به گزارش اقتصادآنلاین، ابوالقاسم دلفی- سفیر پیشین ایران در فرانسه در شرق نوشت: اولین نکتهای که لازم است در پی تحولات روزهای اخیر و بدون آنکه قصد بازگشایی مجدد پرونده وقایع را داشته باشیم، مورد توجه قرار دهیم، یادآوری دو رخداد بینالمللی و داخلی روزهای اخیر است که علیالقاعده در موقعیت فعلی میتواند فصلالخطاب روند تحولات کشور با طرفهای غربی و اروپایی باشد.
در درجه اول نگاه به اولین نشست مشترک ویدئوکنفرانسی وزیر خارجه جدید ایالات متحده با همتایان سه کشور اروپایی عضو برجام است که متعاقب پیشنهاد ظاهرا طراحی و حسابشده تهران برای وساطت اروپا در مناقشه لفظی ایران - آمریکا برای شروع اقدامات لازم بهمنظور فعالسازی مکانیسم رفع همه تحریمها و بازگشت آمریکا به برجام و تقدم و تأخر هریک از این دو مرحله بر دیگری، مطرح شد. در نشست مجازی وزیران خارجه غربی، موضوع دعوت اروپا از آمریکا برای حضور مجدد در جمع کشورهای گروه 1+5 که آمریکای دوران ترامپ بهصورت یکجانبه و غیرقانونی از آن خارج شده بود، مطرح شد و علیالقاعده برای چگونگی تعامل با تاریخ پنجم اسفند جاری که مصادف با پایان فرصت تعیینشده در مصوبه مجلس شورای اسلامی برای طرفهای غربی جهت لغو همه تحریمها به هدف ممانعت از تصمیم ایران در توقف اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی، تدابیری اندیشیده شده بود که پس از در جریان قرارگرفتن طرف ایرانی از محتوای آن، ظاهرا در جلسه اوایل هفته آخر بهمنماه گذشته شورای عالی امنیت ملی با حضور همه اعضا، درباره تدابیر مورد ادعای غربیها بحث و تبادلنظر و تصمیمگیری و ابلاغ و اجرا شد.
با نگاه به سیر تحولات دو هفته گذشته و اشاراتی که به تشکیل جلسه شورای عالی امنیت در محافل مختلف میشود، جای این سؤال وجود دارد که با درنظرگرفتن تصمیم نظام برای چگونگی برخورد با فرایند پیشرو در منازعه با کشورهای عضو برجام، سروصداهای داخل و خارج مجلس شورای اسلامی به چه هدف و منظوری طراحی و اجرا شده است؟ پاسخ به این سؤال از نگاه به نتایج رخداد بعدی که مربوط به سفر غیرمنتظره مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی وین به تهران که در انتهای آن علاوه بر ایجاد فرصتی سهماهه برای تداوم دیپلماسی، بر اجرای کامل مصوبه مجلس شورای اسلامی در توقف اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی نیز مهر تأیید زده شد، بهخوبی روشن و آشکار میشود و به نظر نمیرسد کنکاشی بیشتر پیرامون آن ضروری به نظر برسد. بنا بر آنچه گذشت، با مروری بر اجلاس وزیران خارجه سه کشور اروپایی با وزیر خارجه آمریکا و سپس انجام سفر مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی وین به تهران که در پی زمینهسازیهای مناسب در چارچوب الزامات و منافع جمهوری اسلامی ایران در سطوح بالای تصمیمسازی کشور صورت گرفته بود، اهداف بلندمدت و هوشیارانهای که در طرح پیشنهاد واسطهگری اروپا در حل معضلات مربوط به تقدم و تأخر لغو تحریمها و بازگشت آمریکا به برجام با حفظ پرستیژ بازیگران سناریوی درحال اجرا، به نحوه بارز و روشنی مشخص و آشکار میشود.
با همه اینها برخلاف تمامی طراحیها و مقدمهسازیهای لازم در فرایند فراهمسازی زمینه تحقق راهبرد بهرهبرداری حداکثری از ظرفیت اروپا در امر تسهیل اجرای برجام براساس مدل کاربری سال ۲۰۱۵، به نظر میرسد ظرفیتها و تواناییهای راهبردی سه کشور اروپایی پس از رویکارآمدن دموکراتها در آمریکا، به سمت قالبهای سنتی روابط هماهنگتر در مناسبات دو سوی آتلانتیک گرایش یافته و مواضع اتخاذشده در قبل و بعد از انتخابات آمریکا از سوی سه کشور اروپایی عضو برجام باید با وسواس و دقت نظر بیشتری مورد توجه قرارگیرد. بهدنبال جلسه وزیران خارجه سه کشور اروپایی با وزیر خارجه آمریکا، واشنگتن اعلام کرد که دعوت اتحادیه اروپایی برای مذاکرات مجدد بهمنظور اجراکردن برجام را پذیرفته است.
