابسته سال ۵۷ به یک کشور مقتدر و قوی رساندند برای همه کسانی که خطا و اشتباه کردند طلب مغفرت الهی را داریم، بالاخره در یک انقلاب، در یک جریان انقلابی، آن هم مردمی و انقلابی با این وسعت که تنها در محدوده کشور نیست در محدوده منطقه و جهانی است، خطا، اشتباه و گناه همه اینها هم وجود دارد و همه این ۱۱ دوره‌ای که ما مجلس داشتیم و همه دولت‌هایی که از آقای بازرگان تا آخرین دولت جناب آقای رئیسی همه کوشش کردند و خدمت کردند و اگر ایران به این جا رسید، اگر نگاهمان نگاهی مثبت باشد مثبت‌ها را می‌بینیم به قول من با نگاه مثبت نگری، خار هم زیبا است.

 سوال: شما مجلس‌های پیش از انقلاب را هم دیده بودید و در جلسات مجلس شرکت می‌کردید؟
 بادامچیان: بله دیده بودم، اما مجلس آزاد نبود و نمی‌شد تماشاچی برود، اگر بخواهیم بحث کنیم مسئله ما در ایران، مسئله سالیان دراز حرکت مردمی است گاهی بعضی‌ها تحت تاثیر فرهنگ غرب و غرب زدگی خیال می‌کنند که انتخابات و آزادی و حکومت مردمی از غرب به ایران آمده است، این طور نیست مخصوصاً اگر امسال این سه کتابی که نوشتم راجع به واقعیت‌های تمدن یونان و اسکندر و نقد کتاب افلاطون، ما در ایران باستان می‌بینیم مردم ما در مقابل ستم ضحاک قیام کردند رهبر این قیام یک فرد نظامی نیست، کاوه آهنگر است از توده مردم است جالب است که ضحاک را هم نمی‌کشند و زندانی اش می‌کنند و بعد انتخابش هم نمی‌آید افراد پیروز حاکم بشوند، می‌گردند فریدون فرخ را انتخاب می‌کنند که به قول فردوسی «ز مشک و ز عنبر سرشته نبود به داد و دهش داد آن نیکویی تو داد و دهش کن فریدون تویی» یا در هگمتانه می‌بینیم مردم جمع می‌شوند سرسلسله ماد را انتخاب می‌کنند و بعد او انحصار‌ها را می‌بندد و بعد هم سلسله ماد تشکیل می‌شود و حکومت از آن حالت مردمی تبدیل به حکومت موروثی و شاهنشاهی می‌شود. بعد از آن ملاحظه می‌کنید که کوروش باز از میان مردم برمی‌خیزد و به حکومت می‌رسد و بعد بردیای دروغین سر کار می‌آید بعد داریوش با گروه هفت نفره مردمش می‌آید او را از کار برکنار می‌کند و با رای آنها خیلی جالب است که شاید برای دوستانی که فکر می‌کنند حکومت دموکراسی از یونان آمده است من در کتاب مبانی روش تحلیل سیاسی هم نوشتم آقای هرودوت که یونانی است ایرانی نیست می‌گوید روز پنجم یا هشتم دار و دسته آقای داریوش دور هم جمع شدند که نوع حکومتشان را مشخص کنند بعد می‌گوید که آقای هوتانه گفت مشکل ما تا الان این بوده که یک نفر را پادشاه کرده‌ایم یکی خوب است مانند کوروش، یکی هم می‌شود مثل کمبوجیه بد می‌شود،  یکی هم مثل آقای گئومات می‌آید غصب می‌کند پس بهتر است که ما این روش را کنار بگذاریم و حکومت را به مردم واگذار کنیم و بعد یک شعار بسیار ناب می‌دهد، می‌گوید، زیرا همه چیز از آن مردم و برای مردم است.

 سوال: گذشته از این که اصل آن برای ما بوده یا از یونانی‌ها، اصلاً شما به دموکراسی اعتقاد دارید؟ یعنی این که هر آدمی یک رای داشته باشد و حق رای برابر داشته باشند، من فکر می‌کنم می‌شود درباره نظام‌هایی فکر کرد که کسانی که رای می‌دهند حداقل مثلا سربازی رفته باشند، یک علاقه یا احساس مسئولیت داشته باشند.
 بادامچیان: چرا محدود کنیم؟

