بعد از ۱۲ ماه تلاش و خبرهای تلخ و شیرین، سال ۱۴۰۲ هم به روزهای پایانی خود رسید. در سالی که گذشت صنعت خودرو مانند چند سال اخیر همچنان در تب و تاب بود و با مشکلات گوناگون دستو پنجه نرم میکرد. انتظارات از این صنعت همیشه در سطح بالایی بوده که آن را در رده یک صنعت استراتژی قرار داده که همواره زیر ذرهبین قشرهای گوناگون است. صنعت خودرو سال ۱۴۰۲ را هم با فراز و نشیبهای فراوان طی کرد و به جرأت میتوان گفت هر روز خبری از این صنعت و بازار آن به گوش میرسید. درباره وضعیت این صنعت در سالی که گذشت نگاهی به دلایل ساختاری بیثباتی آن داشتهایم. درباره وضعیت کلی صنعت خودرو، علی میرزایی سیسان، کارشناس حوزه خودرو و راهبردها و فناوریهای برقیسازی معتقد است که در صنعت خودرو امروز ایران، مدیران هر نهادی بر شیوههای نوآوری محافظهکارانه خود پافشاری و بدون اولویتبندی فرآیندهای خلق ارزش جدید برای اکوسیستم حملونقل و همکاری با دیگر نهادها و سازمانها، مدلهای کسبوکار خود را طراحی کردهاند که نتیجه آن یک بازار آشفته در یک اقتصاد خودرویی بیثبات شده است. در ادامه گفتوگوی صمت با این کارشناس حوزه خودرو درباره وضعیت کلی صنعت خودرو و بهویژه شرایط آن در سال ۱۴۰۲ آمده که میخوانید.
در حالی سال ۱۴۰۲ خورشیدی را به پایان میرسانیم که هنوز صنعت خودرو و حملونقل ایران در آبهای مواج تحولات ملی و بینالمللی حرکت میکند و با موانع بزرگ حلنشدهای روبهرو است که ناوبری استراتژیک را بیشازپیش میطلبد. مسائل اساسی صنعت ما را درگیر خود کرده که هنوز حل نشده است. ریشه اصلی این چالشها ناشی از فقدان سیاستهای عملگرایانه و هدفمند در سه دهه اخیر ترکیب شده با تحریمهای ناعادلانه غرب است. راهحل منحصربهفردی برای حل یکشبه این چالشها وجود ندارد و تحول فناوری نمیتواند جای کمرنگ شده فرهنگ سختکوشی و بهرهوری در کشورمان را بگیرد. واقعیتپردازی توانایی صنعتمان زیر نقاب رونماییهای از محصولات متعدد چینی ناپدید شده است. آرزوی ما از سال ۱۴۰۳ ارزیابی شفاف از تواناییهای فعلی کشور و کمک به رشد و شکوفایی ادامهدار مهندسان و اقتصاددانان و جامعهشناسان ایرانی است و به نوعی امید داریم به گسترش سیاستهای بالادستی و صنعتی با محوریت "اصل حملونقل پاک برای همه در هر سطح طبقه درآمدی! "
واقعیت این است که تغییر جهانی به سمت برقیسازی صنعتگران ما را غافلگیر کرده، اما گفتمان حمایت دولت از بومیسازی این فناوری، جسورانه، اما مبهم است. درحالحاضر چالش صنعت ما فقط تغییر فناوری پیشرانهها نیست. فناوریهای حیاتی دیگر خودروسازی پایدار مانند مواد پیشرفته، فناوری رابط انسان و ماشین (HMI)، سیستمهای واحد کنترل الکترونیکی (ECU)، ریزتراشهها و خدمات مخابراتی برای وسایل نقلیه خودران بهطور عمده در حوزههای غربی و چینی قرار دارند که ما از آنها عقب افتادهایم. در حالیکه شوق بومیسازی این فناوریها در کشور ادامه دارد، امکانسنجی علمی و بهصرفهسازی بومیسازی در کوتاهمدت هنوز موردتردید صاحبنظران است. ارزیابی گستره «بومیسازی فناوری» برای ایران با منابع محدود بسیار ضروری است تا انگیزههای احساسی جای خود را به عملگرایی اقتصادی بدهد.
