تغییرات اقلیمی با اثرات گسترده بر ثبات مالی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و محیطزیستی از بزرگترین دلایل شکست بازارها در دنیاست. فراتر از اثر بر تولید کل، اثرات زیستمحیطی، اجتماعی و سیاسی تغییرات اقلیمی مستقیما بر صنایع، سرمایهگذاران و قانونگذاران اثر میگذارند. کانالهای این اثرگذاری شامل خسارات فیزیکی ناشیاز تغییرات شدید آبوهوایی، جنبشهای مصرفکنندگان (تحریم، اعتراض و ریسک شهرت)، ریسک انتقال (ریسکهای مرتبط با کسبوکار که بهدنبال تغییرات اجتماعی و اقتصادی به سمت آیندهای با کربن کمتر و سازگارتر با آبوهوا هستند) و ریسکهای محاکمه قضایی (دعاوی حقوقی درخصوص خسارات زیستمحیطی) هستند. بازارهای مالی با فشار روزافزونی برای اعمال اثر تغییرات اقلیمی بر تصمیمات خود و برای میلیاردها دلار سرمایهگذاری برای گذار به سوی آیندهای با تولید کربن کمتر روبهرو هستند. در حالی که استقبال از پروژههای «سبز شدن بازارها» بالاست، اصلیترین چالش همچنان باقی است: سرمایهگذاران و شرکتها اطلاعات لازم برای سیاستگذاری مناسب در این زمینه را در اختیار ندارند.
دانستن این نکته که تغییرات اقلیمی بد و آسیبزا هستند برای پروژههای بازارهای مالی سبز (برای تولید کمتر کربن) کافی است. شرکتها، سرمایهگذاران، موسسات مالی و قانونگذاران به اطلاعات علمی معتبری درخصوص اینکه چگونه تغییرات اقلیمی به ریسکهای مادی (material risk) تبدیل میشوند و چگونه این ریسکها باید قیمتگذاری و مدیریت شوند نیاز دارند. دادهها نشان میدهد در سال ۲۰۲۰ بیشاز ۱۳۴۰شرکت در سراسر دنیا با ارزش بازاری در حدود ۱۲.۶میلیارد دلار و موسسات مالی با دارایی بیشاز ۱۵۰میلیارد دلار از طرح افشای مالی مرتبط با شرایط اقلیمی (TCFD) حمایت کردهاند. با این حال، اعتبار و مفید بودن این طرح نامشخص است. نبود پایههای علمی در این طرح یکی از دغدغههای اصلی است. مدلهای اقلیمی اصولا در سطح ملی یا بینالمللی طراحی میشوند و تغییرات در دما و بارندگی را طی دههها یا قرنها بررسی میکنند. تبدیل این پیشبینیها به ارزیابی ریسک مادی در مقیاس مکانی و زمانی موردنیاز برای تصمیمات تجاری و سرمایهگذاری، خود چالشی عظیم است.
یکی از مطالعات انجامشده در این زمینه به تشخیص میزان اثر تغییرات اقلیمی بر انواع ریسکهای بازارهای مالی میپردازد. درواقع این پژوهش به ادغام ریسکهای تغییرات اقلیمی از جمله خسارات فیزیکی، ریسک انتقال و ریسک مسوولیت با انواع ریسکهای موجود در بازارهای مالی مانند ریسک بازار، ریسک اعتبار، ریسک نقدینگی و ریسک عملیاتی پرداخته و به این نتیجه میرسد که تغییرات اقلیمی بر هر یک از انواع ریسکهای بازارهای مالی و روشهای تعامل آنها برای ایجاد ریسک سیستماتیک اثر میگذارد. نگاهی جزئیتر انواع ریسکهای بازارهای مالی و کانالهای اثرپذیری این ریسکها از تغییرات اقلیمی را بهتر نشان میدهد. در ادامه، توضیحات مختصری درباره انواع ریسکهای موجود در بازار سهام ارائه میشود. ریسک بازار، ریسک سقوط ارزش بازاری یک دارایی است. سهام یا اوراق قرضه یک شرکت ممکن است درنتیجه اتفاقات مرتبط با تغییرات اقلیمی ارزش خود را از دست بدهند. برای مثال وضع مالیات سنگینتر برای شرکتهایی که از حدی بیشتر کربن تولید میکنند، موجب سقوط سهام شرکتهای حوزه استخراج زغالسنگ میشود. ریسک اعتباری خطر زیان ناشی از ناتوانی طرف مقابل در انجام تعهدات پرداخت است. تغییرات اقلیمی موجب زیانهایی برای فعالان بازار میشود که آنها را از انجام تعهدات خود ناتوان میکند.