 سوال: برای این که یک احساس مسئولیتی نسبت به مملکت خودشان نشان داده باشند.
 بادامچیان: چرا محدود کنیم؟ اگر مردم هستند اتفاقاً یکی از مشکلات ما در این سال‌ها سر نظام مردم سالاری است بین دموکراسی و مردم سالاری، اگر مسئله مردم سالاری به معنای دموکراسی غرب باشد نه، این غلط است ما اصلاً دموکراسی غرب را وقتی شما ترجمه کنید و نمونه عملی اش را ببینید، می‌بینید دموکراسی غرب مثلاً در آمریکا فریبی بیش نیست، در انگلستان فریبی بیش نیست. ما در رابطه با مسئله اشکانیان، نخبگان کشور را دعوت می‌کنند مجلس مهستان تشکیل می‌دهند، پادشاه جدید را آنها انتخاب می‌کنند، در اسلام هم همین طور است یعنی وقتی که پیامبر و مهاجرین به یاری پیامبر می‌آیند در مکه با هم قرار می‌گذارند و بعد برمی‌گردند پیامبر با یاری مهاجران و انصار حکومت مدینه را تشکیل می‌دهند، مسئله بعد دو مرتبه اگر علی علیه السلام کنار می‌آید و مردم همراهی اش نمی‌کنند به زور نمی‌آید حاکم بشود، ۲۵ سال بعد همه مردم به استقبالش می‌روند و بعد می‌آید حاکم می‌شود و در چهار سال و نیم حکومتشان که بیش از ۶۰ درصد جهان را اداره کرده است آن چنان علی علیه السلام حکومت می‌کند که محبوب همه می‌شود.

سوال: شما فکر می‌کنید که واقعاً بهترین شکل حکومت را ما در قانون اساسی و مخصوصاً اصلاح قانون اساسی درست کردیم؟ یعنی آیا بهتر نبود که نخست وزیر را حفظ می‌کردیم حالا با اسم رئیس جمهور، یعنی جمهوری پارلمانی را جایگزین می‌کردیم برای این که این حالت دو محوره بودن یعنی یک رئیس جمهور که رئیس امور اجرایی است با رای مستقیم مردم انتخاب می‌شود، یک رهبر داریم که با رای مجلس خبرگان انتخاب می‌شود، دو مرحله‌ای انتخاب می‌شود و موقعیت کلی تجربه تاریخی این چند دوره هم نشان داده که رئیس جمهور همیشه کم و بیش احساس می‌کند که چون آراء مردمی دارد باید بالاخره کاری کند که در مقابل رهبری عملاً قرار می‌گیرد تا این دوره، تا دوره آقای رئیسی این تجربه تقریباً همیشه به طور دائم تکرار شده است.
 بادامچیان: به این صورت نیست، یکی این که الان نظام ما از نظر نوع نظام، برترین است و علت آن روشن است می‌گوید شما می‌خواهید انتخاب کنید، در راس، کسی را بگذار که فقیه باشد یعنی به حقوق آگاه باشد، مردمی باشد به مردم محبت داشته باشد، ولی باشد، رئیس نباشد، ولی باشد و عادل باشد. ببینید چقدر زیبا، چه کسی انتخابش کند؟ توده مردم که تشخیص حقوقدان و فقیه را مشکل بتوانند بدهند، ممکن است احساسات مردمی چون این یک امر تخصصی است اگر فقط بخواهیم بگوییم متخصصان انتخاب کنند مردمی نمی‌شود، شما اگر بخواهید بهترین پزشک را انتخاب کنید می‌توانید به مردم بسپارید؟ خیر مجبور هستید پزشکان را جمع کنید، پزشکان انتخاب کنند. حالا میگویند اگر خواستید این پزشکان را جمع کنید، مردم انتخابشان کنند.
 

سوال: چرا در مورد رئیس جمهور هم این کار را نکنیم؟
 بادامچیان: این را حل کنیم پس راس حکومت می‌شود مردم خبرگان را انتخاب کنند، اینها هم، چون می‌خواهند تخصص را بررسی کنند، فقاهت، عدالت و اینها را بررسی کنند پس این می‌شود راس، حالا مسئله دومی را می‌خواهیم انتخاب کنیم مدیریت را، الان ما سه دستگاه مدیریتی داریم قوه قضاییه، قوه مقننه و قوه مجریه. حالا رئیس اینها را چگونه انتخاب کنیم؟ تا الان قوه مجریه را بر اساس رای عمومی مردم انتخاب کردیم، قوه قضاییه را بر اساس نظر ولی امر انتخاب می‌کنیم، چون تمام قوه قضاییه دنیا همه غیر مستقل هستند به خاطر این که وزیر دادگستری اداره می‌کند، وزیر دادگستری هم وزیر قوه مجریه است یا رئیس جمهور یا پادشاه یا نخست وزیر انتخاب می‌کند، پس استقلال ندارد، چون منتخب قوه مجریه است، اما در ایران است که قوه قضاییه مستقل است، چون ولی امر انتخاب می‌کند. مسئله قوه مقننه را مردم انتخاب نمی‌کنند مردم دو مرحله‌ای انتخاب می‌کنند مردم نمایندگان را انتخاب می‌کنند و نمایندگان رئیس مجلس را انتخاب می‌کنند حالا این را می‌شود تغییر داد؟ بله می‌شود تغییر داد، پیشنهاد بدهید تغییر دهید. یعنی یکی از چیز‌هایی که من الان در گام دوم انقلاب که بحث تحول را آقا فرمودند و بر اساس بیانیه گام دوم ما یک تحول لازم داریم، تحول را در این لازم داریم که در این چند سال رسیدگی کردیم، دیدیم تجربه آموختیم، ایران هم مقتدر شده ۲۰ سال آینده هم دنیا یک چیز دیگر است، پس ما حتماً نیاز به یک تحول داریم.
 در برنامه صف اول از من پرسیدند تحول در چه؟ گفتم در قانون اساسی، خیلی‌ها کف زدند خیال کردند من هم مثل بعضی‌ها می‌گویم قانون اساسی تحول پیدا کند غرب زده شود، گفتم نه قانون اساسی بر مبنای نظر ولی فقیه، چون طبق قانون اساسی ما ولی امر است که می‌تواند و تحول در قوه قضاییه، این ساختار قضایی ما ساختار غربی است تشریفات است هر کسی هم راس آن باشد از بهشتی تا آقای محسنی اژه‌ای نمی‌تواند اداره‌اش کند حتماً باید تحول ایجاد کنیم من خودم ۱۰ سال در قوه قضائیه معاون اول سیاسی و مشاور امور اجتماعی بودم، حقوقم نگرفتم، کارمند هم نیستم، وابسته ام نیستم، قاضی هم نشدم از این کار‌ها هم نکردم. من به قوه قضاییه وابسته نیستم آزاد هستم به همین علت معتقد هستم قوه قضاییه باید کاملاً ساختارش عوض شود.
 

