به گزارش اقتصادنیوز آنچه اوکراین در پی حمله فوریه ۲۰۲۰ روسیه به آن دست یافت، فوقالعاده بود. اما با توجه به ممانعت جمهوریخواهان کنگره از ارسال کمکهای نظامی به کیف و همچنین در شرایطی که دستاوردهای روسیه در میدان نبرد شتاب گرفته است، سایه تردید بر سرنوشت اوکراین در سال سوم جنگ سیطره یافته اشت.
به نوشته ریچارد هاس، مدیر سابق شورای روابط خارجی برای وبگاه پراجکت سیندیکت، جنگ روسیه علیه اوکراین وارد سومین سال خود میشود. اگرچه نکات قابل توجه زیادی دیده میشود، اما زمینههایی برای تردید نیز وجود دارد. پس وقت آن رسیده که آنها را برشماریم.
آنچه اوکراین در پی تهاجم روسیه در فوریه ۲۰۲۲ به آن دست یافت، خارقالعاده بود. روسیه قدرتی هستهای است که جمعیتش سهونیم برابر اوکراین بوده، تولید ناخالص داخلیش ده برابر بیشتر است و ارتشی با چندین برابر پرسنل و تجهیزات دارد؛ اما در مقابل کییف تنها توانست به تساوی برسد. اوکراین هنوز حدود ۸۰ درصد از خاک خود را کنترل میکند؛ درست مانند دو سال پیش.
ولادیمیر پوتین فکر میکرده که جنگ جدیدش شبیه حمله سال ۲۰۱۴ او به اوکراین خواهد بود؛ زمانی که نیروهای روسی سریعاً کریمه و بسیاری از مناطق شرقی دونباس را تصرف کردند. او اوکراین، اروپا و آمریکا را ضعیف و متفرق میدید. پوتین همچنین زمانی که ژنرالهایش بلوف قدرتمندی ارتش روسیه را میزدند و قول پیروزی بر اوکراین را میدادند، لفاظی آنها را باور کرد.
نادرستی تمام این فرضیات اثبات شده است. اما همچنان دلیلی برای نگرانی وجود دارد.
ضدحمله مورد انتظار اوکراین که برای آزادسازی سرزمینهای اشغالی و دستیابی به موفقیت جنگی یا حداقل کسب اهرمی در مذاکرات طراحی شده بود، تا حد زیادی ناکام ماند. روسیه یاد گرفته با تحریمهای اقتصادی غرب کنار آمده و تا حد زیادی مسیر صادرات انرژی خود را به چین و هند را تغییر داده است.
روسیه توانسته از همین طریق تحریمهای نظامی غرب را نیز دور بزند. مسکو به فروش سلاح به هند و سایر کشورها و خرید تسلیحات از کره شمالی ادامه داده است. همچنین توانسته فناوری و محصولات در ظاهر غیرنظامی را تهیه کرده تا بعداً آنها را برای مصارف نظامی تغییر کاربری دهد. این کشور مجتمع صنعتیدفاعی خود را گسترش داده و اکنون از نظر مقدار توپخانه و مهمات، برتری قابل توجهی نسبت به اوکراین دارد.
روسیه خستگی زیادی از خود نشان نداده است. علیرغم تلفات بالای انسانی که تخمین زده میشود به بیش از ۳۰۰ هزار سرباز کشته یا زخمی برسد، کنترل پوتین بر رسانهها و روایت عمومی به کرملین این امکان را داده که مخالفتها را به حداقل رسانده و بسیاری از مردم را متقاعد سازد که کشورشان قربانی است و نه متجاوز.
در همین حال، نشانههایی از اختلافات سیاسی در اوکراین دیده میشود. ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور این کشور ژنرال ارشد خود را برکنار کرد. مهمتر از آن، اوکراین در میدان نبرد تقلا میکند که عمدتاً به دلیل جلوگیری جمهوریخواهان از بسته کمکنظامی ۶۰ میلیارد دلاری در کنگره ایالات متحده است. به نظر میرسد که انگیزه اپوزیسیون جمهوریخواه آمیزهای از انزواطلبی، همدردی با اقتدارگرایی پوتین و تمایلات حزبی به مانعتراشی در برابر پیروزی سیاسی جو بایدن پیش از انتخابات ریاستجمهوری آمریکاست.
