عصر ایران؛ مهرداد خدیر- آقای مجید تفرشی سندپژوه مقیم لندن و برنامه ساز صدا و سیما ( در زمینههای تاریخی) درباره مصاحبۀ روزنامۀ هممیهن با آقای جواد خادم وزیر مسکن و راه و شهرسازی دولت شاپور بختیار انتقاد کرده که چرا مصاحبهکننده با او چالش نکرده و چون چالش نکرده به در عمل مصاحبه به رپرتاژ آگهی تبدیل شده است!
البته قاعدتا باید توضیح و پاسخ خود را برای این روزنامه می فرستادند ولی به جای آن با انصافنیوز مصاحبه کردهاند و دوستان ما در این تارنما هم به لحاظ جنبه های تاریخی موضوع از گفت و گویی که قطعا به پیشنهاد و خواست خود آقای تفرشی انجام شده استقبال کردهاند.
قاعدتا دوستان انصافنیوز که از محتوای گفتوگوی ما خبر نداشته اند و خود آقای تفرشی خواستار شده اند.
شاید بگویید بسیار خوب چرا اینها در اینجا می نویسم؟ ربط قضیه این است که اشارتی هم به نویسنده این سطور داشته و گفته اند:
«به دلیل آنکه با معاون سردبیر آشنایی طولانیتری داشتم فکر کردم که با ایشان تماس بگیرم و مواضع و نگرانیهای خودم را بیان کنم اما متاسفانه رفتاری که در واکنش نشان دادند خلاف شئون اخلاقی و روزنامه نگاری و حیثیت آکادمیک بود. ایشان در واکنش اتهاماتی را متوجه من کرد؛ اتهاماتی مثل اینکه دلیل حرفهایی که من میزنم به خاطر این است که در کودکی در فلان مدرسه درس میخواندم یا اینکه به دلیل اینکه در تلویزیون برنامه دارم فرد مغرضی هستم و حرفهایم ناحسابی و بیربط است.»
چون مراد ایشان از معاون سردبیر در آن رسانه نویسندۀ این سطور است لازم است یادآوری کنم ایشان بخشی از واقعیت را گفته و قسمت دیگر را شوربختانه نه.
واقعیت این است که ایشان انتقاد کرد که چرا خبرنگار شما با او چالش نکرد و توضیح دادم: قرار بود اذعان کند بختیار در کودتای نوژه دست داشته و صدام از او حمایت می کرده و توانستیم این سخن را از زبان آقای خادم بشنویم و همین کفایت می کرد و نیاز به ادامه چالش نبود چون امکان داشت از ادامه مصاحبه منصرف شود و اتفاقا هنر خبرنگار این بود که با سوالات خود به این نتیجه رسید و به گونه ای تنظیم شد که نه مشکلی ایجاد کند و نه در مقام تکذیب برآید.
شاید برای اولین بار که از اطلاع آیتالله شریعتمداری از کودتا زبان یکی از مخالفین می شنیدیم چون قبل تر از مقامات خودمان یا در شرایط دادگاه بود و این هم نکته بسیار مهمی بود.
نویسنده این سطور همین توضیحات را برای آقای تفرشی آورد ولی ایشان به شکل غیر قابل باوری از الفاظ ناشایست برای کسی استفاده کرد که چند نوبت در ستایش او نوشته و آخرین آنها ( توفان تفرشی/ خود کرده را تدبیر نیست) در همین سایت منتشر شده و واقعا اسباب تأسف شد.
درباره تحصیل درباره فلان مدرسه هم گفتم این گونه مدارس مطلق انگار بار می آورند و شما نباید این گونه باشید. همکاری و کسب درآمد از تلویزیون هم جرم نیست. کما این که آقای خسرو معتضد که بیش از ایشان در تلویزیون برنامه تاریخی دارد 20 سال است در هفته نامه ای که من سردبیر آن هستم مقاله می نویسد. مخاطبان و بینندگان و البته منتقدان برنامه های آقای معتضد هم بیش از بینندگان برنامه «نرسیده به انقلاب» ایشان در شبکه 5 سیماست و لحن معتضد هم بسیار گرم تر و قصه گوتر است از لحن نسبتا خشک و جدی ایشان که به اقتضای حرفه شان سند پژوهی است.
نویسنده این سطور با کلیات نقد ایشان بر سخنان آقای خادم موافق است و طبعا با قضاوت و داوری درباره مصاحبه کننده کاملا مخالف و شگفتا چرا نظر مصاحبه کننده و مصاحبه شونده را مخلوط کرده و مگر خود او با این همه خارج نشین در قالب یک پروژه گفت و گو نکرده و اضافه بر اینها چند نکته دیگر :
اول این که مصاحبه به قصد چالش از جنس بازگویی با جواد خادم انجام نشد. برای این بود که از زبان وزیر و مشاور بختیار به مخاطب ایرانی بگوییم صدام از بختیار حمایت می کرده و وقتی این را گفته دیگر چه نیاز به چالش؟ در کدام مخاطب ایرانی شنیدن نام صدام حس انزجار برنمی انگیزد تا نیاز به توضیح اضافی باشد؟
در این جمله ها دقت کنید. ایشان و نه من یا آقای تفرشی یا یک مقام جمهوری اسلامی می گوید:
«ادوارد هیث سیاستمدار بریتانیایی از حزب محافظهکار بریتانیا و نخستوزیر این کشور که از ۱۹۷۰ تا فوریه ۱۹۷۴ و همچنین رهبر حزب محافظهکار بین سالهای ۱۹۶۵ تا ۱۹۷۵ که نقش مؤثری در ملاقات بختیار با صدام داشت [نقل کرده] در اولین ملاقات صدامحسین از او پرسید:«شاپور خان! آیا کاری میتوانید بکنید که از این مخمصه حمله به ایران چشم بپوشم؟» چون آمریکاییها از [امام]خمینی و انقلاب اسلامی وحشت دارند که تمام خاورمیانه را در برگیرد و منافع آنها را به خطر بیندازد. آقای بختیار طرح کودتا را پیش کشید و صدام بلافاصله برادر ناتنیاش[احتمالاً برزان تکریتی] که رئیس استخبارات بود، مامور ایجاد کمکهای لازم کرد.»