سوال: بر چه اساس؟
 بادامچیان: طرحش را داریم طرحش جدا است طرحش این است که مرحله اول شاکی و متشاکی در اسلام سراغ قاضی می‌روند، در نظام غربی بسته به این است، چون دادسرا می‌روند بین ۱۵ تا ۲۲ خان باید بگذرانند، این بنده خدا‌هایی که گیر قوه قضاییه می‌افتند حتی خود رئیس قوه قضاییه باید در ایران ۲۲ خان طی کند خیلی سخت است بنابراین این هم باید عوض شود و مجلس هم باید عوض شود. این تحولی که داریم می‌گوییم نه تحول عقب گرایی است، نه، تجربه آموختیم ممکن است ۵۰ سال دیگر ما نوع نظاممان را عوض کنیم، چه اشکالی دارد چرا محدود می‌کنیم و خیال می‌کنیم، بله یک چیزی اصل لایتغیر است که آن اسلام ما است در غرب هم نوشته در فرانسه هم نوشته که اصول لائیک لایتغیر است و نمی‌شود خدایی کسی بیاید کار کند. پس بنابراین من به آن اصل کار ندارم آن اصل برای یک ملت است، اما مهم قضیه این جا است، آیا این نظام باید همینطور بماند؟ چرا تکامل نبخشیم؟ اصلاً نظام خلقت و نظام هستی نظام تکامل است، بنابراین می‌شود عوض کرد و هیچ مشکلی هم نداریم با قدرت هم بگوییم من که خودم دو دوره از مجلس را گذراندم از نزدیک و بعد هم غیر از دو دوره، من از مجلس اول در حزب جمهوری اسلامی، مسئول انتخابات بودم و بعد هم در موتلفه هم همان موقع مسئول بودم و تا الان هم که است الان مسئول انتخابات هستم، لذا در انتخابات اخیر بحث ما مجلس تحول و تکامل است، معتقد هستیم که مجلس دوازدهم باید مجلس تحول و تکامل باشد این کجا خلاء بوده که از این خلاء استفاده شده است؟ نماینده‌ها ماشین شاسی بلند برای مناطق کوهستانی لازم دارند در کردستان کسی که نماینده است حتماً، چون می‌خواهد در کوه‌ها برود ماشین شاسی بلند می‌خواهد، اما نماینده قم نیازی به شاسی بلند ندارد. خیلی خوب بر اساس نیاز بگیرد تازه این ماشین نه برای این باشد که مثلا بخرد ۳۵۰ میلیون و بفروشد ۲ میلیارد این هم غلط است بنابراین ما نیاز به یک تحول جدی داریم و به این نظام هم می‌توانیم یک تحول جدی ببخشیم.