برای مثال، بالا آمدن سطح آب دریاها ممکن است باعث شود یک مجموعه تولیدی یکی از اصلیترین کارخانههای خود را از دست بدهد. این مساله موجب میشود این مجموعه در بازگرداندن وام بانکها یا سود مشارکتی دچار مشکل شود. ریسک نقدینگی به این معناست که یک شرکت با وجود اینکه دارایی غیرنقدی زیادی دارد که در بلندمدت میتواند به پول نقد تبدیل کند، در حال حاضر جریان نقدینگی پایینی دارد و نمیتواند پرداختهای آنی خود را انجام دهد. برای مثال ممکن است یک بانک بخش اعظم سپردههای خود را به وامهای بلندمدت اختصاص داده باشد و نقدینگی بسیاری کمی در اختیار داشته باشد که جوابگوی تقاضای برداشت از حساب سپردهگذاران نباشد. اصولا تغییرات اقلیمی ریسکهای مرتبط با نقدینگی را از کانال ریسکهای دیگر (کاهش ارزش سهام و کاهش اعتبار شرکت) تحتتاثیر قرار میدهد. برای مثال، ممکن است سرمایهگذاران تغییر جهت سریعی برای خرید اوراق سبز (green bonds) در جهت حمایت از پروژههای زیستمحیطی داشته باشند. در این شرایط ناشران دیگر اوراق همچنان بازپرداخت کامل خواهند داشت، با وجود اینکه خریداران این اوراق کمتر شده و درنتیجه این اوراق نقدینگی کمتری پیدا کردهاند. در این شرایط، بیشتر سرمایهگذارانی که این اوراق را خریدهاند مجبورند این اوراق را تا انتهای زمان سررسید آنها نگه دارند. این مساله ارزش اوراق را تحتتاثیر قرار میدهد و درنتیجه نقدینگی پایین موجب افزایش ریسک بازاری نیز میشود. ریسک عملیاتی، زیان ناشیاز فرآیندها، سیستمها یا عملکرد ناموفق است. تغییرات اقلیمی شدید با از بین بردن مراکز داده یا بسته شدن دفاتر، اثرات بالایی بر ریسک عملیاتی دارند.
اثرات تغییرات اقلیمی به شکلی غیرخطی درحال افزایش است و این مساله موجب میشود تنها بررسی دادههای تاریخی برای پیشبینی دقیق سناریوهای تغییرات اقلیمی آینده کافی نباشد. همچنین، با افزایش تمرکز دولتها، سرمایهگذاران و مصرفکنندگان بر استانداردهای ESG، توانایی و اشتیاق شرکتها برای سرمایهگذاری در این زمینه نیز بیشتر مورد بحث قرار میگیرد. در آینده، حداقل بخشی از موفقیت مالی شرکتها و نقدینگی سهام و اوراق آنها به عملکرد آنها در زمینه تغییرات اقلیمی بستگی دارد. مدیران موسسات سرمایهگذاری میتوانند اثر قابلتوجهی بر سهام شرکتها داشته باشند. توجه روزافزون این مدیران به سیاستهای مرتبط با شرایط اقلیمی از مهمترین دلایلی است که نشان میدهد شرکتها برای حفظ ارزش بازاری و نقدینگی سهام خود باید توجه بیشتری به این موضوعات داشته باشند. یکی از مطالعات انجامشده در این زمینه به شبیهسازی اثر تغییرات اقلیمی بر رتبهبندی اعتباری ۱۰۸کشور تحت سهسناریوی مختلف گرمایش میپردازد. سه نتیجه مهم از این مطالعه استخراج میشود. اول اینکه تا سال ۲۰۳۰، اثرات مهمی از تغییرات اقلیمی قابل مشاهده خواهد بود. بهگونهای که ارزش اعتباری بسیاری از کشورها به مرور زمان و با افزایش میانگین و نوسانات دما کمتر خواهد شد. دوم اینکه پایبندی به سیاستهای منطبق بر توافقنامه پاریس موجب تغییرات حداقلی در ارزش اعتباری دولتها خواهد داشت و کمک میکند کشورها بتوانند ارزش اعتباری (creditworthiness) کنونی خود را حفظ کنند. در انتها، نتایج نشان میدهند تعویق سرمایهگذاریهای سبز (green investment) هزینه استقراض دولت در آینده را افزایش میدهند که این مساله به افزایش بدهیهای شرکتی میانجامد. این مطالعه نتیجه دیگری نیز در پی دارد و آن، این است که میتوان پلی میان علم اقتصاد و علوم اقلیمی پیدا کرد، بدینگونه که با مدلسازی میتوان به رهیافت خوبی برای سیاستگذاری اقتصادی الگوهای سبز کردن شرکتها رسید.
