پژمان دادخواه پژوهشگر، در گفتگو با خبرنگار مهر، گفت: در گذرگاه تاریخ یکی از دستاوردهای کشورها و برتری آنها نسبت به سایر ممالک، تکیه بر مسایل اقتصادی بوده و کشورهای ثروتمند نسبتاً در سایر زمینهها نیز موفق عمل میکردند. امروزه این رقابتها نسبت به گذشته بیشتر شده و توجه دولتها و سیاستگذاران بر مسایل اقتصادی عاملی محرک، سازنده و تأثیرگذار در توسعه، تعالی و پیشرفت جوامع انسانی است. اقتصاد فرهنگ یکی از حوزههای مربوط به اقتصاد است که نقش مهمی را در شکوفایی اقتصاد یک کشور ایفا میکند. وقتی صحبت از اقتصاد به میان میآید، ناخودآگاه به بیشتر توجه و نگاهها به سمت و سوی صنایع سنگین، شهرکهای عظیم صنعتی، ساخت و سازها، منابع و معادن، نفت و گاز، صادرات و واردت است، اما بخش مهمی از دستاوردهای مالی بسیاری از کشورها مربوط به صنایع نرم و صنایع فرهنگی است.
وی افزود: اقتصاد فرهنگ در کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه امر مهمی است و گردش مالی زیادی را به خود اختصاص میدهد. در واقع این کشورها در این زمینه، سیاستگذاری و برنامهریزیهای جدی داشته و بخش اعظمی از دستاوردهای مالیشان را از طریق همین مسیر تأمین میکنند. همچنین از این طریق زمینه و بستری هدفمند در راستای کارآفرینی و حضور نیروهای خلاق و متخصص در زمینه صنایع فرهنگی ایجاد میشود. بسیاری از این کشورها تمایل زیادی به توسعه صنایع فرهنگی و خلاق داشته و در این راستا توسعه صنایع خلاق را میتوان یکی از شاخصههای توسعهیافتگی کشورها در نظر گرفت. ایجاد ارزش افزوده، کارآفرینی و افزایش اشتغالزایی، حفظ اندیشهها و میراث بشری، حفظ هویت فرهنگی، خودکفایی، ارایه خدمات فرهنگی به جامعه و رفع نیازهای روحی، افزایش نرخ رشد اقتصادی و پویایی اجتماعی و فرهنگی را میتوان از جمله دستاوردهای این صنایع دانست که به طور خلاصه میتوان گفت در نهایت موجب افزایش توان اقتصادی و هویتی در سطح بینالمللی نیز میشود.
عضو هیأت علمی دانشگاه اقبال لاهوری با اشاره به صنایع خلاق گفت: صنایع خلاق فعالیتهایی را شامل میشود که خلاقیت، ابتکار، پشتوانه فکری و سرمایه را به عنوان ماده خام به کار میگیرد. خلاقیت موجب رشد و غنای کسب و کارها میشود. امروزه بحث خلاقیت و صنایع خلاق در جهان به عنوان امر مهم و جدی مورد توجه بوده و در این خصوص سرمایهگذاریها و اهتمام ویژهای صورت میگیرد. اما مقوله خلاقیت در سرزمین ایران بحث تازهای نیست و پیشینهای دراز دارد. شاهد این ادعا آثاری است که از دوران پیش از اسلام و دوران اسلامی به یادگار مانده که همگی گواه بر دانش، نبوغ، خلاقیت، حکمت و خرد ایرانی است.
دادخواه گفت: کشور ما به واسطه غنای فرهنگی و سابقه درخشانی که در حوزه فرهنگ و هنر داشته و هنرمندان خلاقیت خود را از طریق این آثار به منصه ظهور گذاشتهاند، فرصتی مغتنم در جهت رشد و اعتلای صنایع فرهنگی و خلاق دارد. به عبارتی این پیشینه درخشان چه به لحاظ فرهنگی و جهانبینی و چه به لحاظ فناوری و تولید دستساختهها، زمینه و بستری ژرف برای این حوزه فراهم میآورد. سرزمین ما، آثاری به جهانیان عرضه کرده که برآمده از سنت فکری و فرهنگی تمدن ما بوده و همین امر موجب توجه جهان به آثار فرهنگی و هنری ما شده است. در واقع هر تمدنی شئون و ساحتهای خاص خود را دارد و هنر هر تمدنی خاص همان تمدن است و ویژگیهای تمدنی در آثار هنری و فرهنگی به بهترین شکل جلوهگر است.