 سوال: بحرانی‌ترین روز مجلس دوم کی بود؟ حتماً بیشتر از یک روز بحرانی داشتید؟ روزی که مجلس را می‌خواستند بمباران کنند.
 بادامچیان: تا تعریف بحران را به چه بگیریم، اگر در درون مجلس می‌گویید، در درون مجلس ما بحران به آن معنا نداشته‌ایم اختلافات و درگیری‌ها را داشتیم. ببینید چرا اختلاف داریم؟ برای این که نظام ما مردمی است وقتی مردم می‌خواهند بیایند، یک دوره می‌شود مجلس اول، یک دوره می‌شود مجلس دوم، یک دوره می‌شود مجلس سوم و همینطور، این کار مردم است در درون این مجلس همه یکسان هستند؟ نه هیچ مجلسی نداشتیم که یکدست باشد در تمام این مجالس افراد مختلف بودند. نظام مردمی ما نظام مردمی خوبی است، اگر نظام مردمی ما اگر تقلید از دموکراسی غرب باشد به درد ما نمی‌خورد. دموکراسی غرب برای غربی‌ها خوب است، چون ما اسلام داریم، چون تمدن ایرانی را داریم، ما اهریمن ستیزی و اهورا پرستی را داریم، ما پندار نیک، گفتار نیک را داریم، کدبانوی ما در ایران، با بانویی که در غرب بوده فرق دارد همین الان زن ایرانی با زن غربی چقدر متفاوت است حالا ولو مسلمان نباشد من هیچ کار ندارم، بنابراین دو فرهنگ است، دو نظام است، دو دین است، کسی می‌گوید من لائیک هستم کسی می‌گوید نه، پس آن دموکراسی لائیک به درد ما نمی‌خورد، مردم سالاری که برتر از آن دموکراسی است به درد ما می‌خورد. از آن طرف ما سابقه طولانی مردمی بودن را داریم بنا به اقتضای هر زمان، الان در اقتضای این دوره انقلاب، مردم آمدند انقلاب کردند ۹۸ درصد و خورده‌ای رای دادند بعد از ۸ سال هم امام بازنگری داده است، الان هم بعد از سی و خورده‌ای سال دو مرتبه بازنگری کنیم، چه اشکالی دارد خیلی هم خوب است؛ بنابراین بیاییم ملاحظه کنیم نقاط مثبت گذشته‌مان ببینیم چه چیز‌هایی است، نقاط مثبت فعلی مان را هم دنبال کنیم رفع نقایص و خلاء‌ها را بکنیم و همدیگر را متهم نکنیم. وقتی حاج قاسم سلیمانی شهید می‌شود زن، مرد، جوان همه جور می‌آیند پس این ملت یک حالت خاص دارد، ما هم بیایم این کار را بکنیم ما بیاییم مردمگرا باشیم مردم را جذب کنیم؛ لذا من در طول عمرم شما می‌بینید بحث‌های فنی، علمی و نقد و اینها را داشته‌ام هیچ وقت با اصلاح طلبان دعوا نکرده‌ام هیچ وقت با آن آقایان دعوا نکرده‌ام، در همین مجلس کار‌های خلافی کردند.
 جالب است در انتخابات مجلس سوم آقایان رای من و رای آقای عسگر اولادی را جابجا کردند، نه من حرف زدم نه عسگر اولادی، خیلی جالب است. انتخابات مجلس چهارم در بازشماری آقای امامی کاشانی هستند الحمدالله، آقای عسگر اولادی را خواستند گفتند راست قضیه این است که در بازشماری، رای شما و آقای بادامچیان رفته بالا، دوزدوزانی خدا بیامرزتش آن یکی آمده پایین ولی این اختیار پای شما است اگر این کار را بکنیم متهم می‌شویم می‌گویند، چون ما به شما و آقای بادامچیان خیلی علاقه‌مند هستیم آمدیم این کار را کردیم، شما اجازه می‌دهید، شورای نگهبان یعنی این قدر زیباست که حد ندارد و من برای همین هم می‌گویم آقای عسگر اولادی گفت در این انقلاب در این قانون، شورای نگهبان فصل الخطاب است هرچه شما اعلام کنید نه من و نه آقای بادامچیان اصلاً کاری به این کار‌ها نداریم و همان را قبول داریم. اعلام کردند من برای اولین بار است دارم برای شما باز می‌کنم، فردش را هم می‌گویم ما دقیقاً گفتیم گذشتیم من گفتم آقای دوز دوزانی با من زندان بوده، رفیق بوده، افکارش چپ است، اما آدم خوبی است. چه می‌شود، خیال می‌کند مثلاً حالا آسمان به زمین می‌آید؟ خوب وقتی شما می‌خواهید به مجلس بروید انواع و اقسام نیرو‌ها است یعنی در مجلس همه کسانی که افراد معرفی می‌کنند که یکسان نیستند در انتخابات دور اول منافقین که به قانون اساسی رای نداده بودند آمدند اعلام نامزد کردند.