در حالت ایدئال، بایدن قادر خواهد بود جمهوریخواهان را متقاعد سازد تا با همکاری با او و سایر دموکراتها، کمکهای جدید به اوکراین که در راستای منافع استراتژیک آمریکاست را تصویب کنند. اما با وجود کمبود تسلیحات و مهمات و در نتیجه، دشواری فزاینده ایستادگی در مقابل فشار نظامی روسیه، نمیتوان بر روی موفقیت بایدن شرط بست.
پس این سؤال مطرح میشود که چگونه اوکراین و متحدینش میتوانند حداقل بخشی از خلأ ایجادشده توسط ایالات متحده که را پر کنند؟
اروپا قبلاً موافقت کرده که بیش از ۵۰ میلیارد دلار کمک اقتصادی جدید به اوکراین ارائه دهد. اروپا به همراه سایر کشورها مانند کره جنوبی و احتمالاً ژاپن به طرحی هماهنگ برای تهیه تسلیحات و مهمات ضروری برای اوکراین نیاز دارد تا ظرفیت کیف برای دفاع در برابر نیروهای پوتین و حمله به اهداف نظامی روسیه تقویت شود. در عین حال، دوستان اوکراین باید برای کمک به بازسازی و گسترش صنعت تسلیحات این کشور دست به کار شوند؛ به طوری وابستگی کیف به توانایی و تمایل دیگران برای تأمین منابع مورد نیاز جنگی کاهش یابد.
در عین حال، اوکراین میتواند با اتخاذ یک استراتژی نظامی دفاعمحور نیازهای خود را کاهش داده و از تلفات بیشتر انسانی جلوگیری کند. حفظ و دفاع از ۸۰ درصد سرزمینهایی که اکنون تحت کنترل اوکراین قرار دارد، ممکن و ضروری است. با توجه به اینکه آزادسازی نظامی کریمه، دونباس و دیگر مناطق تحت اشغال روسیه حداقل در کوتاهمدت میسر نیست، اوکراین با پذیرش استراتژی دفاعمحور چیزی از دست نخواهد داد. همچنین با آغاز مذاکرات جدی میان مسکو و کیف، اوکراین میتواند برای بازگرداندن کامل اراضی مذاکره کند.
اگر جریان تدارک تسلیحات تعیینکننده وضعیت اوکراین در سال جاری باشد، پس انتخابات ریاستجمهوری و کنگره آمریکا در ماه نوامبر سرنوشت اوکراین در سال ۲۰۲۵ را رقم خواهد زد. اگر بایدن دوباره پیروز شده و سنای ایالات متحده به کنترل جمهوریخواهان برگردد، اما دموکراتها کنگره را تصرف کنند، آنگاه زمینه برای تجدید کمکهای اقتصادی و نظامی ایالات متحده و احتمالاً برقراری رابطه میان اوکراین و ناتو فراهم خواهد شد؛ در نتیجه، پوتین درمییابد که گذر زمان به نفع او نبوده که این مسئله احتمال ظهور دیپلماسی را افزایش میدهد.
با این حال، اگر دونالد ترامپ پیروز شود و جمهوریخواهان کنترل مجلس نمایندگان را حفظ کنند، اوکراین با آینده بسیار دشوارتری روبرو خواهد شد. بیش از پیش، بار امنیت اوکراین بر دوش آن و دوستان اروپایی و آسیاییش سنگینی خواهد کرد. اگر متحدین کیف مایل و قادر به پرکردن بیشتر شکاف ناشی از قطع حمایت ایالات متحده باشند، میتوان بنبستی طولانیمدت در میدان نبرد و به دنبال آن، دیپلماسی سازنده را تصور کرد. در غیر این صورت، احتمالاً پوتین بر مزیت خود در میدان نبرد فشار آورده و تنها برای تحمیل نتیجهای که از ابتدا به دنبال آن بوده، به میز مذاکره میآید.
تفاوت بین این دو آینده فاحش بوده و ریسک آن برای اوکراین، اروپا و جهان بسیار زیاد است. چین، شی جینپینگ، رئیسجمهور چین با طرحهای خاص خود در مورد تایوان، با علاقه شدیدی این موضوع را نظارهگر است. اگر ایالات متحده نشان دهد که تمایلی به انجام تعهدات و تضمین اجرای قوانین بینالمللی که مانع از تصرف قهری سرزمینها میشود را ندارد، آیندهای بسیار خشنتر و خطرناکتر از گذشته، در انتظار است.