به گزارش همشهری آنلاین، زن ۴۰ ساله به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری قاسمآباد مشهد گفت: ۱۵ سال قبل، بعد از مرگ مادرم، تصمیم گرفتیم همدمی برای پدر پیرمان پیدا کنیم چراکه هرکدام از خواهر و برادرانم گرفتار مشکلات عجیب زندگی خودشان بودند و به همین دلیل کمتر میتوانستیم به پدرمان رسیدگی کنیم. این بود که به سراغ زنی مطلقه در روستا رفتیم و با او شرط کردیم که برادر کوچکمان نیز باید در خانه پدرمان زندگی کند. برادرم مجرد بود و به مواد مخدر صنعتی اعتیاد داشت و نمیتوانست کار کند.
- دستدرازی مرد جوان به پرستار بچههایش | زنش راضی بود چون خودش هم خیانت میکرد!
- ۲۲ سال زندگی با یک مرد خوشگذران و رفیقباز | از بس آمدهام کلانتری دیگر خسته شدهام ، به خاطر آبروی دخترم تحمل میکردم
بتول هم شرایط ما را پذیرفت و ما او را به عقد پدرمان درآوردیم اما چند سال بعد از این ماجرا او با برادرم لج کرد و دیگر عیسی را به خانه راه نداد. به همین دلیل او سرگردان شده بود و هر چند روز را در خانه یکی از برادران و خواهران سپری میکرد. بالاخره حدود یک ماه قبل برادرم با مصرف زیاد مواد مخدر سنکوب کرد و بر اثر عوارض ناشی از مواد مخدر جان سپرد.
از سوی دیگر، در گذشته هر کدام از خواهران و برادرانم دچار مشکلات عجیبی در زندگی شده بودند به گونهای که خواهرم به خاطر اختلافات شدید خانوادگی از شوهرش طلاق گرفت، یکی از برادرانم در سانحه رانندگی جان خود را از دست داد و چند ماه بعد هم برادر دیگرم به دلیل ابتلا به بیماری دیابت از دنیا رفت. در این شرایط مادرم که تحمل این همه مصیبت را نداشت چند ماه بعد ما را تنها گذاشت و او هم دارفانی را وداع گفت.
من هم که دچار افسردگی شدید شده بودم، رفتارهایی انجام میدادم که شوهرم مجبور شد مرا طلاق بدهد. بعد از این ماجرا به عقد مردی درآمدم که همسر چهارم او بودم، ولی شوهرم مدتی بعد به اتهام حمل محموله سنگین مواد مخدر به اعدام محکوم شد و خانواده ما در حالی از هم پاشید که پدرم نیز به دلیل ابتلا به بیماریهای مختلف روزهای سختی را میگذراند.
این بود که تصمیم گرفتیم بیشتر حواسمان به پدرمان باشد و گاهی او را به منزل خودمان ببریم تا احساس تنهایی و بیکسی نکند. ولی بتول با حرفهای دیگران دچار سوءظن شده است و تصور میکند ما قصد داریم ساختمان محل سکونت پدرمان را به نام خودمان سند بزنیم و او را بیرون کنیم.
او با این تصورات غلط مدام در برابر درخواستهای ما جبهه میگیرد و نمیگذارد پدرمان را از خانه خارج کنیم یا او را به منزل خودمان ببریم.
بررسیهای مشاوره ای و روانشناختی این ماجرا با دستور سرهنگ احمد زمانی (رئیس کلانتری قاسم آباد مشهد) به کارشناسان دایره مددکاری اجتماعی کلانتری سپرده شد.