ایران دارای چندین خودروساز برجسته است که بهعنوان بزرگترین تولیدکننده خودرو در غرب آسیا، شناخته میشوند. با این حال، تولید داخلی در میان یک بازار نامنظم با فناوری قدیمی زنجیره تامین دست و پنجه نرم میکند. بخش خودروسازی ما بهطور ناخواسته بهصورت واکنشی (به بازار) عمل میکند و آیندهنگری و برنامهریزی فعال برای تغییر را ندارد. تلاشهای اخیر مسئولان برای کنترل بازار از طریق تکثیر خودروهای خارجی، عمدتاً با منشأ چینی، بار مالی را بر مصرفکنندگان تحمیل میکند و نیاز اساسی آنها را به حملونقل بهصرفه کاهش میدهد. بازتعریف «چشمانداز حملونقل کشور» ظرفیت تحریک نوآوری، افزایش کیفیت محصول و جذب استعدادهای برتر را در صنعت خودرو کشورمان را میتواند به ارمغان بیاورد و جذابیت را برای سرمایهگذاری بانکها و موسسات مالی دولتی و خصوصی برای نوآوریهای نسل بعدی محصولات را افزایش خواهد داد.
با توچه به آنچه در بازار و صنعت خودرو شاهد آن هستیم، زمان آن فرارسیده که ارزش و منابع خود را در چشمانداز جهانی خودرو به همراه یک طرح توسعه بلندمدت ارزیابی کنیم. شرکتهای خودروسازی ما و زنجیرههای تامین مرتبط تنها در مقابله با تحولات فناوری نیستند. بیش از ۲۷۵۰۰۰ شرکت خودروسازی فعال در سراسر جهان با چالشهای مشابهدست و پنجه نرم میکنند. درسهای کشورهای پیشرو در صنعت خودرو، بهویژه در آسیا، بر اهمیت داشتن برنامه مقید به زمانبندی برای تحول تاکید میکند.
درست است که نداشتن دسترسی آسان به تکنولوژی روز میتواند یکی از دلایل اصلی عقبماندگی ما از فناوری پیشرفته خودروسازی باشد، اما واقعیت این است که دلیل اصلی این سردرگمی میتواند فرهنگ کاری جامعه ما باشد، جایی که کارآیی در برنامهریزی ما (در تمام سطوح اجتماع) جایگاه دوم را دارد. برای کشوری که بهرهوری صنعتی مطلوبی ندارد، جایگاه موفق رقابتی جهانی برای محصولاتش تعریف نشده است. واقعیت این است که کارآیی در اخلاق کاری اجتماعی ما سیر صعودی نداشته و این امر مانع بهرهوری بهینه صنعتی برای رقابت جهانی میشود. اخلاق کاری مبتنی بر کارآیی در تمام سطوح سازمانی نفوذ میکند، که از آموزش پایه شروع میشود و تا نسلهای متوالی ادامه مییابد. تحول اخلاق کاری در تمام سطوح نیاز امروز صنعت ما است.
در همه جای دنیا، مصرفکنندگان مایلند برای کیفیت، پول خوب بپردازند و همچنین زمانی که صنعت سودآور باشد، پیشرفت و نوآوری میکند. این دو اصل متضاد هم نیستند. آنچه مشتریان را به یک محصول وفادار میکند تجربه بهبود مستمر در آن محصول است. دلیل وفاداری مصرفکننده برای خرید مدام یک برند در بهبود دائمی محصول یافت میشود - این اصل در رشد همتایان موفق آسیایی مانند ژاپن، کره و چین بهوضوح دیده شده است. اعتمادسازی به محصول و شفافیت در قیمتگذاری برای تحقق اهداف ملی ضروری است. اعتماد مصرفکننده به تولیدکننده فضیلتی است که مدتی است در بازار خودرو کشورمان گم شده است. بازخورد منفی هرروزه مشتریان از تولیدات ملی به عنوان یادآوری تلخ از نقاط ضعف صنعت و سیاست ما دارد و فراخوانی است عمومی برای اقدامی تاثیرگذار برای بهبود بلندمدت صنعتمان با چشمانی کاملا باز و به دور از ویترینسازی موقتی. تعهد مستمر به بهبود محصول و سازگاری با پویایی بازار بهعنوان عوامل اصلی موفقیت ظاهر میشود.