مطالعات نشان میدهد تغییرات اقلیمی میتواند با کاهش سطح نقدینگی تزریقشده به شرکتها و کاهش قیمت اوراق قرضه شرکتی همراه با عرضه اعتبار، تاثیر قابلتوجهی بر ثبات مالی داشته باشد. یکی از مطالعات انجامشده در این زمینه، اثر تغییرات جهانی اقلیمی و درنتیجه افزایش بلایای طبیعی را در ۱۰۴کشور بر ۲۷شاخص بورس در بازه سالهای ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۹ بررسی میکند. نتایج این مطالعه نشان میدهد بازارهای سهام واکنشهای متفاوتی به شوکها و مخاطرات طبیعی نشان میدهند. این واکنش به نوع مصیبت رخداده و همچنین مکان رخداد بستگی دارد. مشکلات اقلیمی و بیولوژیکی، بلایایی هستند که بیشترین اثر را بر بازارهای مالی داشتهاند. همچنین، شاخصهای سهام مورد بررسی بهطور میانگین بیشتر به شوکهای رخداده در کشورهای اروپایی واکنش نشان میدهند و بلایای طبیعی این خطه بر عملکرد شاخصهای بازارها اثری منفی دارد. بلایای طبیعی علاوهبر تاثیر بر شاخصهای اقتصاد کلان، بر بازارهای مالی داخلی و حتی بازارهای مالی کشورهای دیگر (با توجه به ماهیت بههمپیوسته جهانی شرکتها و بازارها) اثر مستقیم دارند. علاوه بر این، با توجه به کارآیی نسبی بازارهای سهام، تاثیر مخاطرات طبیعی باید در بازده کوتاهمدت سهام منعکس شود.
بازدههای غیرعادی نشان از تغییرات مورد انتظار در سودآوری آتی ناشی از خطر وقوع بلایای طبیعی است. بلایای اقلیمی (climatological disasters) عمدتا اثر منفی بر بازارهای مالی دارند. بیشترین اثر منفی مشاهدهشده، اثر آتشسوزیهای جنگلها و خشکسالی در استرالیا بر شاخص S&P ASX ۲۰۰ این کشور است. دادهها نشان میدهند این ریسکها بهسختی با سرمایهگذاری در شاخصهای مالی دیگر کشورها قابل جبران است. درواقع، بلایای اقلیمی احتمالا هم شدیدترین منبع مخاطرات طبیعی و هم منبع ریسک سیستماتیکی است که بهسختی میتوان از آن گریخت. تغییرات اقلیمی در ایران اما با خشکسالی گسترده همراه بوده است. سیاستگذاریهای اشتباه در حوزه آبی کشور نیز به این تغییرات اضافه شده تا کشور را وارد شرایط بحرانی زیستمحیطی کند.
سدسازیهای بیرویه، طرحهای انتقال آب، سیستم آبیاری و کشاورزی اشتباه و ایجاد صنایع آببر در مناطق خشک و نیمهخشک تنها بخشی از سیاستگذاریهای اشتباه و بیتوجهی دولتمردان به بحرانهای زیستمحیطی هستند. با توجه به روند نمایی بحرانهای اقلیمی، ادامه سیاستهای موجود میتواند به فلج شدن کامل بعضی صنایع کشور ختم شده و آسیب شدیدی به بازارهای مالی متزلزل کشور وارد کند. همچنین، با هویدا شدن آثار گسترده تغییرات اقلیمی بر بازارهای مالی خصوصا بازار سهام، مساله نهایی مدلسازی مناسب سیاستگذاری شرکتها برای جلوگیری از آسیب بیشتر است. با توجه به اثر تولید کربن بر شرایط اقلیمی، تمرکز کشورها بر کاهش میزان کربن تولیدشده و حساسیت عموم به صنایع حوزه سوختهای فسیلی افزایش یافته است. این مساله درآمد آینده کشورهای متمرکز بر صادرات سوختهای فسیلی را با خطرات جدی مواجه میکند. حضور قوی شرکتهای وابسته به این صنعت در بازارهای سهام منطقه نیز خطرات مستقیم آن بر بازارهای سهام کشورهای منطقه را افزایش میدهد. سیاستگذاری مناسب دولتهای این کشورها برای تغییر مسیر و جایگزینی صنایع احتمالا تنها راهکاری است که میتواند از این خسارات بکاهد.