در اینجا خبرنگار می پرسد:
«آیا چنین همکارییی درست است و چطور میشود شما با دشمن خود برای کودتا به توافق میرسید؟» و مصاحبه شونده پاسخ میدهد:
«جواب ساده است دربعضی مواقع برای جلوگیری از جنگ خانمانسوز شما با دشمن خود برای نابودی دشمن مشترک، دوست موقتی میشوید؛ این اتفاقی بود که افتاد چون دشمن مشترک قصد نابودی هر دو را داشت...»
تیتر مطلب هم گویاست: «بختیار برای کودتا باورهای بلندمدتش را کنار گذاشت»
آن قدر جملات خادم گویاست و نشان می دهد بر خلاف تبلیعات صدام ابتدا قصد حمله به ایران را داشته و از بختیار به همین منظور حمایت کرده تا نیاز به حمله خودشان نباشد که خبرنگار به آنچه می خواسته دست یافته و نیاز به چالش بعدی نبوده. ضمن این که از آقای تفرشی باید خواست ساعت ها مصاحبه خود با ایشان را منتشر کند تا ببینیم چگونه چالش می کرده است؟
2. این که ایشان زبان انگلیسی را از برخی هم وطنان خود بهتر می داند یا به برخی و نه همه سندهای آزاد شده دست رسی دارد دلیل موجهی برای اهانت به دیگران و انگ زنی و نیت خوانی نیست. هر کس حرفه ای دارد و می دانیم ایشان اگرچه احتمالا به رایگان از این اسناد استفاده می کند اما به رایگان در اختیار متقاضیان رسمی قرار نمی دهد.
طبیعی است که روزنامه نگاران بر روی سوژه های متنوع و متفاوت کار می کنند و نویسنده این سطور یا همکاران او در رسانه های مختلف به موضوعات گوناگون می پردازند. در حالی که آقای تفرشی تمرکز بیشتری دارند ولی همین رسانه ها هستند که تاریخ را به میان مردم آورده اند و علاقه زیاد آقای تفرشی به گفت و گو با رسانهها و استفاده از رسانهها ناشی از درک درست همین موضوع است.
3. انتظار بازجویی از یک مصاحبه درست نیست. به چند دلیل: اول این که امکان دارد مصاحبه شونده ادامه ندهد و این بدترین اتفاق برای یک مصاحبه است. دوم به این خاطر که مخاطب احساس میکند مصاحبه کننده اصرار دارد حرف خود را به او هم القا کند در حالیکه از پاسخها خود مخاطب متوجه میشود. سوم این که لذت خواندن مصاحبه را از بین میبرد.
چند سال پیش مجله «اندیشه پویا» مصاحبه بسیار خواندنی و متفاوتی با آقای احمدینژاد انجام داد. همان که با تیتر «من هم یک لیبرال هستم» سر و صدا کرد و بعد از آن در همین سایت آن را نمونه موفق یک مصاحبه معرفی کردم چون در عین صراحت کاری نکردند که او از میانه مصاحبه برخیزد و نیمه تمام بگذارد. دوستان «اندیشه پویا» هم در شماره بعد نقل و تشکر و اظهار لطف کردند.
آقای تفرشی را به مطالعه یادداشت خواندنی گابریل گارسیا مارکز در کتاب «یادداشتهای 5 ساله» ارجاع میدهم که از تبدیل مصاحبه به بازجویی برحذر داشته است.
آن مصاحبه میخواست در مصاحبهای کوتاه از زبان آقای خادم که وزیر و معتمد بختیار بوده به مخاطب ایرانی بگوید بختیار که مدعی نجات ایران بوده دست همکاری به جانب اسراییل و صدام حسین هم دراز کرده بود و وقتی مصاحبه شونده به صراحت همین را گفت دیگر به چه چالشی نیاز داشت و چون به تعبیر ایشان چالش بعدی درنگرفته متهم میکنند؟
رپرتاژ آن است که تلویزیون تعطیل شده «من وتو» برای بختیار پخش کرد و به هیچ یک از این واقعیتهای تاریخی و حتی اختلافات شاه و بختیار اشاره نمیشود چون در این صورت نمی توانستند هم سلطنت پهلوی را تطهیر کنند و هم از بختیار قهرمان بسازند.
کلیات نقد آقای تفرشی بر ادعاهای آقای خادم مشکلی ندارد. مشکل در لحن و قضاوت ایشان است که حتی مصاحبهکننده انصاف نیوز را قانع نکرده و البته الفاظی که درباره نویسنده این سطور در پیام خصوصی و احتمالا از سر خشم به کار بردند و اسباب شگفتی نویسنده این سطور را فراهم ساختند.
به لحاظ اخلاقی اگر بابت الفاظی که در پیام خصوصی به کار بردند پوزش بخواهند برای خودشان بهتر است و از حیث اثرگذاری بیشتر مستند ۲۶ قسمتی شبکه ۵ سیمای جمهوری اسلامی ایران هر چه از قضاوت قبلی دورتر باشند.