گروه اندیشه: موسسه «پویش فکری توسعه» کتابی از دکتر مقصود فراستخواه را منتشر کرده که تاکید دارد « طی مسیر توسعه یافتگی در فرآیندی تدریجی زمانی ممکن میشود که همکاری جمعی مردم و در مسیری از یادگیری اجتماعی در عمل محقق شود که اگر ایرانیان به یکدیگر یاد ندهند و از همدیگر نیآموزند نتیجه کار همانا سنتی ماندن ذهن و زمانه ایران و ایرانی است.»
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، در بخش دیگری از این معرفی کتاب مذکور توس «پویش فکری توسعه» آمده است: «پس توسعه در ایران از نگاه فراستخواه طرحی ناتمام است و البته گام آخر برای تمام کردن این طرح ناتمام همانا شام آخر حاکمان با توسعه آمرانه است. از طرف جامعه نیز تمام شدن این طرح مشروط است به گشایشی سیاسی که با دو بال «حزب مشارکتپذیر» و «دانشگاه مستقل»، سرانجام توسعه یافتگی ایران محقق خواهد شد.»
معرفی «پویش فکری توسعه» در باره کتاب فراستخواه در زیر از نظرتان می گذرد:
از هایک فیلسوف و اقتصاددان بزرگ قرن بیستم نقل است که هر چه اقتصاددانی، فلسفه جامعهشناسی، تاریخ و دیگر علوم اجتماعی و انسانی را بیشتر بداند اقتصاددانتر است.
این نکته عمیقی است. دانش رسمی اقتصاد به ضرورت رویکرد تقلیلگرای خود - که هدف از آن ریاضیاتی شدن و قابل اندازهگیری شدن متغیرهای اقتصادی است - بخش بزرگی از واقعیات حول یک پدیده را نادیده میگیرد و با مفروضات فراوان تصریح شده یا نشدهای وارد تحلیل یک پدیده میشود.
هرچند سادهسازی یکی از ضرورتهای تحلیل علمی است، اما پس از آن که دانش آموخته اقتصاد، بر کلیت و زوایای دانش اقتصاد اشراف یافت، اگر در همان چارچوب بماند هرگز نمیتواند تحلیلهایی که هم خارج از حوزه آکادمی قابل درک، قابل قبول و جذاب باشد و هم در حوزه سیاست گذاری موثر و کارآمد باشد، ارائه کند.
بخش بزرگی از خطاهای سیاستگذاری اقتصادی در سالهای پس از انقلاب نیز ناشی از همین رویکرد تقلیل گرا بود. زیرا آن اقتصاددانانی که به دولتها مشورت دادند حتی اگر درسشان را خوب خوانده بودند و در حوزه خود متخصص بودند، اما دانش تاریخی اجتماعی و روان شناختی از جامعه ایران نداشتند.
اگر دیدگاه هایک در مورد اقتصاددانان صادق باشد، در مورد جامعه شناسان جدی تر است و از آن مهمتر در حوزه تحلیل مسائل توسعۀ، کشور که نگاهی کلان بین نسلی و حتی تاریخی میطلبد قطعاً حیاتی است.
تمام تمایزی که بین اندیشمندان علوم اجتماعی ایران وجود دارد در همین نکته است. آنان که نخست درس خودشان را خوب خوانده اند و سپس در حوزههای اجتماعی دیگر نیز آگاهیها و دانش لازم را کسب کردهاند، بهتر و عمیق تر میتوانند مسائل توسعۀ ایران را ببینند و تحلیل کنند.
دکتر مقصود فراستخواه یکی از این اندیشمندان است که هم درس خودش را خوب و عمیق خوانده است و هم دانش خود را در حوزههای مختلف همچون علوم اجتماعی روان شناسی، ادبیات علوم دینی، تاریخ و علوم تربیتی تعمیق داده است.
مطالعه عمیق و گسترده، که به ذهن افق میدهد؛ تفکر مستمر که به اندیشه نظم می دهد؛ مسأله محوری در اندیشه که به اندیشه حس میدهد؛ تسلط بر چند زبان که قدرت مفهوم پردازی میبخشد؛ مطالعات فرارشتهای که اندیشه را استحکام میبخشد؛ توانایی پژوهش گروهی که انرژی آفرین و پرورنده است؛ و پایداری و نظم در کار که پژوهش را ثمربخش میکند؛ از ویژگیهای برجسته دکتر مقصود فراستخواه است.
به گمان من دکتر مقصود فراستخواه را باید در شمار جدیترین، منسجم ترین پرکارترین و مؤثرترین اندیشه ورزان توسعه ملی قلمداد کرد. (بخشی از مقدمه دکتر محسن رنانی بر کتاب روایت مقصود فراستخواه از مسئله توسعه ایران)
کتاب «روایت مقصود فراستخواه» که در پویش فکری توسعه منتشر شده است، شامل بر کلیتی از دیدگاههای مقصود فراستخواه درباره مسألۀ توسعه در ایران است. توسعه برای فراستخواه اتفاقی از جنس کاشتن بذر تا روئیدن و بالیدن گیاه است، که چنین فرآیندی از رشد و نمو امریست زمانبر.
درضمن از نگاه مقصود «توسعه» شوقی است که نه تنها نطفۀ آن در جان جامعه شکل میگیرد بلکه بالندگی و تکامل آن نیز در بطن جامعه آهسته و پیوسته رخ میدهد.
در ضمن طی مسیر توسعه یافتگی در فرآیندی تدریجی زمانی ممکن میشود که همکاری جمعی مردم و در مسیری از یادگیری اجتماعی در عمل محقق شود که اگر ایرانیان به یکدیگر یاد ندهند و از همدیگر نیآموزند نتیجه کار همانا سنتی ماندن ذهن و زمانه ایران و ایرانی است.
به خصوص که تحول در ذهن و زبان ایرانیان - درهمکاری گفت وگو و آموزش - عقیم میماند و عقب میافتد؛ عقب میافتد از تمامی نو شدنها زرق و برقهای روزمره و ظواهر مادی که این بیتناسبی زندگی درونی و بیرونی ایرانیان است که بیرون زندگیشان با توسعهای دولتی و نفتی آباد شده ولی درون این توسعه در فقدان همکاری و آموزش از معنا تهی شده.
پس توسعه در ایران از نگاه فراستخواه طرحی ناتمام است و البته گام آخر برای تمام کردن این طرح ناتمام همانا شام آخر حاکمان با توسعه آمرانه است. از طرف جامعه نیز تمام شدن این طرح مشروط است به گشایشی سیاسی که با دو بال «حزب مشارکتپذیر» و «دانشگاه مستقل»، سرانجام توسعه یافتگی ایران محقق خواهد شد.
216216