به گزارش خبرنگار خبرگزاری فارس، در میرگزدی که با حضور کارشناسان آسیای مرکزی و روسیه در دفتر این خبرگزاری در شهر «بیشکک» برگزار شد، کارشناسان دیدگاههای خود را در مورد دستاوردهای جمهوری اسلامی ایران پس از انقلاب و انتخاب ایران به عنوان الگوی مناسب در مبارزه با غرب بیان کردند.
سرگئی کوژمیاکین: کارشناس مسائل بینالملل
میراث انقلاب اسلامی برای آسیای مرکزی متحد شدن برای آیندهای بهتر است، همه میدانیم که عنصر اصلی هژمونی غرب کنترل بر اطلاعات و جریان اطلاعرسانی است و هدف اصلی این تحریفها و دروغهای آشکار چین، ایران، روسیه و متحدان آنها هستند. این جریان اطلاعرسانی نه تنها بر حال بلکه بر بازتعریف گذشته نیز تاثیرگذار است زیرا این اقدام برای تضعیف مشروعیت نظام سیاسی و رهبری دولتهای مستقل ضروری است.
وقتی صحبت از ایران میشود، جریان غربگرا حملات خود را از بهمن 1357 آغاز میکند. در تبلیغات غربی، انقلاب اسلامی به عنوان یک شورش وحشیانه که کشور را به عقب برگرداند، تعریف میشود. به احتمال زیاد همه ما با عکسهای حیلهگرانه با عنوان «قبل و بعد» از انقلاب مواجه شدهایم که از یک سو زنان را با لباسهای اروپایی و از سوی دیگر با حجاب تصویر میکشند اما حقیقت این است که ثروت و منابع قبل از سال 1357 فقط شامل تعداد محدودی از نخبگان سیاسی و گروههای نزدیک به آنها بود. همین بس که در مناطق روستایی متوسط امید به زندگی 50 سال بود، دو سوم جمعیت کشور از دسترسی به مراقبتهای پزشکی محروم بودند، سوءتغذیه همه گیر شده بود و تا زمان سرنگونی حکومت شاه، نرخ باسوادی از 36 درصد فراتر نمیرفت. البته غرب ترجیح میدهد همه اینها را به یاد نیاورد، زیرا ایران قبل از انقلاب اسلامی متحد وفادار آمریکا و ناتو بود.
در سال 1337 قرارداد نظامی دوجانبه بین واشنگتن و تهران به امضا رسید. پیش از این، ایران به عضویت سازمان پیمان مرکزی، یک بلوک نظامی-سیاسی با هدف مقابله با نفوذ شوروی در غرب و جنوب آسیا درآمد.پیروزی انقلاب باعث شد که تهران نقش ناپسند یک دست نشانده غربی را کنار بگذارد و راه توسعه مستقل را در پیش بگیرد. این نکته اصلی است که باید در تحلیل روابط ایران ابتدا با اتحاد جماهیر شوروی و سپس با کشورهای فضای پس از شوروی به آن توجه کنید. البته، در طی 45 سال، رویدادهای مختلفی رخ داده است - هم مثبت و هم منفی. با این حال، جهتگیری کلی توسعه روابط میان ایران و آسیای مرکزی مثبت و متقابلا سودمند است و همسایگی با جمهوری اسلامی بیشک عامل ثبات آسیای مرکزی است. برای اثبات این نظریه، از چند جنبه به آن نگاه میکنیم.
نخست بخش امنیت
ترسناک است که فکر کنیم اگر ایران در مدار نفوذ غرب باقی میماند چه اتفاقی میافتاد. محوری از رژیمهای طرفدار آمریکا که از دریای مدیترانه تا مرزهای چین امتداد مییابد، هم در منطقه آسیای مرکزی و هم در منطقه وسیعتر از جمله روسیه، چین و هند تأثیر بیثباتکننده خواهد داشت. تصور اجرای پروژههایی مانند «یک کمربند و یک جاده» و تعمیق پروژههای یکپارچه سازی مانند سازمان همکاری شانگهای و بریکس دشوار خواهد بود. جمهوری اسلامی ایران با در پیش گرفتن یک سیاست خارجی واقعا مستقل، به سدی در برابر ماجراجوییهای واشنگتن و متحدانش تبدیل شده است.
