به گزارش خبرگزاری فارس از اردبیل، کهن دیار اردبیل از مناطق باستانی ایران و یکی از شهرهای مهم مذهبی است که به دارالارشاد موصوف بوده و در تاریخ انقلاب اسلامی به سهم خود نقش شایستهای داشته است.
ارتباط تنگاتنگ و تعامل علما و روحانیان وقت با مردم و صنوف مختلف در شکل گیری انقلاب اسلامی در اردبیل نقش بسیار مهم و حیاتی را داشته است.
در اردبیل نیز همانند جای جای ایران اسلامی، مساجد نقش اساسی را در شکلگیری حرکتهای انقلابی داشته، مسجد میرزاعلی اکبر و بسیاری از مساجد اردبیل محل شکلگیری حرکتهای انقلابی بود.
وقایع انقلاب اسلامی با گذشت ۴۵ سال هنوز از جذابیت خاصی برخوردار است، به خصوص آگاهی از اینکه در طول شکلگیری انقلاب در اردبیل چه گذشته و چگونه انقلاب شکوهمند اسلامی به پیروزی رسیده بسیار شور انگیز است.
به سراغ ۲ تن از انقلابیون اردبیل در سالهای انقلاب رفتیم تا پای صحبتهای آنها از اتفاقات انقلاب در اردبیل بنشینیم. ذکی الله خوشبخت، یکی از انقلابیون و یادگاران هشت سال دفاع مقدس است که در دوران انقلاب جزو جوانان فعال بوده و بعد از آن نیز با حضور در جبهه به دفاع از خاک و کشور پرداخت.
هم چنین در ادامه صحبتهای جمشید دیرین برادر شهید نادر دیرین را مرور خواهیم کرد که برایمان از نحوه شکلگیری و پیروزی انقلاب اسلامی در اردبیل میگوید.
ذکی الله خوشبخت، از انقلابیون اردبیل
فارس: اولین بار چه زمانی نام امام خمینی(ره) را شنیدید؟
خوشبخت: در دوران انقلاب و زمان طاغوت، خفگان شدیدی در جامعه حاکم بود و یادم هست که در ۶ یا ۷ سالگی در یکی از شبهای محرم به همراه پدرم برای عزاداری به مسجد روستایمان رفته بودیم و روحانی مسجد و تعدادی از ریش سفیدان بعد از عزاداری دور هم نشسته بودند و مشغول معاشرت بودند و من نیز به همراه پدرم در کنارشان نشسته بودم.
در این بین یکی از افراد به آرامی کنار گوش روحانی مسجد گفت که از آقا چه خبر و او پاسخ داد که رژیم امام را تبعید کرده است و اولین جرقه نام امام در ذهن من در آنجا زده شد و شور انقلاب در من بیدار شد و پس از آن روز همواره از امام میپرسیدم و نام ایشان در ذهن من ماندگار شد.
تصاویر امام خمینی(ره) در دست انقلابیون اردبیل
فارس: در مورد خفقان پیش از انقلاب صحبت کردید در مورد آن بیشتر توضیح میدهید.
خوشبخت: این موضوع را می خواهم با یک خاطرهای برایتان توضیح دهم. در اثنای انقلاب بود که من در مدرسه تحصیل میکردم و حال و هوای روزهای انقلاب در میان ما جاری بود، روزی به یاد میآورم که در کلاس انشایی را آماده کرده بودم و محتوای آن در مورد دوران کشف حجاب رضا خان بود.
قبلا از پدربزرگ و مادربزرگم خاطرهای را شنیده بودم و من محتوای آن را در انشایم آورده بودم و آن هم این بود که در روستای ما در آن زمان کد خدای روستا برای مراسم کشف حجاب دعوت شده بود تا با همسر خود در آن حضور یابد، ولی وی بسیار مقید به حجاب همسرش بود و غیرت او اجازه نمیداد که حجاب از سر همسرش بردارد به همین دلیل روز قبل از مراسم در جمع اهالی روستا دست به دعا برداشت و گفت خدایا همین فردا مرگ مرا برسان اما نگذار که حجاب از سر همسرم برداشته شود و همین اتفاق نیز افتاد و فردای آن روز کد خدا فوت کرده بود و این اتفاق در یاد همه اهالی روستا باقی ماند.
