گروه سیاست نامهنیوز: بی تردید مهترین دغدغه این روزهای مردم فشار فزاینده اقتصادی است. افزایش قیمتها، بالا رفتن نرخ تورم، بیکاری، متناسبنبودن دخل و خرج مردم و در مجموع نابسامان بودن اوضاع اقتصادی دلایل مختلفی دارد از جمله تحریمها سوء مدیریتهای داخلی، سیاستهای نادرست پولی و بانکی، انتخابات ضعیف مدیران و... اما از همه اینها که بگذریم و اوضاع بد اقتصادی به هر دلیلی که باشد یک نتیجه مشخص دارد کاهش سطح رفاه زندگی مردم ایران که چنین شرایطی تبعات گستردهای را به بار میآورد که در مجال پیش رو به بررسی برخی از این تبعات میپردازیم.
در ساحت سیاسی مهمترین پیامد منفی مشکلات اقتصادی بیاعتماد شدن جامعه نسبت به مسئولان است. وقتی شعارهای اکثریت مسئولان رفع مشکلات اقتصادی است و با همین شعارها از مردم رأی دریافت میکنند اما نمیتوانند تغییر مثبت چندانی در وضعیت معیشتی مردم به وجود آورند مردم نسبت به آنها بیاعتماد میشوند در همین جاست که مسئله شکاف میان دولت (به معنای عام) و ملت به وجود میآید. شاید بتوان نمود این بیاعتمادی را در موضوع مشارکت انتخاباتی نیز مشاهده کرد مخاطرهای که بسیاری از کارشناسان از مدتها پیش هشدارش را میدادند و میگفتند که اگر دولت نتواند به اوضاع اقتصادی سامان دهد احتمالاً میزان مشارکت انتخاباتی کاهش خواهد یافت. البته این مهم درباره مجلس نیز صادق است و مشخصا مجلس کنونی نتوانست به وعدههای اقتصادیاش در قالب مصوبات اقتصادی که رافع مشکلات باشد جامه عمل بپوشاند.
مشکلات اقتصادی در ساحت اجتماعی نیز پیامدهای بسیاری ایجاد میکند از جمله افزایش مشاغل سیاه، تنفروشی، گسترش دلالی، افزایش بزههایی مانند سرقت، فروش مواد مخدر، زورگیری، مهاجرت نخبگان، گسترش خشونت و افسردگی، افزایش طلاق و... اگر وضعیت نابسامان اقتصادی دچار استمرار شود معضلات اجتماعی مذکور نیز در جامعه نهادینه خواهد شد. شاید با تمهیداتی بتوان به اوضاع اقتصادی سامان داد،اما بیتردید چنین معضلات اجتماعی را نمیتوان در کوتاه مدت رفع کرد. از طرفی فقر بر سلامت روانی شهروندان نیست تاثیر مخرب میگذارد به طور مثال بسیاری از خشونتهای خانگی ناشی از وضعیت نابسامان اقتصادی است که متاسفانه بر اساس آمار در سالهای اخیر افزایش چشمگیری داشته است. با این اوصاف ضرورت دارد که همه مسئولان ذی صلاح اقدامی عاجل و موثر برای دست کم کنترل اوضاع اقتصادی داشته باشند تا اثرات مخرب مشکلات اقتصادی بر دوش جامعه بیش از این سنگینی نکند.
وضعیت بد اقتصادی از منظر جامعه شناسی سیاسی نیز قابل بررسی است هر چقدر فقر گسترش یابد طبقه متوسط ف و ضعیفتر میشود میدانیم کشوری میتواند رو به توسعه اقتصادی، سیاسی و فرهنگی حرکت کند که طبقه متوسط قویای داشته باشد. اگر جامعهای در سالهای متمادی فقر را زندگی کند طبقه متوسط به قول جامعهشناسان نحیف میشود. اخیرا برخی از اساتید درباره؛وضعیت موجود در ایران میگویند که فقرِ مستمر باعث ایجاد یک طبقه جدید به نام طبقه متوسطِ فقیر شده است به این معنی که طبقه متوسط سابق از حیث منزلتی همچنان در طبقه متوسط قرار دارد اما شکل و سطح زندگیش داخل در طبقه فرودست قرار میگیرد. مشکل آنجا دوچندان میشود که اگر وضعیت اقتصادی بهبود نیابد این طبقه برای بقا به تدریج همه چیزش در خدمت رفع مشکلات اقتصادی قرار میگیرد و حتی دیگر از نظر منزلتی هم طبقه متوسط محسوب نمیشود؛ به تعبیر دیگر از طبقه متوسط به طور کامل به طبقه فرودست منتقل میشود.
با این اوصاف اگر مشکلات اقتصادی در کشوری حل نشود شاهد دو طبقه خواهیم بود: طبقه سرمایهداری که در اقلیت است و دیگر طبقه فرودست که اکثریت جامعه را شامل میشود.
با ذکر همه این مسائل پر واضح است که اگر مسئولان ذیربط چه در دولت، چه مجلس و چه در هر نهاد دیگر به فکر رفع مشکلات اقتصادی نباشند باید بپذیرند که بحرانهای مذکور روز به روز تشدید خواهد شد.