تهران سهمی تعیین کننده در شکست داعش در عراق و سوریه داشته است و به کار خود برای جلوگیری از ظهور مناطق تحت محاصره تروریستها در غرب آسیا و افغانستان ادامه میدهد. به طور کلی، ایران مدرن با استقرار قدرتهای غربی و اقمار آن مانند رژیم صهیونیستی در منطقه غرب آسیا، ماوراء قفقاز، آسیای جنوبی و مرکزی مخالف است.
بخش دوم اقتصاد
اگر قبل از انقلاب اسلامی، ایران وابستگی زیادی به سرمایه خارجی داشت، پس از سال 1357 منابع طبیعی و توان اقتصادی در خدمت کشور و مردم قرار گرفت. جمهوری اسلامی علیرغم سنگینترین تحریمها، توانست در بخشهای مختلف به پیشرفتهای محسوسی دست یابد.
از نظر تولید ناخالص داخلی (بر اساس برابری قدرت خرید) در بین 20 کشور برتر جهان قرار دارد و در رتبه بندی کشورها از نظر سطح فعالیت پژوهشی، ایران به جایگاه پانزدهم رسید. ترکیب پتانسیلهای ایران با جمعیت 85 میلیونی و آسیای مرکزی با جمعیت 70 میلیونی میتواند تاثیر فوقالعادهای داشته باشد. این امر منجر با امضای توافقنامه تمام عیار منطقه آزاد تجاری بین تهران و اوراسیا و همچنین اجرای پروژههای حملونقل و لجستیک مشترک در پایان سال گذشته شد که از جمله آنها میتوان به کریدور بینالمللی شمال-جنوب و ابتکار یک کمربند و یک جاده اشاره کرد.
ایران از جمهوریهای آسیای مرکزی دعوت کرد تا از بنادر خود برای ترانزیت کالا استفاده کنند. سال گذشته توافقنامهای بین تهران و تاشکند برای ایجاد مرکز لجستیکی ایرانی-ازبکی و همچنین ساخت پایانهها و انبارها در بنادر چابهار و بندرعباس منعقد شد. یادداشت مشابهی در نوامبر 2023 با تاجیکستان امضا شد.
بخش سوم اینکه، آسیای مرکزی و ایران فرصتهای بسیار خوبی برای تقویت روابط بشردوستانه دارند، اما تاکنون محقق نشده است. مبنای آنها هم اجتماع تاریخی و فرهنگی است و هم ارزشهای توسعه مستقل و حاکمیتی که انقلاب اسلامی 1357 تعیین کرده است. از نمونههای مثبت آن میتوان به مراکز ایران شناسی افتتاح شده در تعدادی از جمهوریهای منطقه، رویدادهای مختلف فرهنگی و غیره اشاره کرد. نزدیکی ایران و آسیای مرکزی اهمیت بیشتری دارد زیرا فرآیندهای جدی در جهان در حال وقوع است که میتواند نظام روابط بینالملل را برای دهههای آینده تغییر دهد. ظهور مراکز جدید قدرت، نفوذ جهان غرب را تضعیف میکند. جهان قصد ندارد داوطلبانه از مواضع مسلط خود دست بکشد و کانونهای دید قدرت را به رسمیت بشناسد. برای این هدف غرب باید با اراده مردم برای ادغام با هدف آیندهای بهتر، صلح آمیز و عادلانهتر مقابله کند. ایران و کشورهای آسیای مرکزی میتوانند نمونهای از این وحدت باشند.
دیمیتری یولاشکوف: مدیر موسسه راسیسکایا گازیتا و کارشناس مسائل روسیه
روابط ایران و روسیه در دوران تزاری، سپس با اتحاد جماهیر شوروی و امروز با فدراسیون روسیه، سابقهای غنی و طولانی دارد. تا سال 1331، نیروهای شوروی به عنوان گروهی دوست در خاک ایران بودند. زمانی که انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 اتفاق افتاد، نگرش در اتحاد جماهیر شوروی نسبت به آن متناقض بود.