این حادثه را من در انشای خود نوشته بودم؛ وقتی نوبت به خواندن انشای من رسید قسمتی از انشا را خواندم و سپس معلم با طعنهای به من گفت «آفرین! و دفترت را بیاورم نگاه کنم»؛ دفتر خود را به معلم دادم و او به محتوای انشای من نگاه کرد و به من گفت: «خوب پس اینطور! در کلاس بمان تا بیایم» سپس به دفتر مدرسه رفت و بعد از چند دقیقه مدیر مدرسه که فرد مهربانی بود به کلاس ما آمد و سراسیمه گفت که فورا از مدرسه خارج شوم و من را از مدرسه فراری داد. بعدا متوجه شدم که معلم کلاس، به مامورین امنیتی محتوای انشای من را گزارش داده است و آنها هم در حال آمدن به مدرسه بودند که من را دستگیر کنند.
حال مقصودم از تعریف این خاطره این است که اوضاع خفقان و بگیر و ببند را در آن دوران چنین بود که حتی چند سطر از انشا و بیان خاطره و اتفاق رخ داده نیز به مذاق عوامل حکومتی خوش نمیآمد.
جمشید دیرین، از انقلابیون اردبیل
فارس: آقای دیرین شما بگویید که فعالیتهای انقلابیتان به چه شکلی بود و حرکتهای انقلابی خود را از کجا آغاز میکردید؟
دیرین: اواسط دهه ۵۰ درمسجد یساول عالمی داشتیم به نام آیت الله سیدغنی موسوی که امام جماعت مسجد بود و به واسطه بیانات معنوی و پربارشان مسجد یساول همواره مملو از جمعیت بود و آن روحانی والامقام که از مبارزان اصلی انقلابی در اردبیل بود، طرفداران و مریدان متعددی داشت.
در آن زمان من و برادرم، شهید نادر دیرین از شاگردان ثابت مکتب این روحانی مجاهد بودیم و همواره در پای منبر و سخنرانیهای کوبنده سیدغنی بر علیه شاه مینشستیم.
مسجد یساول مرکز فعالیتهای انقلابی اردبیل بود به طوریکه جوانان بیشماری در این مسجد حاضر شده و پس از سخنرانیها راهی فعالیتهای انقلابی و ضد رژیم شاهنشاهی از جمله تظاهرات، توزیع شبنامه، دیوارنویسی و... میشدند.
فعالیتهای ضد رژیم شاه در مسجد یساول بسیار متعدد بود، به طوریکه این مسجد شهادتها، رشادتها و دلیری جوانهای زیادی را به خود دیده است.
ایجاد مکتب امام علی(ع) سبب اتحاد هرچه بهتر انقلابیون در اردبیل شد
آن زمان مرحوم سیدعبدالغنی موسوی در مسجد یساول مکتبی به نام مکتب علی(ع) راهاندازی کرده بود که جوانان زیادی در آن مکتب فعالیت میکردند. شهید نادر دیرین، قاری قرآن آن مکتب بود و چون صوت و لحن خوبی داشت، به همین دلیل مسؤول قرائت قرآن در این مکتب شد و این مکتب سبب اتحاد هرچه بهتر انقلابیون در اردبیل شد.
با اینکه فضای کتابخانه کوچک بود ولی تمام ملزومات اعم از کتاب، صندلی و...خریداری و این کتابخانه تجهیز شد و از تمام اقشار از جمله دانش آموز و دانشجو در این کلاسها شرکت میکردند.
رفته رفته جمع حاضر در مکتب امام علی (ع) بیشتر شد و مجبور شدیم ادامه جلسات را به شکل نوبتی در خانهها برگزار کنیم، اما آن زمان ساواک همه خانهها را زیر نظر داشت و کسی حق نداشت نیمه شب بیرون باشد، لذا همین موضوع برگزاری متداوم جلسات را با مشکلاتی روبرو میکرد و بعضا حتی جان شرکت کنندگان تهدید میشد.
فعالیتها، سخنرانیها و جلسات ضد رژیم شاهنشاهی در اردبیل در حال ادامه بود تا اینکه روز تاسوعای سال۱۳۵۶مرحوم سید عبدالغنی سخنرانی بی پردهای را علیه رژیم ظالم شاه انجام داد به طوریکه سخنان محکم و کوبنده وی هنوز در ذهنم تداعی میشود.
سخنرانی تاسوعای ۵۶ انگیزه انقلابیون را دوچندان کرد
این سخنرانی آتشین جوانان را به وجد آورد به طوریکه مبارزات از حالت مخفی بودن خارج شده و علنا به سطح شهر کشیده شد و دیگر هیچ کس هراسی از ساواک و پاسبانهای شاه نداشت.
