یکی ازمدیران روابط عمومی در مراسم UX شیراز درباره اهمیت تعامل بین تیم طراحی محصول و تیم ارتباطات سازمان سخنانی ارائه داد. او باور دارد که همفکری بین تیمها باید از ابتدای پروژه اتفاق بیفتد تا روند تولید محصول و ارائه خدمات بهتر شود. او باور دارد تیم ارتباطات جنبههایی از مشتری را میبیند که سایر تیمها آنها را نمیبینند.
«حدیث خسروی»، مدیر روابط عمومی نوبیتکس درباره خلق ارزش در سازمان گفت: «ارتباط با مشتری یعنی بتوانیم ارزش محصولمان را برای مشتری شفافسازی کنیم. تفکری پشت طراحی محصولات وجود دارد که مارکتینگ نکات متمایز آن را به گوش مخاطب میرساند. هرچه محصول عامتر باشد، بیشتر نیاز است تا ارزشهای خود را به مخاطب نشان دهد. مارکتینگ نقاط پولساز یک محصول را به مخاطب معرفی میکند. اما معرفی نقاط عامتر که بیشتر به ارزش محصول مرتبط است، بر عهده تیم ارتباطات است.»
او همچنین ادامه داد: «مخاطبی که واحد روابط عمومی با آن در ارتباط است، رسانهای است که قرار است محصول را به نقد بکشد. پیش از نهاییشدن و تست محصول باید به عنوان مدیر محصول، تصویر نهایی محصول را در بازار متصور شویم. باید همواره در نظر داشته باشیم که رسانهها و مخاطب چه باید درباره محصول ما بگویند.»
به گفته خسروی، پیش از تست محصول باید تیم ارتباطات و طراحی محصول جلسهای باهم داشته باشند و در آن دیتاهایی درباره اظهر نظر رسانهها، نظرات افراد درون و مخاطبان بیرون سازمان را باهم به اشتراک بگذارند.
او معتقد است که این جلسه در فرایندهای سازمانی باید پیش از نهاییشدن محصول پیش برود. چون زمانیکه محصول نهایی شده باشد دیگر طرح سوال کاری را از پیش نمیبرد: «ما درباره واکنشهای جامعه و چیزهایی با شما صحبت میکنیم که احتمالا در در سایر دادهها با شما صحبت نمیکنند. برای مثال سرویس بین شهری تاکسیهای اینترنتی زمانیکه به طراحی و اجراشدن شروع کرد، در این زمان هر تیم کلی سوال داشت و تیم طراحی محصول فقط برای بخشی از اینها جواب دارد.»
این مدیر روابط عمومی همچنین توضیح داد: «ما با فرض اینکه محصول لانچ شده، لیست سوالات را آماده میکنیم. سوالاتی که پاسخ آنها را در سوشال مدیا میبینم. عملا ما با نوشتن متن خبر و درآوردن لیست سوالات متداول دست خود را برای ایجاد تغییرات باز میگذاریم. بعد از طرح لیست سوالات، باید ببینیم که آیا برای این سوالات جواب قانعکنندهای داریم یا نه.»
او ادامه داد: «زمانیکه برای یک گروه مشتری محصول طراحی میکنیم و فرضمان این است که محصول قرار است زندگی را بهتر کند پس باید ماهم بتوانیم در فرایندهای تیمی خود با تعاملی که داریم، دائماً ارزشها بهینه کنیم. درواقع مشتری ما در بیرون بازتاب تعاملات درون تیمی ما را میبیند. هرچه قطع ارتباط بین ما تیمها بیشتر باشد، این قطعی ارتباط با مشتری نیز بیشتر خواهدبود. گاهی ممکن است خودش را به شکل بحران نشان دهد و گاهی هم ممکن است از جنس ابهام در فهم محصول باشد.»
به گفته خسروی تیم ارتباطات جنبههایی از مشتری را میبیند که سایر تیمها آنها را نمیبینند.