اما در گذر زمان تاریخ نشان داد که ایران راه درستی را انتخاب کرد، به ویژه مولفه معنویت را رها نکرد و این از ارزش ویژهای برخوردار است، در حال حاضر نیز ایرانشناسی بهعنوان قدرتمندترین مؤلفه شرقشناسی روسی بیان شده است. زبان فارسی در دانشگاه سن پترزبورگ، مسکو و سایر مؤسسات آموزشی تخصصی مورد مطالعه قرار گرفت. اکنون این مکتب با شور و شوق دوباره احیا میشود. البته جنگ افغانستان و حمله شوروی به افغانستان در اواخر دهه 80 بر روابط بین کشورها اثر منفی گذاشت.
یک رویداد مهم در پایان دوران حیات اتحاد جماهیر شوروی، امضای سندی بین دو کشور در سال 1368 در مورد برنامه همکاریهای تجاری، اقتصادی، علمی و فنی بود. روسیه بعدها جانشین این برنامه شد. همه چیز به آرامی پیش نرفت و پس از اعمال تحریمهای غرب علیه فدراسیون روسیه و همچنین ایران، همه چیز به شدت تغییر کرد. ایران یاد گرفته است که نه تنها در شرایط تحریم دوام بیاورد و به طور مستقل هر آنچه را که نیاز دارد تولید کند، بلکه در اقتصاد و علم جایگاه بالایی دارد و همچنین به طور جدی ادعای رهبری منطقهای در غرب آسیا را دارد.
امروز روابط روسیه و ایران چنان با اطمینان در حال توسعه است که ما شاهد تحقق رویای "زبیگنیو بریژینسکی" خواهیم بود یعنی ایجاد محور ایران، چین و روسیه و همچنین شاهد تبادل فعال فناوری میان سه کشور هستیم. اینها نتایج بیداری مردم ایران در دهه پنجاه است که انقلاب اسلامی را به پیروزی رساند.
کانیبک تمیروف: مدیر تلویزیون نورتیوی و فعال رسانهای
افسانهها و اطلاعات غیرموثق زیادی درباره ایران در حوزه رسانه وجود دارد که نگرش منفی و مغرضانه را نسبت به کشور و هر آنچه که به آن مرتبط است، شکل میدهد. قبلاً من و همکاران قرقیزستانیام (خبرنگاران) قبل از اینکه در سال گذشته در چارچوب هیئت دوستی به ایران سفر کنیم و ایران واقعی را بدون واسطه با چشمان خود ببینیم، تصویری ناقص و غیر قابل اعتماد نسبت به ایران داشتیم. قبل از این سفر ما اطلاعات واقعی و کاملی در مورد فرهنگ، مردم، سنتها و آداب و رسوم این کشور جالب و غنی نداشتیم. من به عنوان یک فرد خلاق، بیشتر به فرهنگ علاقه دارم تا سیاست، هرچند امروز نمیتوان یکی را بدون دیگری تصور کرد.
همانطور که مشخص شد، ایرانیها از نظر فرهنگی چندان با ما فاصله ندارند؛ ما از نظر تاریخی اشتراکات زیادی داریم. در ایران نیز روحیه عشایری وجود دارد، زیرا چنین ملیتی در آنجا زندگی میکنند. از نظر مذهبی نیز همه ما مسلمان هستیم، قرآن کریم و پیامبران و سایر ادیان را گرامی میدارند.
یکی از مولفههای مهمی که قابل ذکر است روحیه میهن پرستی و عشق به میهن است که در فضای هم رسوخ کرده و در همه جای خیابانهای شهر (به صورت نقاشی دیواری، بنر و شعار) حضور دارد. ایدئولوژی انقلابی با ریشه اسلامی باعث ایجاد مسئولیت و احساس وظیفه خالصانه در افراد شده است.
