چهار پرده از همزاد دانشگاه تهران

دنیای اقتصاد یکشنبه 15 بهمن 1402 - 00:06
از پنج‌گانه سینما، تنها یکی هنوز سایه‌اش بر سر سینمای ایران است. علی نصیریان، نام پرآوازه سینما و تئاتر ایران که بیش از هفتاد سال از عمر نزدیک به 90‌ساله‌اش را یکسره در کار تئاتر و سینما وقف کرد تا «بزرگ آقای سینما» نام بگیرد و در قلب دوستداران بی‌شمارش برای همیشه رخت اقامت بیفکند. یاران دیرین او در سال‌های اخیر، همه دست از جان و جهان شسته‌اند. داوود رشیدی شهریورماه 1395 از دنیا رفت، عزت‌الله انتظامی در مردادماه 1397، جمشید مشایخی در فروردین‌ماه 1398 و سرانجام محمدعلی کشاورز در خردادماه 1399. و سینمای ایران کامران است که می‌تواند امروز 89سالگی آقابزرگش را جشن بگیرد و از باغ تجربه‌های هفتاد هشتاد‌ساله‌اش، ثمرهای معرفت بچیند.نصیـــــریــــان یادگاری‌های بســـیاری در سینما دارد، از میرزا نوروز کفش های میرزانوروز تا حاج یونس فتوحی میوه ممنوعه، از دایی غفور بوی پیراهن یوسف تا بزرگ آقای سریال شهرزاد و ...

 از زندگی

در روز ۱۵ بهمن‌ماه سال ۱۳۱۳ درست روزی که کلنگ تاسیس دانشگاه تهران در زمین‌های جلالیه به زمین خورد، کمی آن‌سوتر در محله شاپور تهران علی نصیریان به دنیا آمد. به این معنا او همزاد و همراه دانشگاه تهران است. چنان‌که نصیریان خود نیز دانشگاهی است،‌ آموزنده و شاگردپرور. خودش گفته: «پدرم بسیار مذهبی و در عین حال صاحب ذوق بود. منزل ما هم آن زمان در میدان شاپور بود. در آنجا قهوه‌خانه‌های بسیاری وجود داشت که همیشه مراسم نقالی برپا بود. در ایام محرم هم گروه‌های تعزیه بسیاری به محله ما می‌آمدند. من با پدرم به تماشای تعزیه می‌رفتم و از همان زمان به بازیگری علاقه‌مند شدم.»  سال ۱۳۲۹ بود و علی نصیریان ۱۶ سال بیشتر نداشت. به دبیرستان پیرنیا می‌رفت و با جمشید لایق، بهمن فرسی، اسماعیل داورفر، فریدون فرخزاد و مهدی فتحی همکلاس بود.

او گفته: «از سال دوم دبیرستان به شکل جدی کار خودم را شروع کردم. در دبیرستان دوستی داشتم به نام بهمن فرسی که یکی دو سال از ما بزرگ‌تر بود. او یک روز به من گفت که می‌خواهم تئاتر کار کنم. من هم رفتم و با او همکاری کردم.» همین جمع کوچک تصمیم گرفتند به کارگردانی بهمن فرسی و با بازی نصیریان یکی از کمدی‌های لاله‌زار را در مدرسه اجرا کنند. کم‌کم دوستی بین جمشید لایق و علی  نصیریان به خاطر علاقه ای که هر دو به ادبیات و نمایش داشتند ریشه‌دارتر شد.

 یک تئاتری در تلویزیون و سینما

سال ۱۳۳۷ تلویزیون ایران راه‌اندازی شد. دو سال بعد نصیریان سرپرستی گروه شش‌نفره‌ای را عهده‌دار شد که قرار بود برای اجرای زنده تئاتر به تلویزیون بروند. تئاترهای زیادی برای تلویزیون کارگردانی و اجرا کرد و بین مردم به عنوان یک چهره هنری شناخته شد. همان سال‌ها با عزت‌الله انتظامی هم آشنا شد و این دوستی تا ۶۰ سال تداوم یافت. نصیریان گفته: «سال ۱۳۴۲ نمایشی را به نام گاو در تلویزیون به صورت زنده اجرا کردیم. چند سال بعد یعنی در سال ۴۸ غلامحسین ساعدی نویسنده این کار، داریوش مهرجویی را به ما معرفی کرد و گفت: در حال نوشتن فیلم‌نامه‌ای با همین نام و موضوع هستم. قصدشان این بود تا کاری تازه و سوا از سینمای رایج بسازند. گروه ما در این فیلم بازی کرد و من نقش مش‌اسلام را داشتم. در آن زمان ۳۴ساله بودم.