وی افزود: صنایع خلاق و فرهنگی را میتوان در برابر صنایع سخت در نظر گرفت. این صنایع با ارزشهای فرهنگی، اجتماعی و اعتقادی توأم بوده و متعاقباً در ماندگاری، توسعه و ترویج این ارزشها نقش بیبدیلی ایفا میکنند و دلالتهای فرهنگی را به همراه دارند. با تعمق در صنایع فرهنگی و خلاق هر سرزمین میتوان به ارزش-های فرهنگی مردم یک جامعه پی برد، چراکه به نوعی یک امر انسانشناختی است و تحقق اینگونه صنایع از مسیر ذهن خلاق انسان و فرهنگ عمومی جامعه گذشته است. بسیاری از آموزهها و اندیشههای فرهنگی از طریق همین صنایع فرهنگی حفظ شده و به نسلهای بعد منتقل میشود. به عبارتی یکی از زمینههای گسترش و حفظ سنن، اندیشهها، باورها و میراث فرهنگی یک قوم و سرزمین به نسلهای بعد از این مسیر است و تأثیرات فرهنگی و تربیتی را نیز به همراه دارد. واضحتر بگویم بر خلاف صنایع سخت که تمرکز بر نیازهای جسمانی و مادی دارند، صنایع فرهنگی و نرم در راستای سطوح عالی، معنوی و نیازهای روحی انسانها گام بر میدارند.
اینپژوهشگر در ادامه سخنانش گفت: اگر امروز بحث توجه به محیط زیست پررنگ شده و مجامع و نهادهای جهانی به محیط زیست توجه زیادی دارند، ما میبینیم در قرنهای گذشته، صنعتگران، هنرمندان و ارباب حرف و پیشهها در آفرینش آثار فرهنگی و هنری به طبیعت نیز توجه ویژهای داشتند. به نوعی که آثار هنری ما سازگار و همراه با طبیعت و محیط-زیست بوده و هیچگونه تقابلی و منافاتی با طبیعت نداشتند. هنرمند در مسیر تولید اثرش همه جوانب را رعایت کرده و نیازهای مادی و روحی انسانها را در نظر داشته است. به عنوان مثال فرش ایرانی به لحاظ مواد و مصالح، الیاف و رنگ همگی برگرفته از طبیعت بوده و نقوش آنها نیز برآمده از طبیعت، باورها و فرهنگ مردمان یک خطه بوده است. پس چنین اثری همزمان نیازهای مادی و روحی انسان را مرتفع ساخته و موجبات آسایش جسمی و روحی را فراهم میکند
دادخواه با طرح این پرسش که خلق چنین اثر شکوهمندی مگر چیزی جز خلاقیت و نبوغ هنرمند ایرانی است؟ گفت: مثال دیگر معماری ایرانی است که بسیار با اقلیم سازگار و در ارتباط بوده و معمار در ساخت بنا از مصالح بومآورد استفاده میکرده که موجب آسایش افراد ساکن در خانه میشده است. نمونههای اعلی و مهم در این زمینه بیشمار است و برای پرهیز از اطاله کلام به همین دو مثال اکتفا میشود. اما امروزه به واسطه اختلاط فرهنگی و همچنین سلطه فرهنگی در حوزههایی از زیست روزمره، طبیعتاً میان انسانها و فرهنگ و هنر بومی فاصله ایجاد شده است. تا جایی که بسیاری از این صنایع فرهنگی نوع زیست، سبک زندگی و حتی نگرش افراد را تحت کنترل دارد و به نوعی توانسته ذائقه-های فرهنگی مردم را تغییر دهند. بنابراین ضروری است که نسبت به صنایع فرهنگی و خلاق توجه و اهتمام ویژهای شود، چون یکی از رهآوردهای مهم این صنایع حفظ و احیای سنن و میراث بومی و آرامش روحی است
وی گفت: یکی از مباحث جدی و حائز اهمیت در زمینه گسترش و توسعه صنایع فرهنگی، اشتغالزایی جوانان و دانش-آموختگان دانشگاهی است. به عنوان مثال ما در رشتههای هنرهای صناعی و صنایع دستی دانش آموختگان زیادی داریم که با حمایت و ایجاد بستر صحیح در این حوزه میتوانند دستاوردهای زیادی داشته باشند و افراد دیگری را نیز جذب بازار کار کنند. طبیعتاً همین رویه ضمن برطرف کردن مشکل بیکاری دانش-آموختگان دانشگاهی و نسل جوان، موجب توسعه اقتصادی و فرهنگی جامعه میشود و مهمتر از همه، فرهنگ بومی حفظ میشود. بحث فرهنگ، بحث بسیار مهمی است. یک دانشجو در دانشگاه فقط مهارت و تکنیک فرا نمیگیرد، بلکه به لحاظ دانش نظری نیز تقویت میشود و به مباحث فرهنگی، تاریخی، آموزههای فلسفی و فرهنگی و حکمت هنر نیز واقف میشود. بنابراین چنین فردی فارغ از خلاقیتهای هنری و تسلط بر کار هنری، دغدغه فرهنگی نیز دارد و تلاش میکند سنتهای فرهنگی خود را در قالب محصول نهایی احیا کند و از آن فرهنگ جهانی و یکدست غالب و چیره شده، پرهیز کند و حرفی برای گفتن داشته باشد.