به برکت این انقلاب است که ایران با وجود همه تحریمها، 45 سال است که به طور مستقل در حال توسعه است. این روحیه مردم را تسکین میدهد و به آن صلابت باورنکردنی را میبخشد. به طور جداگانه باید به سینمای ایران اشاره کرد که جایگاه ویژه خود را در عرصه بینالمللی و صنعت سینما دارد. تفاوت اصلی آن را میتوان ترویج انسان گرایی، اعتقاد به نیکی، احترام به ارزشهای خانوادگی، سنتها، ایمان به خدا و همانطور که قبلا ذکر شد، عشق به میهن دانست. بزرگترین اتفاق در حوزه سینما در ایران جشنواره بینالمللی فیلم فجر است که به کانون توجه سینماگران در جهان در ایام دهه فجر تبدیل شده است و هر ساله در این رویداد بزرگ به سینماگران از کشورهای مختلف جوایزی اهدا میشود.
آیبولوت آیدوسوف: کارشناس مسائل چین
پیش از انقلاب اسلامی به دلیل اینکه ایران در بلوک غرب قرار داشت و از سوی دیگر چین نیز به مسائل داخلی خود مشغول بود، ارتباط میان دو کشور جدی و حتی تاکتیکی هم برآورد نمیشد. بعد از انقلاب اسلامی ایران، روابط ایران و چین به صورت پویا توسعه یافته است.
نخستین ارتباطات به سال 1298 بازمیگردد زمانی که آخرین پادشاهان قاجار در ایران حکومت میکردند مرحله بعد به دوران ورود کمونیستها به قدرت در سال 1315 اشاره دارد و سرانجام با وقوع انقلاب اسلامی در سال 1979، روابط به سطح کاملاً جدیدی رسید. زیرا ایران در آن زمان سرزمین اصلی چین را به رسمیت شناخت.
اگر از مرحله کنونی روابط بین دولتها صحبت کنیم، باید به ظهور قدرتهای ژئوپلیتیکی در جهان اشاره کرد.ایران اسلامی مانند چین نقش بزرگی در این بازی دارد. تهران امروز یک اولویت بزرگ برای پکن است. مقامات دو کشور قراردادی جامع به مدت 25 سال منعقد کردند که بر اساس آن چین 400 میلیارد دلار در ایران سرمایهگذاری خواهد کرد.
پکن امروز به وضوح فرآیندهای جهان را زیر نظر دارد. ایالات متحده در حال از دست دادن موقعیت خود به عنوان هژمون در غرب آسیا است. سایر کشورهای عربی نفت خیز خلیج فارس (عربستان سعودی، امارات متحده عربی و قطر) نیز تلاش میکنند سیاستهای خود را دنبال کنند. چین به ویژه ایران را به دلیل موضع روشن و صریح خود در قبال ایالات متحده متمایز میکند و شباهتهایی به این دو کشور وجود دارد. علاوه بر این، موقعیت جغرافیایی ایران و پتانسیلهای ایران و این که جمهوری اسلامی تحت تحریمهای غرب قرار دارد، همچنین یک عنصر اعتماد در طرف چینی است.
دیدارهای منظم در سطوح عالی بین رهبران دو کشور نیز نشانه نزدیکی و احترام متقابل است. روابط نظامی بین کشورها نیز در حال رسیدن به سطح جدیدی است. یک حلقه مهم در ایجاد روابط قوی، اجرای پروژه اقتصادی «یک کمربند، یک جاده» توسط چین است که ایران نیز در آن جایگاه مهمی دارد.
علاوه بر این، شایان ذکر است که ایران امروز واقعاً مدعی رهبری در غرب آسیا است و این را میتوان در موقعیت تزلزل ناپذیر آن در مناقشه فلسطین و رژیم صهیونیستی نیز مشاهده کرد. آنها نه در حرف، بلکه در عمل از فلسطین و جهان اسلام حمایت و دفاع میکنند. مانند چین، انقلاب فرهنگی در ایران فقط در قالبی متفاوت رخ داد، اما نتیجه آن آشکار است. نسلی بزرگ شده که شکستن آن هم از نظر اخلاقی و هم از نظر روحی دشوار است.
در عین حال، کشور نه تنها بر ایمان، بلکه بر یک دولت قدرتمند نیز تکیه دارد. انقلاب اسلامی شالوده فکری و همه ابعاد زندگی ایرانیان را تحت تاثیر قرار داد و سیاست خارجی مستقل نیز از این تحول مستثنی نبود. ایران اسلامی در حال ظهور در منطقه غرب آسیا و اتحاد با کشورهای بزرگ جهان برای غلبه بر یکجانبه گرایی غرب است.