منافقین که به قانون اساسی رای نداده بودند، آمدند قشنگ اعلام نامزدی کردند، حزب توده بله من کاستش را دارم توی اسنادم، نوشته به نامزد‌های حزب توده رای بدهید خانم رقیه دانشگر، تا در مجلس خط امام را پیاده کنیم، لیبرال‌ها همین جور آن یکی همین جور، بعد اینها با هم رای دادند، دیدند نمی‌شود با هم دادند با هم یک فهرست مشترک دادند که بعد بیایند توی مجلس، بعد دیدند این هم نشد، رفتند سراغ بنی صدر، آن وقت ما یک جلسه ائتلاف بزرگ را که انجام دادیم، در روحانیت، مشکل بزرگ پیش آمد که آقایان نظر پیدا کردند برای اینکه بنی صدر را نامزد کنند، از نامزدی بنی صدر حمایت کنند، در حزب ما مخالف بودیم، قرار شد که چیز را انجام بدهیم، آقای حبیبی، حتی حبیبی قرار نبود باشد، فارسی باشد که ایراد به شناسنامه اش گرفتند، آن خودش خاطرات ویژه است که من گفتم آنها را  منتها فکر کنم هنوز خاطراتم را ننوشتند یعنی پخش نکردند، اما گفتم خیلی، و این نکته قابل توجهی است.
سوال: جلال فارسی جزو هیئت‌های موتلفه بود؟
بادامچیان: بله، جزو موتلفه بود و جزو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی بود، بعد از این که اینها آن بازی‌ها را در آوردند، کی این بازی‌ها را در آورد؟ تهرانی ، او انجام داد، آدم داغ هشت آتیشه حالا رفته بود آنجا ضد فارسی با آقای خامنه‌ای هم رقابت داشت، از این طرف مثلا لیبرال‌ها کی بودند، نهضت آزادی، جبهه ملی، اینها هم خب، ولی از وقتی انتخابات مردمی شد همه گروه‌های گوناگون مایلند بیایند انجام بشود، من تو کتاب شناخت انقلاب اسلامی و ریشه آن که دانشگاه آزاد چاپ کرده، نوشتم تا قبل از پیروزی یک انقلاب، این گروه‌های مبارز همه با هم یکی اند، ما قبل از پیروزی انقلاب حزب توده و ما و همه با شاه می‌جنگیدیم دیگر با چند تا سلیقه، به محض این که انقلاب پیروز می‌شود و مانع اصلی که شاه است برداشته می‌شود، هر یک از اینها می‌خواهد خودش حاکم بشود، نهضت آزادی می‌خواهد خودش حاکم باشد، جبهه ملی می‌خواهد ملی گرایی حاکم باشد، کمونیست‌ها می‌خواهند حاکم باشند، حزب توده می‌خواهد حزب توده حاکم باشد، چون این‌ها با هم متفاوتند، آقایان منافقین می‌خواهند خودشان باشند، اینها که تو زندان به ما می‌گفتند که نمی‌دانم ما توی آستین مان صد تا خمینی داریم و علیه آقا حرف بد می‌زدند تو زندان اوین سال ۵۳ و ۵۴ و ۵۵ که من آن جا بودم، همین‌ها وقتی دیدند به قولی، تو خاطرات آقای منتظری نوشته که اینها آمدند گفتند شما به آقای خمینی بگویید که با ما همراه بشود، ما، چون قوی‌ترین گروهیم، حالا که انقلاب دارد به پیروزی می‌رسد به قدرت آقای خمینی است، آمده با آقای خمینی بسازد، همین آدمی که ضد آقای خمینی است، همین آدمی که به قانون اساسی رای نمی‌دهد بعد می‌خواهد بشود رئیس جمهور، این است، حالا تو این گیرودار‌ها و این قضایا در انتخابات دور اول ما یک مرتبه بنی صدر آمد، بنی صدر هم رفت کنار، جامعه روحانیت ما را دعوت کردند به جامعه روحانیت، حزب همین آقای بهشتی من را فرستاد، شبانه روز کار کردیم، مجلس اول به جای این که در اختیار بنی صدر و این دارو دسته در بیاید، افتاد دست حزب جمهوری اسلامی که آغازش شکست آن گروه بود، بعد ان‌ها ، توهین کردند، بعد که آمدیم دیگر رسیدیم توی وسط قضایا و عدم کفایت بنی صدر، آثارش شهداست که.

سوال: انفجار ۸ شهریور را شما چه نظری راجع به آن دارید؟
بادامچیان: منافقین منفجر کردند آنها دیدند که همه چیز در ایران نظم یافت...

سوال: حرکت‌هایی هستند که به نظر شما هنوز دستگیر نشدند و داخل خود حکومت هم بودند؟
بادامچیان: من اطلاع لازم را ندارم، ولی من می‌فهمم که آن روز وقتی که دیدند که استکبار دید که رئیس مجلس آقای هاشمی است و اختیار مجلس هم دست حزب است، سریع سپاه تشکیل شده، رئیس جمهور آقای رجایی است، نخست وزیر باهنر است، رئیس قوه قضائیه آقای بهشتی است و کار مملکت شکل گرفته و دارد می‌رود جلو، دیگر تصمیم گرفتند که دیگر منفجر کنند، هفت تا از مهره‌های اصلی که نفوذ داده بودند مثل کشوری و کلاهی اینها را هم بسوزانند، برای اینکه اصل مساله برایشان خیلی مهم بود، بعد شما ملاحظه می‌کنید که کار به اینجا رسید که این انفجار‌ها رخ داد، منتها آن‌ها تصور کردند که با این انفجار‌ها انقلاب را از بین می‌برند، ولی برخلاف نظر آنها شهادت تزریق خون به پیکره یک انقلاب است.