علیالاصول این پذیرش دعوت تا زمانی که همراه با اقدامات عملی برای رفع کامل تحریمها و راستیآزمایی طرف ایرانی همراه نشود، نباید در موضع اعلامی ایران برای حضور در جلسه کشورهای ۵+۱ خللی وارد کند و ظاهرا سناریوی طراحیشده اروپاییها مبنی بر اینکه آمریکا در جلسه ۵+۱ میتواند حضوری حاشیهای و دوفاکتو داشته باشد، تاکنون نظر طرف ایرانی را جلب نکرده و اظهارات نسبتا نامتوازن پنجشنبه گذشته سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا مبنی بر اینکه صبر آمریکا در قبال چگونگی تشکیل جلسه ۵+۱ نیز نامحدود نیست، بازی رسانهای همیشگی واشنگتن برای تحت تأثیر قراردادن طرفهای مقابل باید قلمداد شود.
در همین حال و براساس شواهد موجود شبکههای تأثیرگذاری و TRACK _ TWO های دیپلماسی غیررسمی کشور در داخل آمریکا که علیالقاعده میتواند استادان دانشگاهها و کنشگران فضاهای سیاسی را در بر بگیرد، از مدتها قبل در محافل گوناگون نقشآفرینی خود را آغاز و این امکان را فراهم کرده است که دیپلماسی دوسویه در کنار سایر ابزارهای فعال در فضای جدید سیاسی ایالات متحده مؤثرتر ظاهر شود.
دراینبین اروپاییها که در سالهای اخیر در عملکرد خود نسبت به تعهدات و وظایف برجامی، جلوهای از بیاعتباری کامل نزد افکار عمومی را به نمایش گذاشتهاند، میکوشند با توسل به اقدامات تقریبا حاشیهای دولت آقای بایدن مانند بازپسگیری موضع رسمی و بلااستفاده ایالات متحده در شورای امنیت سازمان ملل درباره اسنپبک، تسهیل در تحرک و آمدوشدهای عادیتر اعضای نمایندگی دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران نزد سازمان ملل متحد در نیویورک و تغییر نگاه واشنگتن به تحولات یمن و انصارالله را در زمره اقدامات واشنگتن در کاهش و رفع بخشی از تحریمها را که با موضوع احتمالی بازگشت مقادیری از منابع مالی جمهوری اسلامی ایران نزد برخی کشورهای آسیایی و دریافت مجوز برداشت نفت ایران از طرف برخی کشورهای متقاضی خرید نفت ایران، مصادف و همراه شده است، پیشمقدمه حضور آمریکا در جمع کشورهای ۵+۱، تعبیر کرده و از ایران بخواهند که با تشکیل جلسه مقدماتی اعلام رضایت کند.
ظاهرا اروپاییها که حتی در تلاشهای ادعایی خود برای راهاندازی پروژه محدود و بسیار جزئی کانال مالی اینستکس ناموفق و ناتوان نشان دادند، در برخورد با برجام، در این تصور و ذهنیت غلط گرفتار هستند که فقط باید از منافع آمریکا دفاع کنند، درحالیکه آنها بهعنوان اعضای متعهد موافقتنامه هستهای جمهوری اسلامی ایران با جامعه بینالمللی باید از اصل قرارداد که مدعیاند اقدامی بسیار باارزش در موضوع عدم اشاعه هستهای است، دفاع و حفاظت کنند.
از طرفی بهدلیل وضعیت نهچندان مطلوب و نامناسب روابط هریک از کشورهای روسیه و چین با ایالات متحده و فقدان هرگونه امکانی برای تحرک این دو عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل در مناسباتشان با ایالات متحده و عدم امکان میانجیگری بین واشنگتن و تهران، اروپاییها از این منظر جایگاهی منحصربهفرد و انکارنشدنی در روابط ایران و آمریکا برای خود احساس میکنند و درصدد هستند از این جایگاه در جهت منافع ملی خویش نیز بهرهبرداری کنند.