همچنین در ماه محرم سال ۵۶ به دانش آموزان اجازه شرکت در تعزیه داده نشد و رژیم از این موضوع هراس داشت و این موضوع سبب خشم بیش از پیش مردم شد.
تظاهرات انقلابیون در اردبیل
وقتی دست ساواک به ما نرسید، مادرمان را مورد ضرب و شتم قرار داد
فارس: از فعالیتهای انقلابی شهید نادر و برادران دیرین برایمان بگویید.
دیرین: یکی دیگر از مبارزان انقلابی قوی آن زمان شهید نادر دیرین بود که از روحیه مبارزه طلبی فوق العادهای برخوردار بود. بهطوریکه در مدرسه، انجمن اسلامی با هدف مبارزه با رژیم شاه تشکیل میداد.
طبق روال عادی هر شب که مثل همیشه درمسجد یساول مشغول پخش شبنامه بودیم و برای بعضی از افراد آن شبنامهها را میخواندیم یکی از برادرانمان توسط ساواک دستگیر و به جای نامعلومی برده شد. وی بعد از گذشت چند روز آزاد شد و به خانه برگشت اما تا یک هفته از خانه بیرون نرفت و با هیچکس صحبت نکرد و خود را در خانه حبس کرد، معلوم نبود که ساواک چه بلایی سرش آورده است.
این برخوردها و خفقان حاکم هیچ تاثیری در روحیه حق طلبیمان نداشت و راهمان را مستحکمتر از همیشه ادامه دادیم. تداوم فعالیتهای بنده و شهید نادر سبب شد تا ساواک اینبار به سراغ ما بیاید. اما قبل از آمدن آنها به سمت یکی از روستاهای اطراف اردبیل رفتیم تا گرفتار ساواک نشویم.
به گفته مادرم در آن روز ساواک به زور داخل شده و خانهمان را به هم ریخت و پس از اینکه ما را نیافتند مادرم را مورد ضرب و شتم قرار دادند و سپس صندوقچه چوبی قفلی داشتیم که آن را شکسته بودند و چیزی جز کتاب دینی پیدا نکرده بودند و مایوسانه آن کتاب را با خود برده بودند.
جوانان اردبیل تا پای جان برای انقلاب فعالیت کردند
فارس: از فعالیتهای انقلابیون اردبیل در سال ۵۷ برایمان شرح دهید.
دیرین: درسال ۱۳۵۷ به خصوص ماههای منتهی به بهمن، فعالیتها وبرنامههایمان به اوج خود رسیده بود و به شکل شبانهروزی مشغول فعالیت بودیم.
همه روزه برنامهها از مبدا مسجد یساول اعلام و در اختیار جوانان قرار میگرفت و فعالیتها و اقدامات مختص آن روز مشخص میشد و هرکس به دنبال انجام وظیفهاش میرفت. این مبارزات و اقدامات مردم اردبیل تا پیروزی انقلاب اسلامی در اردبیل برپا شد.
۲۱بهمن درگیری گستردهای میان مزدوران شاه و انقلابیون شکل گرفت
فارس: وقایع روز ۲۱ بهمن ماه را در اردبیل شرح دهید.
دیرین: یک روز مانده به ۲۲ بهمن ماه نماز جماعت داشتیم و در آن نماز شهید صابر وثیق که یک کودک بود، اعلامیه مربوط به تظاهرات گسترده در روز ۲۲ بهمن ماه را در اردبیل پخش کرد.
در روز ۲۱ بهمن ماه گروههای ساواکی و جیرهخواران شاه که به شدت مسلح بودند با توپ و تانک و اسلحه بعد از نماز مغرب و اعشا به خیابانها آمدند تا رعب و وحشت را در میان مردم ایجاد کنند.
آن روز رادیو اعلام کرده بود که مردم از خانهها بیرون نروند ولی ما جوان بودیم و غیرت و غرور اجازه نمیداد در خانه بمانیم. لذا از خانهها بیرون آمدیم و به سمت چهارراه و سینما رفتیم و در آن حوالی بود که مزدوران شاه به ما حمله کرده و ما را در کوچههای محله معمار اردبیل پراکنده ساخت.
بعد از آن مزدوران شاه به سمت عالی قاپو حمله کردند و تمامی شیشهها را شکستند و سپس از عالیقاپو به سمت خیابان سی متری و مسجد نیمه کاره مصلی که هنوز تکمیل نشده بود حرکت کردند.