سوال: بالاخره نفرمودید که مجلس هشتم چه تفاوت اساسی داشت؟
بادامچیان: ما در مجلس اول افرادی را گذاشتیم که در شورای مرکزی حزب داشتیم بررسی می‌کردیم که بتوانند قانون‌های مربوط به زیرسند بالادستی قانون اساسی را تنظیم کنند و در آن مجلس ما تقریبا زیربنای قانون اساسی را ساختیم، مجلس دوم تکمیلی اینها را انجام دادیم و لذا من که مجلس اول نرفتم مجلس، در مجلس دوم گفتند حتما باید بروید، شاید برای شما جالب باشد که ما مثلا در این جا نوشتم این یکی از آن دفترچه هاست، این دفترچه‌ها را هم خودمان با آن شرکت تماشا ، روی جلد این دفترچه‌ها را در بهار آزادی جای شهدا خالی، آن وقت این را می‌دادیم به این به اصطلاح دفترچه چاپ کن‌ها که از ما این‌ها را دانه‌ای مثلا دو تومان می‌خریدند.

سوال: چندتا ازاین دفتر خاطرات دارید؟
بادامچیان: خیلی؟

سوال: چندتا یعنی مثلا؟
بادامچیان: تا الانش هم هست. 

سوال: یعنی درواقع دفترچه خاطرات روزانه است؟
بادامچیان: بله، جالب است برای شما؟

سوال: بله، بیشتر از مثلا ۵۰ تا دفتر است؟
بادامچیان: بله دیگر، بیشتر است، شاید بالای ۱۰۰ و خرده‌ای دفتر باشد.

سوال: اینها را تنظیم می‌کنید و به عنوان خاطرات منتشر می‌کنید؟
بادامچیان: اگر روزی فرصت کنم آره.

سوال: تا الان چیزی از اینها منتشر شده؟
بادامچیان: از اینها نه، هیچی، اصلا خاطراتم را هنوز چاپ نکردم.

