به گزارش اقتصادنیوز در این مطلب تاکید شده است: در بهار سال 845 پس از میلاد، برای محاصره پاریس به 120 کشتی مملو از وایکینگهای ریشو احتیاج بود. آنها تنها پس از دریافت 7000 پوند نقره راه خود را کشیدند و رفتند. در سال 1870، پروسیها برای محاصره شهر به دو لشکر و دهها توپ نیاز داشتند، که پس از خسته شدن مردم محلی از خوردن موش، گربه، اسب و هر حیوانی که میتوانستند از باغوحش بیرون بیاورند، بلاخره تسلیم شدند.
در «محاصره پاریس» در سال 2024، ابزار انتخابی برای بستن خطوط حیاتی به پایتخت فرانسه، تراکتورها هستند. صدها تراکتور که از سرتاسر کشور گرد آمدهاند، از ابتدای هفته هشت بزرگراه را به سمت پایتخت فرانسه مسدود کردهاند و عده کمی برنامهای برای عقب کشیدن دارند. کشاورزانی که در حدود 30 کیلومتری شانزه لیزه اردو زده اند، مایلند به بورژوازی یادآوری کنند که اقلام موجود در قفسههای سوپرمارکتهایشان از کجا میآید. تصور میشود جای کانگوروها و گورخرهای موجود در باغ وحشهای شهر در حال حاضر امن باشد. سیاستمدارانی که به دنبال جلوگیری از تبدیل شدن به قربانیان انتخاباتی هستند، ممکن است نیاز داشته باشند که از جلو تراکتورها کنار بروند.
به نوشته اکونومیست، در سرتاسر اروپا، شورش دهقانان در حال شکل گیری است. از بلژیک گرفته تا آلمان، هلند، لهستان، رومانی و اسپانیا، کشاورزان دست به کار شدهاند. بخشی که از امتیازات گزافی استفاده میکرد - تقریباً یک سوم بودجه اتحادیه اروپا صرف یارانهها به سیاست مشترک کشاورزی میشود- احساس کرده است که آن امتیازات از چنگش خارج شدهاند. این داستان از بسیاری جهات یک داستان آشنا است، از یک گروه از مردم که احساس میکند وضعیتش رو به افول است. تمام داستان اروپا تلاشی است برای حفظ چیزها به شکل گذشته، در دنیایی که در حال تغییر است. همبستگی با سنت و در عین حال تحت تاثیر نیروهای مدرن، داستان این قاره بزرگ است، همانطور که اروپاییهایی که صدای پای چین، هند و دیگران را میشنوند که در حال سبقت گرفتن هستند میتوانند این را تایید کنند. کشاورزان تنها اروپاییهایی نیستند که دوست دارند دنیا متوقف شود تا بتوانند پیاده شوند (و زودتر بازنشسته شوند).
اکوایران در ادامه ترجمه این مطلب آورده است: مشکلات جامعه شناختی را رها کنید، ممکن است پاسخ را سرِ زمینها بیابید. زندگی به عنوان یک کشاورز اروپایی غیرقابل تحمل شده است. این قضیه توسط تعدادی از کشاورزانی که به مؤسسات اتحادیه اروپا در بروکسل رفته بودند، علنی شد. آنها در بالای تراکتورهایی که برای یک هفته در آن جا پارک کرده بودند، توضیح دادند که به ازای هر چک یارانه، انبوهی از فرمها پر میشود که به خودی خود یک شغل تمام وقت است. قوانین سبزی که توسط ماشین اتحادیه اروپا بیرون میریزد به جیب کشاورزان ضربه زده است، این که تکههای زمین را به صورت بی استفاده رها کنند، اندازه مرغداریها را دیکته کنند یا چگونه از پرچینها نگهداری شود. سیاستمداران پس از نارضایتی کشاورزان، قراردادهای تجاری امضا میکنند که اجازه میدهد غذا از مکانهای دوردست با نگرانیهای زیستمحیطی کمتر وارد شود. در همین حال، هزینههای انرژی و کود همچنان در نتیجه جنگ در اوکراین بالاست، اوکراینی که مزارع وسیع آن اکنون میتوانند غلات ارزان و سایر مواد غذایی را در اتحادیه اروپا بدون تعرفه بفروشند. سیاستمداران شهرنشینی که تعامل اصلی آنها با حیوانات، خوردن آنها در رستورانهای شیک است، یا متوجه نمیشوند، یا در حین بازدید از حومه شهر با کشاورزان صحبت میکنند که تنها برای گرفتن عکس با یک گاو کافی است. روزنامه نگاران ظاهراً بهتر از این نیستند.