طلایبک جومادیلف: کارشناس مسائل امنیت بینالملل
انقلاب اسلامی ایران یکی از رویدادهای کلیدی قرن بیستم است، اما متأسفانه در منطقه آسیای مرکزی دست کم گرفته شده است. ما اغلب جنگهای جهانی اول و دوم را به یاد میآوریم و از نظر اهمیت، انقلاب اسلامی ایران نیز اهمیت سرنوشت سازی داشت.
در واقع ایران تنها کشوری در جهان است که 45 سال پیش آشکارا غرب را به چالش کشید. ما در یک زمان سرنوشت ساز زندگی میکنیم - یک نقطه عطف، حوادث تکتونیکی در جهان در حال رخ دادن است که ساختار جدیدی از جهان را شکل میدهد.
از این نظر، انقلاب اسلامی ایران پیشگام است و میتواند به عنوان نمونهای از ذهنیت در سیاست جهانی عمل کند. یعنی دنبال کردن سیاست مستقل خود در دفاع از منافع، با استفاده از مدل سیاسی خود. یکی از شعارهای اصلی انقلاب در ایران اسلامی نه غربی و نه شرقی و همچنین تکیه بر آرمانهای انقلاب اسلامی بود.
این بدان معناست که ایران به طور قاطع ارزشهای لیبرال غربی و ایده کمونیست شرقی قبول نکرد. آنها راه خود را انتخاب کردند و دین اسلام را به عنوان وحدت جامعه انتخاب کردند. تاریخ نشان میدهد که ایرانیها انتخاب درستی کردند. بعضیها هنوز قدر ایران را نمیدانند.
در نتیجه، علیرغم تحریمهای بیسابقه اقتصادی و سیاسی غرب، نخستین جمهوری اسلامی جهان به توسعه خود ادامه میدهد. همانطور که معلوم شد، شما میتوانید بدون فناوریهای غربی با آرامش زندگی کنید، خودتان را توسعه دهید و پیشرفت کنید.
از این نظر برای کشورهای آسیای مرکزی تجربه ایران بسیار ارزشمند است که نیاز به تحلیل و عمل دارد. ما دارای مشترکات زیادی با ایران هستیم. نخست؛ در قرن نوزدهم، آسیای مرکزی و ایران در یک "صفحه شطرنج" قرار داشتند که از آن به عنوان بازی بزرگ یاد میشود. یک تقابل ژئوپلیتیکی بین امپراتوری بریتانیا (یک قدرت دریایی) و روسیه (یک قدرت زمینی) برای تسلط بر منطقه آسیای مرکزی. اولی به اصطلاح "تالاسوکراسی" تسلط بر دریا و گسترش نفوذ خود از طریق آن و دوم "تلوروکراسی" تسلط بر خشکی را دنبال میکرد.
امروز مرحله جدیدی از "بازی بزرگ " از رویارویی بین قدرتها و مبارزه برای آسیای مرکزی آغاز میشود. بنابراین، امروزه میتوان مشاهده کرد که چگونه نمایندگان غرب در مورد سیاست تحریم از بریتانیا، ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا اغلب به آسیای مرکزی میآیند. تفاوت اساسی این بازی با بازی نخست این است که در گذشته دو بازیگر (بریتانیا و روسیه) وجود داشتند، اما امروز بازیگران بیشتری وجود دارند: فدراسیون روسیه، چین، غرب (ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا)، ترکیه و کشورهای عربی از جنوب. ایران هم باید در این بازی حضور داشته باشد؛ زیرا ایران دارای تجربه، علم و فناوری و فرهنگ کهن است. کشورهای آسیای مرکزی و سایرین فقط باید بیاموزند بدون کمک غرب زندگی کنند. چرا ما باید اشتباهات را تکرار کنیم اگر ایران قبلاً این مسیر را گذرانده است پس ما میتوانیم آن را مبنا قرار دهد و از آن به نفع رفاه خود استفاده کند.
