به گزارش خبرگزاری صدا و سیما، متن این بیانیه با بیاناتی از امام خمینی (ره) آغاز شده است: «سینما یک دستگاه آموزشی است. باید دستگاهها را به طور مسالمت، به طور صحیح، به طور سلیم اداره کرد. فیلمها باید آموزنده باشد. فیلمهایی که وقتی نگاه کنند جوانهای ما، منحرف بشوند، اینها را باید از آن احتراز کرد...»
در ادامه این بیانیه دبیرخانه شورای فرهنگ عمومی کشور آمده است:
۱. سینما اگرچه ماهیتاً با سرگرمی گره خورده است، اما در همین سطح باقی مانده نمانده و تبدیل به یک بازیگر مهم در عرصه تغییرات فرهنگی و اخلاق عمومی شده و میشود. سینمای ایران بعد از انقلاب اسلامی، با دگرگونیهای اساسی مواجه شد که بسیاری وجوه غیر بومی و غیراخلاقی آن را زدود و فرصت شکوفایی و بالندگی فرهنگی و هنری آن را در زیست بوم اختصاصی جامعه ایرانی فراهم آورد. چنانچه در تمام جهان، سینمای ایران به عنوان سینمای اخلاقی و انسانی نشان یافته و از آن استقبال میشود. سینمای ایران به سینمایی آزاد از خشونت، پوچی و رفتارهای جنسی و سینمای انسانی در جهان شهرت دارد و عمدهترین آثاری که در ۴۰ ساله اخیر و پس از انقلاب اسلامی درخشیده، مولفه انسانی بودن را جدیت بخشیده و دارای همین مشخصات و مضامین است. بخش دیگری از سینمای ایران که به سینمای اخلاقی مشهور است برخاسته از فطریات انسانها است.
۲. برخی فیلمسازان غربی میگویند توجه رسانه، هنر و سینما صرفاً به امر زیبایی شناختی است و نباید به ایدئولوژی توجه داشت؛ هنرمند نباید به ارادههای معطوف و منحصر به حق، باطل، ظلم یا عدالت و ... خیال خود را محدود نماید؛ ظاهرا هنر را اساسا مقولهای فناورانه و تخصصی میدانند و لذا میخواهند سینما، اخلاق و عدالت را از یکدیگر جدا کنند؛ جدا سازی اخلاق از هنر و توجه مطلق به تکنیک، هم غلط است و هم دروغ، چنین تفکیکی امکان ندارد و تاکنون اتفاق نیفتاده، همان افرادی هم که شعار «علم برای علم» میدادند با علم، سلاح کشتار جمعی ساختند. امروزه و در نتیجه سواستفاده رویکردهای سرمایهسالار، جهان غرب و هنر آن به بن بستهای اخلاقی رسیده است. حال آنکه انقلاب اسلامی با گفتمان جدیدی که ارائه داده میتواند انسداد فلسفی و اخلاقی غرب را به چالش کشیده و بخش بزرگی از نهضت گفتمانی بر عهده سینماست. امروز نیز بیش از هر زمان دیگری نیاز داریم به سمت آرمان «سینمای اخلاقی ایران» حرکت کنیم.