ضمنا سه کشور اروپایی بهدلیل سابقه طولانی در گفتوگوهای هستهای با جمهوری اسلامی ایران از سال ۲۰۰۳ تاکنون، شناخت بهتری از مواضع ایران دارند و بهدلیل موضوع امنیت خاورمیانه که در ارتباط تنگاتنگ با امنیت اروپا نیز هست و درگیری بیشتری نسبت به سایر اعضای دائم شورای امنیت از جمله ایالات متحده نسبت به امنیت خاورمیانه دارند، باید با سعی و تلاش بیشتری از برجام و از جمله اهداف اساسی آن که تأمین صلح و امنیت منطقهای هدفگذاری شده است، حمایت کنند. با وجود تمامی محاسبات و برآوردهای قابلتوجهی که در نگاه به نقش واسطهگری اروپا در وضعیت جاری برجام انجام شده، به نظر میرسد سه کشور اروپایی و بهویژه آلمان و فرانسه توجه و گرایش وافری به سمت ایالات متحده دارند و اظهارات اخیر هایکو ماس، وزیر خارجه آلمان که تقریبا تکرار و مشابه مواضع آنتونی بلیکن، وزیر خارجه آمریکا، بوده، شاهدی بر این مدعاست.
از سوی دیگر و چنان که از مواضع روزانه و تکراری ژان ایو لودریان، وزیر خارجه فرانسه، علیه جمهوری اسلامی ایران که در وضعیتهای گوناگونی ابراز میکند فعلا عبور کنیم، لیکن اظهارات برجامی آقای امانوئل مکرون رئیسجمهور فرانسه که خواستار شدت عمل بیشتری در قبال مذاکره با ایران و حضور عربستان در گفتوگوهای با ایران شده بود، نمود عینی دیگری از این فرض است که سه کشور اروپایی با وجود ادعاهایشان در حمایت از برجا م که مکرر بر زبان میآورند، در ادای مواضع خود پس از رویکارآمدن دولت بایدن در دفاع از برجام، صداقت چندانی مشاهده نمیشود. مواضع انگلیس در این زمینه و بهویژه پس از خروج بریتانیا از اتحادیه اروپایی و نزدیکی بیشتر به ایالات متحده کاملا روشن بوده و شرح آن تکرار مکررات است.
چنانچه میانجیگری و واسطهگری اروپا بهصورت واقعی محقق شود، باید در درجه اول به مفهوم واقعی در دفاع از برجام محقق شود و در این صورت این برداشت را در طرف آمریکایی ایجاد کند که ورود آنها به بازی میانجیگری حداقل باید مصادف با لغو مؤثر تحریمها شود که مانع فروپاشی برجام است و در این شرایط است که بازی دووجهی سه کشور اروپایی میتواند سناریوی نسبتا قابلقبولتری برای نجات برجام محسوب شود.
البته چنانچه نگاهی بیفکنیم به مواضع غیرقابلقبولی که مدتهاست مکرر درباره بازکردن پرونده مذاکرات موشکی و جایگاه منطقهای جمهوری اسلامی ایران، در کنار مذاکرات هستهای مطرح میشود، به این واقعیت انکارنشدنی میرسیم که سه کشور اروپایی حتی قبل از سال ۲۰۱۷ و اتخاذ علنی مواضع آقای ترامپ در موضوع برجام، خواستار اضافهشدن این دو پرونده در گفتوگوهای با ایران بودند و اظهارات مقامات این سه کشور در مقاطع مختلف بسیار گویاست.
به نظر میرسد که در شرایط فعلی و بهویژه درباره کشور فرانسه، آقای مکرون به این گمان و برداشت رسیده است که راهبرد عمومی آمریکا پس از انتخابات ریاستجمهوری اخیر آن کشور، در محیط عمومی خاورمیانه و جغرافیای خلیج فارس بهگونهای در جریان است که پایگاه و جایگاه قبلی خود را نداشته و فرصتی برای فرانسه ایجاد شده که با نزدیکی بیشتر به کشورهای منطقه و انجام مذاکره برای عقد قراردادهای تسلیحاتی و اقتصادی بیشتر بهویژه با عربستان سعودی و امارات و بهبود روابط با منطقه عربی، مابازای آن را نیز از کیسه برجام و مذاکرات هستهای با جمهوری اسلامی ایران پرداخت کند. به هر تقدیر در وضعیت فعلی تحولات برجام که بخشی از آن متأثر از عوامل درونی و بیرونی جمهوری اسلامی ایران بسیار سیال و شکننده است، مترصد نقشآفرینی و امتیازگیریهای اروپای عضو برجام در جهت منافع منطقهای و بینالمللی سه کشور است.
هوشیاری و توجه هرچهبیشتر به روند تحولات از این منظر که با تحمل و استقامت مردم و عبور از مرحله فشار حداکثری ایالات متحده ترامپ نائل شده، کشور را در وضعیتی قرار داده است که میتواند با همدلی و یکصدایی بیرونی، هزینه سالها بردباری و تحمل ملی را در مسیری آبرومندانه و حفظ مبانی اساسی راهبرد هستهای تأدیه کند.