عصر ایران؛ مهرداد خدیر- گروهی از هممیهنان در«بازی پانزی» شرکت دروغین وارد کننده موبایل- کورش کمپانی- گرفتار شده و مال خود را باختهاند با این امید یا طمع که از گوشی آیفون که بالای 40 میلیون تومان قیمت دارد با20 میلیون تومان برخوردار شوند!
برخی خود خریداران یا سرمایه گذاران را مقصر میدانند چون طمع کرده اند و حالا چوب همان طمع را میخورند زیرا مگر ممکن است شرکتی زیر نظر یک جوان 27 ساله بیتجربه در تجارت بتواند گوشی آیفون را زیر قیمت جهانی آن به دلار به مشتری ایرانی عرضه کند؟!
بعضی نوشتهاند تقصیر اصلی متوجه نهادهای ناظر و متولیان است و پرسیدهاند وقتی به ریزترین گفتارها و رفتارها دقت دارند و مراقباند فلان کس در صفحه خود چه نوشته و چه تصویری منتشر کرده آن وقت ازیک جوان سربازی نرفته که شرکت تأسیس کرده و پول خلقالله را گرفته و وعدۀ تحویل گوشی به نصف یا یک سوم قیمت داده نپرسیدهاند چگونه در حالی که کارشناسان هشدار داده بودند و این شیوه مسبوق به سابقه است. این که از پول خود افراد به آنها بدهی و وقتی اعتمادها جلب و نوبت بقیه شد ناگهان همه را بالا بکشی. یک وقت با وعده سود بیشتر و زمانی به نام تحویل کالا و اعتماد سازی هم با دو شیوه. یکی تحویل و پرداخت به اندکی از سرمایه گذاران که خود به تبلیغ کننده تبدیل یا مجددا وسوسه می شوند و دومی جذب مشتری با استفاده از چهره های مشهور واصطلاحا سلبریتی ها.
به خاطر این فقره دوم انگشت اتهام به جانب شماری از چهره های مشهور در شبکه های اجتماعی و فضای مجازی متوجه شده است که چرا چنین کالایی را تبلیغ کرده و اعتماد سازی کردهاند. هر چند در این مورد هم میتوان پرسید چرا باید انسان عقل خود را بدهد دست برخی از این جماعت که به خاطر پول حاضر به انجام هر کاری هستند؟
در بین این سلبریتیها البته افراد موجهی هم هستند که می توان قبول کرد اطلاع نداشته و خودشان هم فریب خورده اند و حالا واقعا پشیماناند و عذرخواهی میکنند و میگویند به مجوزهای کورش کمپانی اعتماد کردهاند و احتمالا وجدان درد گرفتهاند.
این نوشته نمی خواهد بگوید مقصر اصلی طمع مشتریان است یا سیاستهایی که جامعه ایران را گرفتار یک مسابقه کسب پول برای بقا یا تغییر طبقه یا حفظ ظاهر کرده یا در کشور مرگ بر آمریکا چرا باید خرید آیفون مهمترین رویای شماری از جوانان باشد یا سلبریتیها مقصرند یا نهادهای مجوز دهنده و بپرسد اتحادیهای که گفته مجوز واردات موبایل نداشتهاند تا حالا کجا بوده؟
روی سخن با چهرههای مشهور هنری و ورزشی است و این که اگر احساس میکنید پول کورش کمپانی خوردن ندارد - که ندارد چون در واقع پول مردم است- عذرخواهی و ادعای پی گیری موضوع با وکیل هرگز کافی نیست و این پول را باید به طریقی از زندگی خود خارج کنند.
برای این کار دو راه متصور است: یکی این که صندوقی ایجاد یا حسابی باز کنند و پولها را به آن حساب بریزند و به قید قرعه به مشتریان مالباخته بازگردانند. قرعه از این رو که به همه نمیتوانند بازگردانند و مجموع عدد دریافتی این جماعت قطعا بسیار بسیار کمتر از حجم پولی است که از جیب خلقالله رفته.
دوم این که اگر این روش نیاز به ساز و کار و هماهنگی و شناسایی و مدیریت دارد و ممکن است یکی اینها را هم بالا بکشد صاف و روشن به یک خیریه معتبر واریز و فیش و سند آن را هم منتشر کنند. البته نه به هر خیریه. انجمنهایی که اعتبار و اشتهاردارند و همه هم میشناسیم. به هر رو این پول را باید هر چه زودتر از زندگی خود خارج کنند و گرنه ادعای عذرخواهی صرف پشیزی ارزش ندارد و یکی از آنها که موجهتر است میتواند پیشگام شود. در بین این افراد خانمها و آقایانی هستند که می توانند اندکی از آب رفته را به جو بازگردانند. آب که نه در واقع آبروی رفته را.
پس اولا دقیقا بگویند چقدر گرفتهاند. نقد بوده یا گوشی. ثانیا به صندوق یا حسابی ویژه همین کار واریز کنند و برای بازگرداندن آن تدبیری بیندیشند یا به یکی از انجمن های معتبر نیکوکاری اهدا و تصویر آن را منتشر کنند.
چون این پول نه از آن کلاه برداران است نه خودشان. به تعبیر مشهور بی مایه فطیر است و عین پول را باید از زندگی خود خارج کنند.