عضو هیأت علمی دانشگاه اقبال لاهوری ادامه داد: همین تنوعات فرهنگی است که آثار هنری را واجد اعتبار و به نوعی خاص و متمایز میکند. در غیر این صورت در کشورهای مختلف شکلهای یکسانی از آثاری را میبینیم که عملاً دیکته شده از یک نظام فرهنگی مشخصی است. همین دیکته عامدانه و سلطه فرهنگی، عامل تهدیدکنندهای برای فرهنگها است. در واقع چنین سلطه فرهنگی منجر به بحران هویت میشود و امروزه استعمار به شکل فرهنگی است و سلطه از طریق علوم انسانی، فرهنگ، هنر و صنایع فرهنگی است. به همین جهت با حمایت از این صنایع و رشد صحیح آنها میتوان فرهنگ بومی خود را به جهانیان نشان داد و علیرغم مقیاس ملی، در سطح وسیعتر و بینالمللی به لحاظ اقتصادی نیز دستاوردهای زیادی کسب کرد و در ادامه در حوزه دیپلماسی فرهنگی نیز حرفی برای گفتن داشت.
دادخواه گفت: یکی از مواردی که موجب غنای آثار فرهنگی و صنایع خلاق میشود، مساله پژوهش است که متأسفانه به پژوهش توجه زیادی نمیشود. گاه میبینیم آثاری تولید و روانه بازار میشوند که عمر موقت و کوتاهی داشته و تأثیرات فرهنگی و اجتماعی صحیحی در جامعه ندارد و پروژه با شکست مواجه میشود. خوشبختانه یکی از مسیرهای امیدبخشی که امروزه در زمینه صنایع فرهنگی و خلاق وجود دارد، نگاه آکادمیک نسبت به این حوزه است. تأسیس رشتههای دانشگاهی مرتبط، نشر کتب و مقالات تخصصی، برگزاری همایشها و هم-اندیشیها میتوانند تا حد زیادی موجب ارتقا و غنای این محصولات باشند. بنابراین نقش دانشگاه را نباید نادیده گرفت، چراکه متخصصان در رشتههای مختلف به موفقیت این صنایع کمک شایان توجهی کرده و اهداف مفروض را تحقق میبخشند. اگر بسیاری از صنایع فرهنگی تأثیرگذار و موفق جهان را مورد بررسی قرار دهیم، میبینیم این آثار ماحصل یک کار گروهی منسجمی است که بخش قابل توجهی از آن، نتیجه اندیشه و هدایتهای صحیح محققان و اندیشمندان است.
وی در پایان گفت: آنچه اهمیت دارد و متأسفانه امروز مغفول واقع شده، سبد فرهنگی مردم است که توجه زیادی به آن نمیشود. بیشترین توجهات به سمت و سوی نیازهای مادی و اولیه است و طبیعتاً صنایع سخت سکاندار عرصه اقتصاد هستند و نقش صنایع فرهنگی کمرنگتر هستند. به عنوان مثال چند درصد از مردم در خانههای خود صنایع دستی دارند و از این محصولات استفاده میکنند؟! چه میزان گردشگران نسبت به خرید صنایع دستی و آثار هنری شهرهای تاریخیمان توجه دارند؟! سوال سادهتر اینکه اساساً چقدر با صنایع دستی کشورمان یا حتی شهرمان آشنایی داریم؟! چقدر در مناسبتهای مختلف به دوستان خود صنایع دستی هدیه دادهایم؟!