رئیس اتحادیه صنف صباغان و گلزنان تهران ادعا میکند که از دو سال قبل و حتی قبلتر این مسئله را به مسئولان اطلاع داده بود. حسن سلیمی، که بیش از ۴۲ سال در اتحادیه فعالیت داشته است، در حال حاضر تنها از پنج کارگاه تولیدی تأثیرگذار در صنف خود باقی مانده است و حتی این کارگاه هم در آستانه تعطیلی قرار دارد.
او که تحصیلات خود را در رشته مرتبط نساجی گذرانده، از سال ۴۹، گلزنی و بعد رنگرزی را شروع کرده و بعد به کار تولیدی از طریق راهاندازی چندین کارگاه روی آورده، وضعیت کاری خود در جایگاه رئیس اتحادیه صنف را اینطور برآورد میکند که تا همین هفته آینده با همین چند نفر باقیمانده در کارگاه تولیدی هم خداحافظی کنند و دستگاههایشان را هم برای فروش بگذارند هرچند کسی آنها را نمیخرد و تحقیق کرده و متوجه شده که همه مثل آنها فروشنده هستند!
بدون شک این توصیفات رئیس اتحادیه صباغان و گلزنان، میتواند الگوی کوچکی برای همه جامعه این صنف محسوب شود؛ واحدها و اعضایی که به گواه سلیمی در بدترین وضعیت کاری تاریخ صنف خود به سر میبرند.
رئیس اتحادیه صباغان و گلزنان، در توضیحِ اوضاع به هم ریخته این صنف، ضمن اشاره به موضوع بیکاری طولانیمدتِ خود و افرادی که در این صنف کار میکنند، میگوید: سوال من این است که چرا بازار را قفل کردهاند؟ صدبار گفتیم و پرسیدیم که چه کسی بازار را قفل کرده و ما چهکار باید کنیم؟
به گفته سلیمی «وضعیت به گونهایست که بسیاری از اعضای اتحادیه حتی ممکن است به شب عید هم نرسند اما از این بابت که در سال جدید نتوانند به فعالیت ادامه دهند، خاطرجمع هستند؛ وقتی اجارهها دو برابر و بیش از آن، میشود و هیچ درآمدی وجود ندارد و از آن طرف هزینههای کارگاه روی دست اعضای اتحادیه سنگینی کند، به نظر شما چه باید کرد؟ این ارقام را از کجا باید تامین کرد؟ آیا نباید بازاری برای کار باشد؟»
رئیس اتحادیه صباغان و گلزنان، با طرح موضوع بیکاریِ اعضای اتحادیه به برخی عوامل تشدیدکننده آن اشاره کرده و میگوید که «همین الان و در حالی که بچههای ما بیکار هستند، بازار مملو از جنس قاچاق شده؛ به عبدلآباد بروید و ببینید که بازار دست بنگلادشیهاست و تمام، کارها بنگلادشی هستند. بازار تهران هم در دست چینیهاست و از تولید فقط شعارش مانده!»
او که بخشی از تاریخ این اتحادیه است، به صراحت این نکته را مورد تاکید قرار میدهد که «اگر اعضای این اتحادیه در صنعت نساجی نباشند، نه پوشاک نه کشباف نه خیاط و نه پیراهندوز، هیچکدام نمیتوانند کار کنند و همه به اتحادیه این صنف وابستهاند چون رنگرزی و چاپ پارچه و تکمیل پارچه با آنهاست.»
اما بالا رفتن قیمتها و گرانی مواد اولیه برای چندمین بار است که در سال جاری اتفاق میافتد؛ به گفته سلیمی، دو ماه پیش برای سومین بار قیمت رنگ بالا رفت و رنگ ۵۰۰ هزار تومانی به یک میلیون و صد هزار تومان رسید!
رئیس اتحادیه صنف صباغان وگلزنان، میگوید حرف زدن در مورد این چیزها راحت است؛ من چطور یکمرتبه و یکشبه میتوانم به مشتری خود بگویم که باید قیمتی دو یا چند برابر بپردازد؟ آن هم در این بازار؛ یک زمانی بازار رونق دارد و میشود با بالا رفتن قیمتها کنار آمد؛ آما آیا در حال حاضر شما اثری از عید در بازار میبینید؟
به گفته سلیمی: مردم دیگر قدرت خرید ندارند و از آن طرف، اتحادیههای صنوف به دلایلی که گفته شد بازارشان کساد است و در حال ورشکستگی و خالی از مشتری هستند.
از نظر او کسی که در به در دنبال پیدا کردن یک کیسه برنج هندی است و حتی آن را هم نمیتواند تامین کند آیا جایی در ذهنش براب پوشاک باقی میماند؟
اما اعضای اتحادیه که بیکار میشوند، کجا میروند و تکلیف آنها چه میشود؟ رئیس اتحادیه صنف صباغان وگلزنان، از یکی از اعضای اتحادیه به نام آقای حسینی یاد میکند که نزدیک به ۱۰۰ کارگر داشت، چندین طراح، ۲۵ ماشین چاپ و دو گالندر که از ۴ ماه پیش دست به فروش آنها زده!
سلیمی به ریزش مجوزها اشاره کرده و میگوید: در تمام دو سال گذشته نزدیک به ۱۱۰ واحدهای مجوز دارِ ما ترک کار کرده یا آنها که سررسیدِ جوازشان تمام شده بود و باید دوباره میآمدند و تمدید میکردند، طی تماسهایی متوجه شدیم که جمع کرده و دیگر وجود ندارند.
از رئیس لاتحادیه صنف صباغان و گلزنان، میپرسیم که آیا این شغل کلا از بین میرود و راهکاری اگر وجود دارد چیست؟ به نظر یکی از راهکارهای موجود برای حفظ جان اتحادیه و جلوگیری از نابودی واحدهای صنفی، ملحقشدن و ادغام آن به یک اتحادیه مرتبط دیگر است و این با وجود بدهیهای اتحادیه احتمال بیشتری پیدا میکند.
در حال حاضر و به گفته سلیمی، اعضای اتحادیه حتی حق عضویت خود را هم نمیتوانند پرداخت کنند؛ او خودش از خرداد امسال تا الان که برج ۱۱ است و در شب عید هستیم، جمعا حدود ۵۰ هزار کار زده است! و این به گفته او یعنی فاجعه.
رئیس اتحادیه صنف صباغان و گلزنان، میخواهد بداند که «چه کسی به من کمک میکند و چرا کسی ما را باور نمیکند؟ ما که برای گرداندن واحدهای صنفی از نان خانوادهیمان میزنیم. از مسئولان میپرسم که اگر ۶ ماه به خود آنها حقوق و حتی مزایا ندهند، چهکار میکنند؟»
سلیمی میگوید که بدترین زمان برای کار یعنی مهر ماه ۵۹ که جنگ شروع شد مسئولیت قبول کرده و حالا نمی داند به چه کسی باید گله کند؟