پرورش فرهنگ نوآوری بیانتهاست، اما تبلور این امر در هر سازمانی نیاز به مدیری مدبر و جسور دارد. در صنعت خودرو امروز ایران، مدیران هر نهادی به شیوههای نوآوری محافظهکارانه خود پافشاری کردهاند و بدون اولویتبندی فرآیندهای خلق ارزش جدید برای اکوسیستم حملونقل و همکاری با دیگر نهادها و سازمانها مدلهای کسبوکار خود را طراحی کرده است. نتیجه چه شد؟ یک بازار آشفته در یک اقتصاد خودرویی بیثبات. مدیران (از ارشد تا میانه و اجرایی) صنایع ما، ریسک تحول را بهسختی قبول میکنند. واقعیت این است که بخش خودروسازی ایران باید به سمت نوآوری و فرآیندهای ارزشآفرینی مشترک حرکت کند و روشهای منسوخشده را با مدیریت جسورانه به نفع تحول بنیادین کنار بگذارد. البته این روند یک ماراتن طولانی است که هیچ مداخله سریع دولتی یا کارگروه مدیریتی نمیتواند بهتنهایی اختلافات عرضه و تقاضا، نگرانیهای کیفیت یا الزامات زیستمحیطی را در صنایع کلیدی کشورمان را سریعا جبران کند. با این وجود، برنامهریزی دقیق با محوریت همافزایی، نویدبخش بهبود است. شاید با تمرکز و برنامهریزی دو دهه آینده، این مدیران نسل جدید تدوین راهحلهایی برای چالشهای بخش خودروسازی ما را رهبری موثر کنند، به شرطی که صبر لازم را از خود نشان دهند. البته حمایت از ارتقای سطح شفافیت و اولویت دادن به حملونقل پاکتر در سیاستهای بالادستی، نیازمند رویکردی چندوجهی و مشارکتی است و اجرای موفق آن نباید وابسته به یک مدیر یا دولت وقت باشد.
ذینفعان از قانونگذار گرفته تا مجری باید پیامی منسجم دربارهگذار به حملونقل پاک را به اجتماع و صنعت بدهند. انسجام پیام میتواند به کاهش نگرانیهای برنامهریزان صنعت (از تولید تا زنجیره تامین) و همسو کردن رفتارهای مصرفکننده کمک فراوان کند. در این میان، راهبردهای صنعت خودرو کشور باید به زبان ساده و مستمر پیامرسانی شود. پیشرفت اهدافی مانند کاهش هزینههای اولیه خرید خودرو در کنار مزیتها و چالشهای جدید فناوریهای مرتبط با مالکیت خودروهای برقی باید بهطور شفاف به اطلاع عموم برسد.
ما میتوانیم با گسترش ارتباطات بینالملل و استفاده از تجربیات کشورهای گوناگون، فرصتی منحصربهفرد برای تحول بنیادین صنعتمان ایجاد کنیم که از نروژ، ژاپن یا چین متمایز است. از نظر توان خرید ما در یک سطح با کشور نروژ نیستیم که بتوانیم تعداد زیادی خودرو برقی را در زمان کوتاه جذب کشور کنیم. از نظر فناوری خودروهای هیبرید هم در سطح ژاپن نیستیم. مانند چین هم ۲۰ سال پیش شروع به ساخت زیربناهای صنعتی برای تولید باتری و برقیسازی انبوه نکردهایم. ما از لحاظ فرهنگ نوآوری در حوزه خودروهای احتراقی کممصرف همپایه اروپا و امریکا و کره نیستیم و در آینده نزدیک هم نخواهیم شد و حتی نباید به خیال روزی باشیم که مانند آنها شویم. ما ایرانی هستیم، ملتی سرشار از استعداد و فرصتسازی علمی و صنعتی. نقشه راه تحول صنعت خودرو و حملونقل ایران میتواند بهجای کپی از مدلهای کسبوکار خارجی، با استفاده از منابع و ظرفیت نیروی انسانی خودمان تهیه شود. چالشهای حملونقل کشورمان، هزینههای سرسامآور سلامت به خاطر آلودگی هوا با واردات شتابزده فناوری و محصول لوکس از کشورهای دیگر (غربی و شرقی) حل نمیشود. ما نیاز به تدوین راهحلهای اقتصادی-اجتماعی درازمدت داریم که ریشه در فرهنگ منحصربهفرد ایرانی دارد. صعود موقعیت صنعتی کشور ما در عرصه جهانی با تلاشی جدی امکانپذیر است که میتواند گامی مثبت بهسوی ساخت یک زیربنای صنعتی و علمی قوی برای نسل آینده شود.