بعد از گاو به پیشنهاد آقای مهرجویی، سناریوی آقای هالو را نوشتم که فیلم دوم من بود. آقای هالو تنها تجربه من در زمینه فیلم‌نامه‌نویسی بود و با توجه به علاقه‌ام به کار اجرا، دیگر فیلم‌نامه‌نویسی را ادامه ندادم. پستچی، دایره مینا و حیاط پشتی مدرسه آفاق که بعدها نامش به مدرسه‌ای که می‌رفتیم تغییر کرد، از جمله فیلم‌هایی بود که گروه ما با مهرجویی همکاری کرد‎.‎.. بعد از انقلاب، سینما دچار تحولی اساسی شد و به‌سرعت به سمت پیشرفت و موفقیت نسبی حرکت کرد. در این دوره کارگردان‌های بسیار موفقی وارد عرصه شدند که همکاری با آنها برای من لذت بخش بود. در این دوره فعالیت سینمایی من بر فعالیت‌های تئاتری غلبه کرد، به طوری که من در دهه ۶۰ یکی از پرکارترین بازیگران سینما بودم و در ۱۲ فیلم حضور جدی داشتم.

 کارمندی در اداره

سال ۱۳۵۵ نصیریان به سمت ریاست اداره تئاتر منصوب شد. نصیریان در همان یک سال تا انقلاب تصمیمات مهمی برای هنرمندان گرفت؛ مثل افزایش حقوق هنرمندان اداره تئاتر، اعطای درجه ارزشیابی لیسانس و فوق‌لیسانس و دکترا به هنرمندان، اعطای بورس تحصیلی و اعزام هنرمندان به خارج از کشور برای تحصیل، حمایت از اجرای گروه‌های آزاد، استخدام دانشجویان تئاتر برای تدریس و راه‌اندازی نشریات هفتگی و دوهفته‌نامه‌های تخصصی تئاتر. همان موقع شورایی برای بازخوانی و نقد نمایش‌نامه‌ها تشکیل داد و دو سالن نمایش کوچک را هم راه‌اندازی کرد. از همه چیز مهم‌تر تئاتر شهرستان‌ها را که تقریبا به باد فراموشی سپرده شده بود، احیا کرد و گسترش داد. هدف عمده نصیریان این بود که اخلاق و فکر سالم را وارد فضای تئاتر کند و به همین خاطر بسیار مورد اذیت و آزار واقع شد. نصیریان تا سال ۵۸ به مدت دو سال و نیم در همین سمت ماند و اقدامات شایانی برای تئاتر ایران انجام داد.

 یار در خانه

مینو بیات، همسر علی نصیریان که پنج سال پیش درست در همین روزها یعنی ۱۳ بهمن‌ماه درگذشت، درباره زندگی مشترکشان گفته بود: تابستان سال ۳۸ با هم ازدواج کردیم. من دو سال از نصیریان بزرگ‌تر بودم. قبل از اینکه با علی نصیریان ازدواج کنم، دختر خانه بودم و تا آن زمان پایم را در تئاتر نگذاشته بودم و اصلا نمی‌دانستم تئاتر چیست. من با نصیریان فامیل دور بودم و اصلا ایشان را نمی‌شناختم تا اینکه یکی از اقوام، ما را به هم معرفی کرد. یک روز به اتفاق مادرم به تئاتر رفتیم. برای من روز عجیبی بود، چون ما آن زمان خیلی محدود بودیم و از آن دخترها نبودیم که سرمان را بیندازیم و جایی برویم. از طرف آقای نصیریان به ما بلیت داده بودند. مادرم زحمت کشید و ما را به تئاتر برد. خیلی اسم تئاتر یادم نمی‌آید ولی این را می‌دانم که تئاتر درباره امیرکبیر بود و ایشان نقش سیاهی‌لشکر را داشتند.

آنجا بود که ایشان را دیدم. بعدها وقتی به دیدنم آمدند، بیشتر درباره تئاتر حرف زدند و گفتند که من بسیار به تئاتر علاقه‌مندم و عشق اولم تئاتر است و تا جایی که بتوانم می‌خواهم در تئاتر کار کنم. من این را پذیرفتم. بعد از ازدواجمان من به تئاتر علاقه‌مند شدم و به پیشنهاد علی قرار شد وارد کار تئاتر شوم. اما همان موقع بچه‌دار شدیم و ایشان به من گفت بچه‌داری با تئاتر جور درنمی‌آید یا باید وارد تئاتر شوی یا باید در خانه بنشینی و بچه را بزرگ کنی. به نظر من بچه بزرگ کردن کار باارزش‌تری است. من هم پذیرفتم و به این ترتیب ما صاحب سه فرزند پسر به نام‌های برمک، بابک و باربد شدیم.»

منبع خبر "دنیای اقتصاد" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.