سوال: آن کتابی که گفتید چاپ شده؟
بادامچیان: مرکز اسناد انقلاب اسلامی تقریبا پیاده شده اش را دارد تا سال ۵۷، هیچ یادم نمی‌رود، ما روزی فیضیه قم بودیم، خدمت امام مراقبت کردیم، من خودم مسئول گروه دم در خانه امام تو کوچه یخچال بودم، آنجا هم قرارمان این بود که اگر هر کسی شلوغ کرد بکشیمش زیر در جمعیت ببریمش بیرون نگذاریم تو خانه امام شلوغ کند، همانجایی که من ایستاده بودم یکی گفتش که برای سلامتی امام زمان صلوات بفرست، بچه‌ها کشیدندش زیر یکی از آن ور گفتش که ساواکی بودند، گفتش که این که کاری نکرده، او را هم کشیدند پایین از زیر بردند بیرون، دیدند نمی‌شود خدا بیامرزد، خلخالی هم آنجا آمد آقای مروارید منبر بود، گفتش که حضرت آیت الله گفتند که اگر شلوغ کنید می‌روم من فیضه، بعد پاسخ دادند نمی‌شود، ول کردند، خب از فیضیه که آنجا مثلا خدمت امام بودیم، بعد از ظهرش امام به آقای گلپایگانی گفت شما نرو آنجا، آقای گلپایگانی گفت که من قول دادم و مردم را گفتم صحبت کردم و نمی‌شود نروم، بعد از ظهر آقای عسگری گفت که بیایید برویم فیضیه، گفتم من نمی‌آیم، گفت چرا؟ گفتم شما هم نروید، گفت چرا نرویم؟ گفتم که ما‌ها کارگردانیم، برویم آنجا کشته می‌شویم به چی؟ بعد هم آنجا محیط بسته است، در‌ها را می‌بندند می‌زنند، آقای عراقی گفت من نمی‌توانم نروم، امام گفتند به من نرو و برو آقای گلپایگانی را مراقبت کن، گفت ماموری برو، ولی من نمی‌آیم، آقای عسگری گوش نداد و رفت، با آقای سعید محمدی خدا بیامرزدش، بعد اینها بیرون مدرسه دو ردیف کماندو گذاشته با چوب‌های دستی بلند، بعد که زدند در را باز کردند که بروند، عسگراولادی آمد با چوب زدنش، من که داشتم بر می‌گشتم که بیایم تهران برای گزارش، دیدم که طلبه‌ها را از پشت بام انداختند تو رودخانه، این ور رودخانه بودم، بعد که شب برنامه مجلس داشتیم صبح فرستادیم آقای پهلوی امام آقای عسگراولادی هم تمام این بدنش سیاه شده بود، گفتم نوش جانت، من به شما نگفتم نرو ، صبح رفت خدمت امام، به امام گفت که ما آماده ایم که برای سوم فیضیه مراسم تو تهران بگیریم، امام فرمودند الان مصلحت نیست، الان شاه در قم ناکام مانده و در نتیجه الان وحشی است، ممکن است شما مجلس بگیرید در تهران، یک شیطنت ویژه انجام بدهند که الان مردم تحملش را ندارند، شما بروید کار تبلیغی بکنید، آمدیم تا چهلم فیضیه کار تبلیغی کردیم، نزدیک چهلم گفتیم امام مراسم بگیریم؟ فرمودند که مراسم بگیرید، از جای کوچک شروع کنید و هرجا رژیم آمد برخورد کند، تمامش کنید، آن وقت جالب است که ما وقتی اولین مراسممان را توی گذر باشی گرفتیم، یک مسجدی است آنجا که خیلی کوچک، روحانی بسیار خوبی داشت، این به جای این که ساواک در را ببندد، خودش در را بست، بعد فرار کرد رفت کرج، که بگوید که اصلا ما نبودیم، ما هم رسیدیم شب پشت در، دیدیم در بسته است، ایستادیم آنجا الله اکبر گفتیم و نماز خواندیم، شهید اسلامی قرآن خواند، بعد شب تو مسجد آقای حق شناس امیرالدوله شب در مسجد آقای رضا غروی، شب بعدش در مسجد میدان قیام مسجد حاج ابوالفتح آنجا درگیری می‌خواست شروع بشود دیگر تمام کردیم، یعنی امام تحمل مردم را نگاه می‌کرد، اصلا امامت یعنی رهبری از درون مردم، با مردم، هم پای مردم به زبان مردم، در حد تحمل مردم، پس ما نظام انتخاباتی مان نظام مردم سالاری اسلامی و نظام خوبی است، اما این که آیا باید کاملش نکنیم، نه چرا؟ حتما هم باید یک تحول جدید ایجاد کنیم، بازنگری هم بکنیم و این مشکلات اقتصادی را، مشکلات اصلاح نظام اداریمان را، مشکلات قضایی مان را، رضایت مردم را به دست بیاوریم و این بعد از گذشت گام اول در گام دوم باید که تمدن نوین اسلامی، دولت کریمه اسلامی، و جامعه نمونه مردمی و لذا آقا می‌فهمید، آقا می‌فرمایند که ما نیمه اسلامی کردیم هنوز، آن اسلامی که همه چیزش باشد بله، البته من به شما بگویم یک وقت ما خیال می‌کنیم که این جا بهشت می‌شود؟ نه بهشت است که محل گناه و طغیان نیست، امام همین انسانی که خدا آفریده وقتی همه نیازهایش را شما برطرف کنید، حتما طغیان می‌کند، وقتی خودش را بی نیاز می‌بیند، یواش یواش ما یکی، خدا یکی، درست است؟ بنی صدر می‌گفت من ۵۹ درصد بین مردم موقعیت دارم، امام ۴۹ درصد، جدی می‌گویم، جایش مشخص است، سندش هم وجود دارد، بعضی از این طرح هایمان را اگر گوش می‌دادند ... من وقتی مجلس هشتم بودم ناظر بر مجلس و خزانه جواهرات ایران بودم و براندوخته اسکناس، اندوخته اسکناس را ما روزی که انقلاب پیروز شد، اسکناس ما را انگلیسی‌ها چاپ می‌کردند، حتی کلیشه اش، حتی کاغذش، ما با یک برادری به نام کاشی که آنجا درس خوانده بود آمدیم، در حزب جمهوری اسلامی این را آوردیم و کلیشه‌های اسکناس را چاپ کردیم و با مرحوم آقا نوربخش همراهی کردیم چاپ کردند، بعد به تدریج کاغذش را چاپ کردیم، بعد این نخ ویژه اش را چاپ کردند دوستان و مساله فقط رنگش مانده بود، و همه چیزش جالب شد و من در بعد از این که از مجلس آمدم و دیگر مجلس نهم نداشتم، آمدم کل این خدماتی که در انقلاب اسلامی در مساله چاپ اسکناس پیدا کرده بودیم، این‌ها را توی موزه امام رضا (ع) در آنجا در یک قفسه مفصل گذاشتیم با جناب آقای احمدی دبیرکل بانک مرکزی و آنجا افتتاح شد، خیلی چیز حتی مثلا مطلس، یعنی این جایی که سکه می‌زنند، آن را به آن می‌گویند مطلس این را هم در انگلستان آماده می‌کردند، من که آمدم آنجا با مس سرچشمه قرارداد بستم و آنها مطلس را درست کردند و دیگر ما نیاز به خارج نداریم.