۳. در دهه اخیر، متأسفانه جریانی زرد در سینما که صرفاً به دنبال کسب منافع اقتصادی خویش بوده و پرده سینما را بهانهای برای این مقصود قرار داده، اقدام به تولید انبوه فیلمهایی میکنند که با نمایش عناصر بیگانه با اخلاق و خانواده از کنایه جنسی و صحنههای شبه اروتیک گرفته تا تعریض پنهان به امید و زندگی یا اعتقادات مذهبی، به دنبال بسط سبک زندگی یک جماعت از میان سایر طیفهای متنوع جامعه ایرانی بوده که دیگر طیفها و سبکها را از سینما محروم ساخته است و بعضا امکان حضور باهم همه اعضای خانواده در این مراکز ارزشمند تعالی اجتماعی یعنی سینما را محدود نموده است از همین رو انتظار میرود نهاد ملی سینما یکی از مهمترین شاخصهای پایش، حمایت و راهبری خود را مسئله اخلاق قرار دهد، پاسداشت مرزها و ارزشهای اخلاقی مخاطبان نظیر خانواده، مسئولیت پذیری، عدالت، زیست عفیفانه و عدم ترویج مصرفگرایی، لوکسگرایی، سیاهنمایی باید در صدر اولویتهای تولید و نظارت آثار قرار گیرد. البته باید توجه داشت اخلاق در سینما، نخست؛ در پشت پرده نضج میگیرد؛ یعنی خالقان آثار، فیلمسازان و اهالی سینما نمیتوانند در زیست خود از اخلاق و حافظه ملت خویش بیگانه باشند و در عین حال اثری بسازند که اخلاقی بوده و مُقبل به ارزشهای انسانی و دینی باشد؛ چراکه هر هنری از تجارب زیستی هنرمندانش برمیآید، از کوزه برون همان تراود که دروست.
۴. از دیگر سو، خانواده ایرانی و طیفها و طبقاتی که معمولا سینمادر سبد مصرف آنها مفقود است، اگر با سینمای اخلاقی و اجتماعی آشتی نمایند، چنان رونقی در بازار سینما ورود میکند که اقتصاد هنر را بر مبنای مردم و نه گیشه، خواهد ساخت.
نظارت و مسئولیت دولت هاو نهاد سینما، البته رافع نقش حلقههای میانی، والدین، مربیان مدارس، نخبگان و انسان_رسانههای متعهد در ارتقای سواد و ذائقه مصرف فرهنگی، حمایت خاص اجتماعی از آثار برتر، جریان سازی سینمای اخلاقمند و هویت پایه و در یک کلام مراقبت و کنشگری اجتماعی؛ نیست. سینما و سریال ناسالم، چونان غذایی فاسد، روح خانواده ایرانی و هاضمه اجتماع را تهدید میکند و سلامت مصرف فرهنگی، یک حق فرهنگی و البته مسئولیت هر شهروند است.
۵. خدا را شاکریم ریل گذاری مناسب، جشنواره فجر امسال را از هر سوی به آرمانهای اصیل مردم ایران نزدیک و نزدیکتر کرده است. امید، آگاهی و اخلاق سه مقوله مهمی است که در کنار همه داشتههای کمی و کیفی جشنواره و تجلیل از اسطورههای این مرز و بوم، بر پیشانی عمده آثار این دوره میدرخشد. نکته مهم حاشیهای جشنواره چهل و دوم، آراستگی مخاطبان و عوامل هنری به عنصر درخشان عفاف و پوشش بود که نشان داد جامعه فرهنگی و هنری ما، در کنار همه ارزشهای جامعه اصیلش ایستاده است.
۶. توجه سینما و شخصیت پردازی دراماتیک، به قهرمان پروری و روایتی باورپذیر از قهرمانان ملی در عین پایان بخشی به غفلت فنی دیرپای سینمای ایران، یعنی "بازارپردازی"، امید دیگری است که به سینمای شریف ایران داریم. سینمای ایران با بسط عرضی و شراکت با صنایع سبک زندگی میتواند صدها محصول فرهنگی و لوازم روزمره که در جهان امروز، شخصیت محور و روایت پایه، طراحی و تولید میشود را، جایگزین مصارف غیر بومی کودک و نوجوان ایرانی نماید، و حتی چرخههای کتاب، بازی، لباس، گردشگری، آموزش و... را هم رونق بخشد. غفلت از این رسالت تربیتی_اقتصادی سینما، در آینده جبران ناپذیر خود بود. به امیدفتح قلههای پیش روی سینمای نجیب ایران، در پرتو حمایت مردم و مسئولین جمهوری اسلامی ایران.»