موج شورش حداقل توجه شهرنشینان را به خود جلب کرده است. عموم مردم این حرفه را دوست دارند که در اکثر شجره نامهها وجود دارد. کشاورزان تقریباً به همان اندازه محبوب هستند که سیاستمداران محبوب نیستند. بنابراین امتیازات برای آنها به سرعت حاصل شده است. افزایش برنامه ریزی شده مالیات بر سوخت مصرفی کشاورزان در فرانسه لغو و در آلمان به تعویق افتاده است. توافق تجاری اتحادیه اروپا با آمریکای جنوبی تنها پس از دو دهه مذاکره منتفی شد. امتیازات به اوکراین که به ویژه کشاورزان کشورهای همسایه مانند لهستان و رومانی را عصبانی کرده بود، در حال لغو شدن است، حتی در حالی که رهبران اتحادیه اروپا در این هفته درباره ارسال کمک 50 میلیارد یورویی (54 میلیارد دلاری) به این کشور برای سرپا نگه داشتن اقتصاد آن صحبت کردند. قرار است کاری هم درمورد قوانین مزاحم انجام شود.
سیاستمداران نگران هستند زیرا پوپولیسم گشاورزی پتانسیل خود را در صندوق های رای نشان داده است. در ماه مارس گذشته، حزب تازه کار کشاورزان در هلند با 19 درصد آرا در انتخابات منطقهای مقام اول را به دست آورد - در کشوری که تنها 2.5 درصد از نیروی کار آن در صنعت کشاورزی هستند.
سیاستمداران راستگرای تندرو فرصتی میبینند تا پیش از انتخابات اروپا در ماه ژوئن از حمایت این گروه بهره ببرند و داستانی از نخبگان بیتوجه و مردم روستایی (سفیدپوست) سختکوش را به تصویر بکشند. حتی احزاب میانهرو در مورد نیاز به تعدیل قوانین سبز صحبت میکنند.
افول کشاورزی اروپا نشان دهنده افول روزافزون این قاره است. کشاورزی توسط سایر بخشها رها شده است تا غبار بگیرد، همانطور که در اقتصاد گستردهتر اروپا، رقبای ژئوپلیتیکی از آن پیشی گرفتهاند. سهم اتحادیه اروپا از تولید ناخالص داخلی جهانی از سال 1995 بیش از یک سوم کاهش یافته است. حجم کشاورزی در اقتصاد اتحادیه اروپا نیز به همین میزان کاهش یافته است. تولید مواد غذایی در حال حاضر تنها 1.4 درصد از تولید ناخالص داخلی را تشکیل میدهد که کمتر از خدمات انبارداری مورد نیاز برای ارسال بستههای فشرده آمازون است. کشاورزی اروپا مانند اروپا به طور گستردهتر، قارهای که آشکارا عاری از غولهای فناوری است، نتوانسته است خود را با مدرنیته تطبیق دهد: این بخش هنوز تحت سلطه کسبوکارهای خانوادگی است که مقیاسی ندارند. تقریباً دو سوم مزارع آن کوچکتر از پنج هکتار است که میتوان در عرض ده دقیقه یا بیشتر در اطراف آن قدم زد. این حرفه در حال پیر شدن است: یک سوم مدیران مزرعه بیش از 65 سال دارند. در دنیای تیکتاک و چتجیپیتی، هیچ مقدار یارانهای نمیتواند یک جوان 20 ساله را جذب شغلی کند که شامل بیدار شدن در سپیده دم شش روز در هفته و به معنای واقعی کلمه بیل زدن تاپاله است.
شعار اخیری که در بروکسل شنیده شد، نیاز به ساختن «اروپا حفاظت کننده» است، چه از روسیه، هوش مصنوعی، مهاجران یا دونالد ترامپ. این قاره تمایل دارد که اوضاع را دوست داشته باشد، زیرا مانند گذشته است. مخالفان، اروپا را به عنوان یک موزه در فضای باز و مناسب برای گردشگران و مستمری بگیران تصور میکنند. طرفداران این مدل، هفته کاری 35 ساعته و تعطیلات آگوست را دوست دارند. درد کشاورزان واقعی است. احساس عقب ماندن توسط نیروهای خارج از کنترل شما احساس ناراحتی است. کسانی که بالای تراکتورهایشان اعتراض می کنند، فقط نوک کوه یخ هستند.