مزدوران بیرحم شاه که آن روز در اردبیل حکومت نظامی برقرار کرده بودند نوجوان ۱۳سالهای را که در حال عبور از مقابل مصلای فعلی عبور بود، به رگبار بستند. این صحنه هیچ وقت از یادم نمیرود به سمت نوجوان دویدم ولی غرق خون بود سوار ماشین شدیم و سریع به بیمارستان فاطمی فعلی رساندم تا شاید نجات پیدا کند. چون پس از آن به خیابان بازگشتیم دیگر اطلاعی از وضعیت آن نوجوان پیدا نکردم.
فارس: آقای خوشبخت شما در مورد روز ۲۲ بهمن ماه برایمان بگویید در آن روز در اردبیل چه اتفاقی افتاد و ماجرای ۲۳ بهمن ماه را نیز لطفا توضیح دهید.
خوشبخت: انقلاب اسلامی ایران در روز ۲۲ بهمن ماه پیروز شد و رژیم شاه در آن روز در تهران و سراسر استانها سقوط کرد و در اردبیل نیز ارتش در روز ۲۲ بهمن با مردم و انقلاب اعلام هم بستگی کرد و حتی یادم هست که در آن روز فرمانده ارتش سرهنگ آل احمد یک پارچه سفید را بهدست گرفته و به همراه افرادش به جمع مردم و نیروهای انقلاب پیوستند.
در این روز همه از پیروزی انقلاب شاد و خوشحال بودند و ارتش هم به مردم پیوسته بود و اما یکی از افراد معتمد شاه و دربار به نام رسول صمیمی که در آن دوران یکی از افراد صاحب منصبان رژیم در اردبیل بود و حتی با دربار و شخص شاه ارتباط بسیار نزدیکی داشت به همراه شهربانی تسلیم نشده و مردم را تهدید به کشتار میکردند؛ اقدامات آنها به روز ۲۳ بهمن ماه منتهی شد و باعث درگیری در این روز بین انقلابیون و عوامل رسول صمیمی شد.
در روز ۲۳ بهمن ماه افراد رسول صمیمی و ماموران شهربانی بعد از درگیریهای بسیار در ساختمان شهربانی مستقر شدند که افراد انقلابی و سربازان ارتش به طرف ساختمان شهربانی رفته و در آنجا موضعگیری کردند و ارتش نیز با یک دستگاه تانک مقابل ساختمان شهربانی مستقر شد و آنها در آن ساختمان محاصره شدند.
بزرگان و ریش سفیدان مشغول مذاکره با افراد شهربانی بودند تا تسلیم شوند که در این میان یکی از ماموران شهربانی از بالای پشت بام ساختمان شهربانی سربازی را که بر روی تانک مستقر بود با تیر زد و به شهادت رساند که این باعث جریحهدار شدن احساسات مردم شد و سپس بعد از آن مردم به ساختمان شهربانی حمله بردند و به همین دلیل بسیاری از نیروهای شهربانی تسلیم یا فرار کردند و این بین رسول صمیمی سردسته این افراد نیز از آنجا فرار کرد و شهر به دست نیروهای انقلاب افتاد؛ البته سرانجام وی حسین فرار در یکی از روستاهای اردبیل دستگیر شد.
دشمنان در طول ۴۵ سال گذشته به هیچ یک از اهداف شوم خود نرسیدهاند
فارس: حال وظیفه ما چیست؟
خوشبخت: الان ۴۵ سال از انقلاب میگذرد و اقدامات مهم بسیاری در ابتدای انقلابی با مجاهدتهای شهدا و ایثارگران و هدایتهای پدرانه امام خمینی(ره) به وقوع پیوست و امروز این انقلاب با تدابیر امام خامنهای تبدیل به درخت تناور شده است.
دشمنان در طول این ۴۵ سال از هیچ تلاشی برای ضربه زدن به کشور و نظام کوتاهی نکردهاند و حتی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی با تحمیل هشت سال جنگ به کشور درصدد تضعیف نظام بودند و اما با حضور مردم بصیر و آگاه ایران اسلامی تمام نقشههای آنان یکی پس از دیگری بر باد رفته است و در نهایت کسانی که تابع ولایت فقیهاند از هیچ چیز هراسی نداشته باشند.
تا وقتی از برکت ولایت فقیه برخورداریم مردم از هیچ چیز هراس نداشته باشند و یقین داشته باشند امت اسلام صدمه نمیبیند.
پایان پیام/۳۸۸۶/