معجزه ایرانی رخ داد. بدون شک مقامات ایرانی حاضر هستند تا در این زمینه تجربیات خود را با ما در میان بگذارند. امروز فکر میکنم با توجه به تعداد تحریمهایی که علیه فدراسیون روسیه اعمال شده است، ایرانیها هم اکنون تجربیات خود را با روسیه در میان میگذارند. در حال حاضر ساخت تسلیحات با دقت بالا تحت تحریمهای بینالمللی بسیار دشوار است؛ داشتن دانش، علم و متخصص کافی ضروری است و شاهد این موضوع هستیم که ایران تحت همین تحریم ها در زمینه های مختلف به موفقیت های زیادی دست یافته است.
45 سال پیش، نخبگان ایران به مخرب بودن همکاری بیشتر با غرب و بیهودگی "پروژه سرخ" شوروی پی بردند و راه خود را انتخاب کردند. از منظر ژئوپلیتیک، این انتخاب امروز از نظر تاریخی درست بوده و اتفاقات امروز مؤید آن است.
امان ساریف: کارشناس مسائل مذهبی
امروزه ایران در خط مقدم فرآیندهای غرب آسیا در خصوص حفاظت از قبله نخستین مسلمانان ( مسجد الاقصی ) قرار داشته است و تنها کشوری است که از فلسطین در مبارزه برای عدالت و پایان اشغال سرزمینهایش حتی در پلتفرمهای سیاسی بینالمللی حمایت قابل توجهی میکند. امروزه برخی کشورهای عربی سعی میکنند از اظهارات تند و حمایت آشکار خودداری کنند به این دلیل که از بد شدن روابط با شرکای غربی خود (آمریکا و انگلیس) میترسند. به این معنا، انقلاب اسلامی، کشور را به موضوع جداگانهای از سیاست بینالملل تبدیل کرد. به برکت آرمانهای انقلاب و مسیر تعیین شده، ایران امروز بر خلاف بسیاری از کشورهای عربی حوزه خلیج فارس، حاکمیت خاص خود را دارد. در این زمینه، ایران با حمایت از فلسطینیها و حزب الله لبنان در نبرد با رژیم صهیونیستی، تصویری دارد که مخالفانش در منطقه نمیتوانند بر آن غلبه کنند. کاری که ایران امروز انجام میدهد توسط افرادی که ادعای رهبری در جهان اسلام را دارند، قابلیت انجام ندارد.
در عین حال، همه به خوبی میدانند که برخی کشورهای عربی که خود را دارای موقعیت ژئوپلیتیک و رهبری شریعت و مذهب در جهان میدانند در این جایگاه نیستند؛ به این دلیل که واقعیتی که در آن زندگی میکنند با واقعیتی که پارسایان متقی گذشته به آن فرا میخواندند و به آن تعلیم میدادند، دور است.
اینجاست که ناهماهنگی شناختی رخ میدهد. اسلام در خانوادهها، در قانون مدنی وجود دارد، اما در ژئوپلیتیک و در مسائل حفظ منافع امت اسلامی نیست. در حالی که ایران در مسائل ژئوپلیتیکی دارای نظرات کلیدی و اساسی است.
بنابراین به جرأت میتوان گفت که انقلاب اسلامی ایران تأثیر بسزایی بر موازنه قوا در منطقه داشته است و تمام آن نقشههای آمریکا و پروژه "خاورمیانه بزرگ" در عراق و سوریه اجرا نشد و این موازنه قوا البته توسط ایران تغییر کرد.
فارسها امروز نقش نخست را در تأثیرگذاری بر فرآیندهای غرب آسیا بر عهده دارند و این موضوع به این دلیل است که جمهوری اسلامی، زودتر از هر کشور دیگری، مراحل خودشناسی خود را طی کرده است، موقعیت ایران بر روی نقشه و در عمل حاکی از روابط نزدیکتر با کشورهای آسیای مرکزی است. این منطقه با ایران هماهنگیها و فرایندهای مشترکی را طی کرده است. همه چیز را جغرافیای طبیعی دیکته خواهد کرد و تا اینجای کار برآیند تحولات به نفع ایران، چین و روسیه است. هیچ فراری از جغرافیا وجود ندارد؛ شما میتوانید پروژههای مصنوعی مختلفی را ارائه دهید، اما جغرافیا خود را دیکته میکند.
پایان پیام/