قاتل منشی آموزشگاه کامپیوتر که برای اجرای نیت شوم خود دست به قتل زده بود از چوبه دار نجات پیدا کرد.
به گزارش خبرنگار جنایی رکنا، 24 فروردین سال 84 بود که مدیر یک آموزشگاه کامپیوتر در تماس با ماموران پلیس کرج از کشته شدن منشی آموزشگاه که سمیه نام دارد خبر داد و خیلی زود تیمی از ماموران برای بررسی موضوع در محل حاضر شده و با جسد سمیه 23 ساله که داخل آموزشگاه روی زمین افتاده بود روبرو شدند.
بدین ترتیب تیمی از ماموران پلیس تهران همراه بازپرس پرونده برای بررسی موضوع در صحنه جرم حضور پیدا کردند و مشخص شد سمیه با یک نفر درگیر شده است و خراش روی دست نشان از آن داشت که النگو و دستبند سمیه از دستش خارج شده و در این درگیری به قتل رسیده است.
تیم جنایی در این مرحله به سراغ خانواده سمیه رفتند و مادر دختر جوان به ماموران گفت: یک سال قبل دخترش ازدواج کرده و نمی داند چه کسی دخترش را به قتل رسانده است.
کارآگاهان در گام نخست به سراغ شوهر سمیه رفتند و با توجه به شرایط زندگی شان احتمال دادند که قتل کار همسر سمیه باشد اما در تحقیقات و بازجویی ها هیچ سرنخی برعلیه شوهر سمیه به دست نیامد.
تجسس های پلیسی ادامه داشت تا اینکه مدیر آموزشگاه با مراجعه به پلیس عنوان کرد مردی به نام حمید کنار آموزشگاه یک زیرپله دارد و چندباری از او در مورد پرونده قتل سمیه سوال کرده است و رفتارهای مرموزی دارد.
همین کافی بود تا ماموران برای تحقیق به سراغ حمید بروند و مرد جوان ابتدا خود را بیگناه می دانست و کارآگاهان با توجه به داستانسرایی هایی که حمید داشت به حرفهای او مشکوک شدند و با هماهنگی قضایی پس از آزادی، حمید به صورت نامحسوس تحت نظر ماموران قرار گرفت.
تیم پلیسی با تحقیقات میدانی سرنخ هایی به دست آوردند که نشان از آن داشت که حمید در قتل سمیه نقش داشته است و همین کافی بود تا این متهم به دستور بازپرس ویژه قتل دستگیر شود.
حمید ابتدا سعی داشت خود را بیگناه معرفی کند اما وقتی در برابر مدارک پلیس قرار گرفت و در تناقض گویی هایش گرفتار شد به قتل سمیه اعتراف کرد.
حمید به ماموران گفت: مدتی بود که سمیه را تحت نظر داشتم و می دانستم او زودتر از دیگر افراد داخل آموزشگاه به آنجا می آید و یک ساعت بعد از آمدن او بود که مدیر آموزشگاه و شاگردان به آنجا ورود می کردند.
وی افزود: از وقتی سمیه ازدواج کرد دیگر به من بی اعتنایی می کرد و و این در حالی بود من به سمیه علاقه داشتم. روز حادثه سمیه وارد آموزشگاه شد و من پشت سرش وارد آموزشگاه شدم، قصد داشتم با او رابطه داشته باشم و سمیه وقتی مرا داخل آموزشگاه دید متوجه نیتم شد و در برابر من مقاومت کرد، هر چه تلاش کردم نیت خودم را به اجرا بگذارم موفق نشدم که در یک لحظه کنترلم را از دست دادم و و او را به زمین زدم و سپس با کابل کامپیوتر، سمیه را خفه کردم.
قاتل منشی آموزشگاه ادامه داد: وقتی از قتل سمیه اطمینان پیدا کردم جسد را همانجا رها کرده و چه پول و طلا داشت را به سرقت بردم.
کارآگاهان با بررسی مغازه زیرپله ای حمید تعدادی از طلاهای سمیه را به دست آوردند ودر ادامه پرونده برای صدور حکم نهایی به شعبه 80 دادگاه کیفری کرج ارجاع شد و خانواده سمیه در ابتدا درخواست قصاص برای قاتل فرزندشان کردند.
حمید وقتی پس تریبون قرار گرفت ادعا کرد که سمیه را به قتل نرسانده و قصد تجاوز نداشته است و در قتل نقشی ندارد و این ادعا را وقتی در پلیس آگاهی بودم برای رهایی از فشارهایی که روی من بود عنوان کردم.
وی افزود: وقتی مدیر آموزشگاه بیرون آمد و از مردم کمک کرد من وارد آموزشگاه شدم و دیدم طلاهای سمیه روی زمین افتاده و قبل از اینکه کسی وارد آموزشگاه شود طلاها را سرقت کردم و خارج شدم.
قاضی پرونده دستور رسیدگی مجدد در پرونده را صادر کرد که در این مرحله تحقیقات میدانی از شاهدان صورت گرفت و همه نقص هایی که در پرونده بود برطرف شد و بار دیگر خانواده سمیه درخواست قصاص دادند و حکم اعدام برای حمید صادر و این حکم در شعبه 11 دیوان عالی کشور مورد تایید قرار گرفت.
حمید سال گذشته برای اجرای حکم قصاص پای چوبه دار رفت اما تیم صلح و سازش با صحبت با خانواده سمیه از آنها فرصت گرفتند که بعد از مدتی پدر سمیه به کام مرگ فرو رفت و در این مرحله دختران پدر سمیه که وارث او بودند درخواست قصاص کردند.
حمید در یک قدمی چوبه دار قرار داشت که گروه صلح و سازش دادسرای امور جنایی تهران با صحبت با اولیای دم سمیه در صحنه اعدام فرصت گرفتند و با ادامه جلساتی که از سوی گروه صلح و سازش دادسرای امور جنایی تهران برگزار شد، اولیای دم حاضر به بخشش با دریافت دیه شدند.
بنا بر این گزارش، خانواده حمید با کمک خیرین موفق به تهیه پول دیه سمیه شدند و با پرداخت دیه، رضایت اولیای دم را گرفتند و حمید از چوبه دار نجات پیدا کرد.آخرین قیمت های بازار ایران را اینجا کلیک کنید.