سوال: برای ضرب سکه طلا؟
بادامچیان: برای ضرب سکه‌های همه چیز، نقره، طلا، سکه‌های هادی ۵۰۰ تومانی، ۵ هزار تومانی و اینها که انجام شد، همه اینها از خدمات بسیار ارزشمند بود از آن بالاتر مساله حفظ جواهر سلطنتی و این چیز‌ها بود، یکی تخت نادری بود، جبه امیرکبیر بود، جبه‌های ناصرالدین شاه بود، همه اینها را بازسازی کردیم و مهم ترین، این کره جغرافیایی است، کره جغرافیایی یک چیز کره‌ای است که در ناصرالدین شاه درست کردند، از نظر هنری بسیار چیز عالی است، ۲۸ هزار تقریبا قطعه جواهر دارد، که بعضی از جواهراتش اینها مهر اکبرشاه که اکبرشاه گورکانی هند است، که با خط فارسی خیلی زیباست، نادر این‌ها را از ما غرامت گرفته و آورده، چون می‌خواسته به ایران حمله کند و بعد یا مال اورنگ زیب است، که خود این‌ها که زمرد است با توجه به این که با خط فارسی است، یک میراث فرهنگی بسیار زیباست و یک قیمت تاریخی عجیب دارد، روی کره، کشور‌های آن روز را نشان داده، روسیه است، ایران است که با الماس همه را چیده؟.

سوال: خشکی‌ها با یاقوت چیده شده؟
بادامچیان: یاقوت است، نه روسیه با یاقوت، دریا‌ها با زمرد، و چیز بسیار زیباییست که بعد هم کتابش را دادیم چاپ کردند و یکی از خدمات بسیار ارزشمند من در تاریخ و ایران است.

سوال: از انتشارات بانک مرکزی است؟
بادامچیان: بانک مرکزی است با کمک همین کمکی که ما کردیم.

سوال: شما یعنی تمام جواهرات را فهرست کردید؟
بادامچیان: همه جواهرات فهرست هست.

سوال: قبل از آن فهرست نبود؟
بادامچیان: منتها به صورت کتاب نبود، که به کسی بدهند و نگهدارنده باشد، این را خب البته این محدود است برای آستان قدس فرستادیم، برای مقام معظم رهبری فرستادیم، برای خزانه جواهرات است، این با توجه به کاری که یک تاریخ جدی از همه این جواهرات و چیز‌ها و اینها انجام دادیم، کره که هم ارزش تاریخی دارد، هم ارزش استناد جغرافیایی دارد، هم ارزش جواهرات و اینها دارد، هم ارزش هنری دارد، هم ارزش میراث فرهنگی دارد به بهترین نحو حفظ شد و یکی از خدمات بسیار ارزشمند من در مجلس هشتم بوده.
این کتاب هم احتمالا الان نایاب شده، از انتشارات بانک مرکزی است.در بانک مرکزی است، چون قیمتش خیلی گران است دیگر.

سوال: الان که احتمالا نایاب شده، اگر دوباره چاپ کنند احتمالا قیمتش هم بالا می‌رود و حالا اگر کسانی که علاقه مندند به موضوع‌های سلطنتی و مخصوصا موزه جواهر، باید بروند بانک مرکزی فشار بیاورند که یک بار دیگر چاپ کند، می‌خواهم یک سوال خصوصی بپرسم، چند تا بچه دارید؟
بادامچیان: پنج تا دختر یک پسر.

سوال: بزرگه چندسالشه؟
بادامچیان: بزرگه سال ۱۳۵۰ به دنیا آمده.

سوال: یعنی الان ۵۲ سالشه.
بادامچیان: بله.

سوال: پسره یا دختر؟
بادامچیان: دختر است.

سوال: الان چکار می‌کند؟

بادامچیان: خانه دار است.

سوال: چندتا نوه دارید؟
بادامچیان: حدودا دو تا نتیجه را کم کن، تقریبا هشت تا یا نه تا.

سوال: دو تا نتیجه دارید و هشت نه تا نوه؟
بادامچیان: بله.

سوال: نتیجه‌ها چندسالشان است؟

بادامچیان: یکیشان سه سالش است و یکیش هم یک سال و خرده‌ای است، خیلی هم جالبند هردو شان مخصوصا ریزه که هم خیلی خوشگل است و هم خیلی زبل است، هردوشان با همدیگر.

سوال: آن پسر است یا دختر؟
بادامچیان: دختر است، هردو نتیجه‌ها دخترند، دختر خیلی خوب است، خیلی خوب است، منم، چون تنها مردمی هستم که موسس جامعه زینبم، پیش آنها بی چادر می‌توانم بروم.

مجری: آقای بادامچیان خودشان از شخصیت‌های انقلابند و از شخصیت‌های دیگر انقلاب اینقدر خاطره دارند که ما باید وقت داشته باشیم مثلا یک برنامه صد ساعته با او تولید کنیم درباره تاریخ انقلاب مخصوصا دوران ۱۰ ساله اول و امیدوارم که عمر داشته باشیم فرصت داشته باشیم که یک روزی با ایشان بنشینیم و این خاطرات را تولید کنیم، پر کنیم.
 

منبع خبر "صدا و سیما" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.