اهمیت و لزوم این یادداشتها نه صرفا از روی وظیفه اخلاقی یا تاریخی، که برای نسل جدید و آینده است که ممکن است بزرگان کشورش را نشناسد یا از تجارب و سابقه آنها بیخبر باشد.
دو خدمت مهم مسعود نیلی تلاش برای احیای نظام برنامهریزی حین و پس از دوران جنگ و دیگری پیگیری تاسیس دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه صنعتی شریف در ادامه راه محمد طبیبیان، محمدتقی بانکی و علینقی مشایخی در دانشگاه صنعتی اصفهان و موسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت برنامهریزی (نیاوران) بودند.
میوههای این دو نهال مهم یکی در ساختار اداری و یکی در فضای دانشگاهی، تغییرات عمده در هر دو جنبه عمومی و کارشناسی اقتصاد کشور بود.
پس از آن بود که به تدریج صحبت از مباحث و متغیرهای مهمی چون نقدینگی، ارز، بهره، عدالت اجتماعی، تجارت آزاد و... را نسبت به دهههای قبل، دستخوش تغییرات جدی کرد.
تربیت نسل جدیدی از دانشآموختگان اقتصاد برآمده از رشتههای علوم و فنی و مهندسی که به تبع رشته تحصیلی و همچنین به این علت که از قدیم به درست یا غلط دانشآموزان توانمند به رشته ریاضی میرفتند، معمولا از توانایی تحلیلی و استنتاجی بالایی برخوردار بودند، از نکات مهم و برجسته عملکرد مسعود نیلی است. افرادی که بعدها چه در ادامه تحصیل، چه در دانشگاه و چه در سیاستگذاری به افراد تاثیرگذار و موفقی تبدیل شدند.
دیگر ریشه مهم نقاط قوت دکتر نیلی و آنچه که در تمام این سالها وجه تمایز ایشان با سایر اساتید و کارشناسان بود، شروع ایشان از کارشناسی در سازمان برنامه و بودجه بود.
وی که میتوانست به سادگی با پست مدیریتی شروع کند، با کار کردن از پایه تجربیات ذیقیمتی را به دست آورد که او را مانند یکی از الگوهای مورد علاقهاش مهندس «محمد صفی اصفیاء» (۱۲۹۵-۱۳۸۷) در سطح فنی و کارشناسی بیمانند کرد.
کار بزرگ ایشان در حوزه کارشناسی تدوین استراتژی توسعه صنعتی ایران بود که در آن زمان در نوع خود بسیار ارزشمند بود.
البته این هم درست نیست که صرفا به دستاوردها و موفقیتهای استاد ارجمند پرداخته شود و دچار شعارزدگی شویم که این خود ظلم به مقام اساتیدی چون ایشان است.
به شخصه فکر میکنم تکثیر شدن دانشکدههایی مثل دانشکده اقتصاد دانشگاه شریف در سایر دانشگاههای تهران و شهرستان اعم از دولتی و غیردولتی میتوانست سرمشق قرار گیرد.
البته مدرسه مطالعات اقتصادی پیشرفته تهران (تیاس) که با حمایت مالی بانک پاسارگاد تاسیس شد شاید تنها نمونه مثبت باشد.
شاید برخی منتقدان استراتژی دکتر نیلی در این سالها که تاکید بر زدودن امر سیاسی از سیاستگذاری ایران است را هم به حساب خطاهای استاد بگذارند که جای تامل هم دارد.
آنها عمدتا تاکید میکنند که بدون حداقلی از نهادسازی و توسعه سیاسی، تجویز سیاستهای خوب برداشته از اقتصادهای توسعهیافته به نتیجه نمیرسد. اما به عنوان مثال توجه به تجربههای جهانشمول کاهش تورم که جز انگشتشمار کشوری در جهان، از کشورهای بسیار فقیر بگیر تا بسیار پردرآمد هم رخ داده است، حداقل در این زمینه موید صحت و کارایی تلاشهای دکتر نیلی در انتخاب این راه بوده است.
صحبت بر سر همان تورمی است که نحله دیگری از مخالفان علم اقتصاد، روش کاهش آن را تثبیت و قیمتگذاری دستوری پایین قیمت ارز، بنزین، گازوئیل و گندم و ... میدانند و از خود نمیپرسند چرا در سایر کشورها قیمت اینها دولتی ابلاغ نمیشود اما تورم آنها خیلی کمتر از ماست!